سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

عدالت از منظر امام علی ع


عدالت از منظر امام علی ع

امام علی ع بحق, معتقد است که عدل و داد, اهم ضروریات, بلکه نظام بخش زندگانی افراد و جامعه هاست و اگر خلافت را پذیرفت, جز احیای عدالت, دادگری و بسط قسط و عدل و احقاق حقوق و اقامه حدود و حمایت از مظلومان و مستضعفان و مقابله با طغیان گران و زورگویان, هدف و مقصدی نداشت

امام علی(ع) بحق، معتقد است که عدل و داد، اهم ضروریات، بلکه نظام‌بخش زندگانی افراد و جامعه‌هاست و اگر خلافت را پذیرفت، جز احیای عدالت، دادگری و بسط قسط و عدل و احقاق حقوق و اقامه حدود و حمایت از مظلومان و مستضعفان و مقابله با طغیان‌گران و زورگویان، هدف و مقصدی نداشت.

به روشنی می‌توان دریافت که تمامی مقامات و همگی مراتب و مراحل و کلیه ابعاد و جوانب مورد توجه علی(ع) و مورد بحث در حیات پرافتخار او، به یک حقیقت برمی‌گردد و آن، عدل و عدالت است، حتی مسائلی از قبیل سیاست و اقتصاد و حکومت و امارت و بلکه مسائل مربوط به ماورای طبیعت، همانند تقوا و اخلاق و عبادات، همه و همه، به ضرورت احقاق حق و احیای عدالت و اقامه قسط و عدل درجامعه برمی‌گردد. دلیل صدق این مدعا، مراجعه عمیق و همه جانبه و مرتبط و فراگیر به دویست و سی و نه خطبه و هفتاد و هشت نامه و چهارصد و هفتاد و دو کلمه قصار موجود در نهج البلاغه و شانزده هزار کلمه حکمت در غررالحکم آمدی و صد و پنجاه و یک مناجات و دعای موجود در صحیفه علویه و دیگر کلمات و افاضات صادره ازآن امام عظیم الشأن است.امام علی(ع) فرمود: «العدلُ الإنصافُ، و الإحسانُ التفضُّلُ».(۱) علی(ع) با رسیدن به خلافت، از بیت المال، به هر مسلمان، در هر رشته و رده و رسته و نژادی که بود، سه درهم تحویل داد و خود نیز که خلیفه مسلمانان و والی جامعه اسلامی بود، سه درهم برداشت.

تاریخ، به یاد دارد و به یادگار گذارده که علی(ع) هنگامی که مسئولیت اداره بیت المال را به عمار بن یاسر و ابوالهیثم بن التیهان واگذار کرد، به آنان، کتباً ابلاغ کرد که عربی و انصاری و عجمی و تمام کسانی که جزو حوزه اسلام هستند، از هر قبیله و نژادی که باشند، همه و همه، با هم برابر و مساویند. سهل بن حنیف، غلام سیاهی را به محضر آن حضرت آورد، گفت: به این، چه اندازه می‌دهی؟ علی(ع) به سهل فرمود: تو، خود، چه اندازه گرفته ای؟ پاسخ داد: سه دینار مطابق آنچه دیگران گرفته اند. امام فرمود: غلام او را نیز همانند خودش، سه دینار بدهید. (۲) علی(ع) خود و خاندان خود را، بر دیگر مسلمانان برتری نداد. وقتی خواهر مکرمه اش، اُمّ هانی، به خدمت او رفت، حضرت دستور داد که بیست درهم به وی بپردازند. ام هانی بازگشت و از کنیزک عجمی خود پرسید: عطای علی(ع) به تو، چه اندازه بود؟ او پاسخ داد: بیست درهم. ام هانی، با خشم و به‌عنوان اعتراض و انتقاد از این مساوات، به نزد برادر بازگشت. امام(ع) فرمود: باز گرد! خدای تو را رحمت کند! ما، در کتاب خدا، برتری و رجحانی برای اسماعیل بر اسحاق نیافتیم.(۳) آری، او، خود، فرمود: لأسوینَّ بین الأسود و الأحمر.

برادرش عقیل برخاست، گفت: آیا مرا با یکی از سیاهان مدینه مساوی قرار می‌دهی؟ امام به عقیل فرمود: بنشین! خدای تو را رحمت کند! آیا جز تو، کسی نبود سخن گوید؟ تو، چه رجحانی بر دیگران داری، رجحان، فقط، در سابقه و تقواست که آن هم با پول، قابل مقابله و معاوضه نیست.(۴)آنچه گفته شد، هر چند قابل تحلیل و تقسیم بر جهات و جوانب متعددی است، لکن برای تفسیر مفهوم عدل و عدالت واقعی و تبیین مصداق حقیقی آن، بسی رسا و گویا است.

آری، این، همان عدالت در جامعه و فرد است که امام علی(ع) بدان معروف و شهره آفاق است و این، همان عدالت است که علی(ع) هرگز به اندازه ذره‌ای از آن عدول نکرد و این، همان عدالتی است که نص و روح قرآن و سنت، بدان ناطق است و این، همان عدالت است که نزدیک‌ترین چیز به تقواست: اعدلوا هو أقرب للتقوی(۵) و بالاخره، این، همان عدالت است که علی(ع) بر سر آن خون داد و جان داد، اما هرگز، آن را ترک نکرد. امام دادگران، به‌حق، معتقد است که عدل و داد، اهم ضروریات، بلکه نظام بخش زندگانی افراد و جامعه هاست و او، اگر خلافت را پذیرفت، جز احیای عدالت، دادگری و بسط قسط و عدل و احقاق حقوق و اقامه حدود و حمایت از مظلومان و مستضعفان و مقابله با طغیان گران و زورگویان، هدف و مقصدی نداشت، چنان که از سراسر کلمات و سخنان و مکتوبات وی آشکار و از سراسر حالات و رفتار و برخوردها و ارتباطات وی مشهود و محسوس است. علی(ع) می‌گوید: إنَّ فی العدل سعة و مَنْ ضاق علیه العدل فالجور علیه أضیق.(۶)حرکت کردن و نفس کشیدن، تنها، در چارچوب عدل و داد میسور است، تا هم آزادیها و اختیارات انسانی، محفوظ و پایدار بماند و هم نظام قوانین و مقررات شخصی و جمعی مردم رعایت شود. آن کس که از محدوده عدل، احساس تنگی کند و نتواند خود را با اصول عدالت تطبیق دهد، بداند که تنگنای ظلم و جور، شدیدتر و خفقان آورتر است.این بینش علوی، شاید از بینش بسیار کسان، متفاوت و متمایز است؛ چرا که دیگران، گشایش و رفاه را در عدم التزام کامل به قانون و گشاده طلبی و نفع پرستی و سودجویی می‌بینند و قانون و عدالت را موجب ضیق و تنگنا، لکن علی(ع) کاملاً، مخالف این می‌اندیشد. او، هیچ گاه، افراد را، جدای از جامعه و حقوق آن نمی‌نگرد و دنیا را جز به‌عنوان گذرگاهی جهت رسیدن به زندگانی ابدی و پایدار نمی‌بیند. او چنین است که خود می‌گوید: کیف اظلم احداً لنفسٍ یُسرِعُ إلی البِلی قُفولُها و یَطُولُ فی الثری حُلُولُها: چگونه ظلم و ستم بر دگران را روا بدارم، به‌خاطر موجودی ضعیف که با سرعت، به سوی کهنگی و فرسودگی پیش می‌رود، اما قرنها و زمانهای طولانی و مدتهای مدید، در اعماق خاک تیره قبر، باقی می‌ماند و به سر می‌برد؟(۷)امام متقیان(ع) عدل و دادش، نه تنها در ابعاد قضایی او تجلی داشت، بلکه او، همه کس و همه چیز را، از جمله حکمرانی و فرمانروایی، تنها، برای اقامه حق و دفع باطل و رفع جور و ستم می‌خواست.

او، به همه کس (از نزدیک‌ترین کسان خود، مانند حسن و حسین و زینب و ام‌کلثوم و عقیل و عباس و دگران) تا دورترین افراد و دورترین جاها ـ که مرزهای جغرافیایی خلافتش اقتضا می‌کرد ـ از دیده عدل و راستی و حق و تکلیف و ایصال حقوق و دفع ستم می‌نگریست تا مبادا کوچکترین خللی به چارچوب عدالت وارد آید که آن کوچکترین را، در حکومت خود، بزرگ‌ترین عیب و عار می‌دانست: و لعل بالحجاز أو الیمامة من لا طمع له فی القرص و لا عهد له بالشبع. (۸)هرگز گمان نبریم که عدالت و اعتدال، چیزی است که باید به انتظار فرا رسیدنش بود ـ همچون وقت شرعی نماز که باید خود فرا رسد و قبل از آن، تکلیفی به نماز نداریم ـ اگر چنین باشد، بسیاری از شرایط واجب که باید به تحصیل آنها برخاست، تبدیل به شرایط وجوب می‌گردند که تحصیل آنها، واجب نیست مگر خود حاصل شوند.

علی(ع) به‌خاطر حضور قرآن و لزوم حاضر نگه داشتن آن در صحنه و به ملاحظه وجود حجتِ تمام شده (تجمع و مطالبه یاران و اصحاب) و به منظور ایفای آن تعهد تکوینی و تشریعی که خداوند بر عهده مسئولان جامعه و آگاهان و عالِمان به اوضاع و جریانها قرار داده است، خلافت را می‌پذیرد و مطالبه بیعت را اجابت می‌کند و به فریاد و ناله مردم محروم و ستمدیده، پاسخ مثبت می‌دهد و پای به جلو می‌گذارد و برای بیعت مردم، دست از آستین خارج می‌کند تا اسلام را بر پایه عدالت واقعی، استوار سازد و مجتمع اسلامی را از رحیق عدل و داد خود سیراب سازد و بر پایه بینش و بصیرت خود ـ که برگرفته از کتاب خدا و سنت رسول الله(ص) است و نه براساس تبعیت از دگران و خط مشی انحرافی آنان ـ عمل کند، هرچند همین اقدام، می‌توانست از بخشی عظیم از زهد و اِعراض از دنیا و بی‌رغبتی او به خلافت را بپوشاند ـ که خوشبختانه نپوشانید ـ و اگر این هدف مقدس و انگیزه ارزشمند نبود، آنگاه مردم، به گفته خودش، می‌دیدند که او، چه اندازه به دنیا، بی‌رغبت و بی‌اعتناست و به خوبی در می‌یافتند که دنیا، در چشم فرزند ابی‌طالب، بی‌ارزش‌تر از یک عطسه بز است. رسیده ترین میوه عدالت، تقواست. تقوا، عدالت می‌آفریند و عدالت، تقوا را به ارمغان می‌آورد.

منابع دفتر روزنامه موجود است

* عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی

دکتر کوششی