یکشنبه, ۲۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 12 May, 2024
مجله ویستا

نیکو کاری چه خوبه!


نیکو کاری چه خوبه!

یکی بود، یکی نبود. توی یک دهکده سر سبز و کوچک، پیرزن و پیرمردی با نوه کوچولوشون، زهرا زندگی می کردن.
اسفند ماه بود همه برای خرید عید به شهر می رفتن، پیرزن مهربون هم با نوه اش به …

یکی بود، یکی نبود. توی یک دهکده سر سبز و کوچک، پیرزن و پیرمردی با نوه کوچولوشون، زهرا زندگی می کردن.

اسفند ماه بود همه برای خرید عید به شهر می رفتن، پیرزن مهربون هم با نوه اش به شهر اومد تا برای عید لباس نو بخره. زهرا کوچولو خیلی خوشحال بود و مادربزرگش هیچ وقت اون رو این طور شاد و خوشحال ندیده بود.

زهرا کوچولو و مادر بزرگ توی خیابون های شهر مشغول قدم زدن بودن که ناگهان زهرا کوچولو چشمش به پیراهن چین دار زیبایی در پشت ویترین یک مغازه افتاد و به سمت اون مغازه دوید و به مادر بزرگ گفت: این لباس منه ببین چه خوشگل و خوش رنگه. مادر بزرگ با خودش گفت خدا کنه بتونم با پولی که دارم اون لباس رو واسه نوه ام بخرم و خوشحالش کنم. هر ۲ وارد مغازه شدن ولی با شنیدن قیمت بالای لباس خیلی تعجب کردن. مادر بزرگ از این که نمی تونست اون لباس زیبا رو برای نوه اش بخره غمگین و ناراحت شد.

زهرا کوچولو و مادر بزرگ با ناراحتی از مغازه بیرون اومدن و به راه خودشون ادامه دادن تا به یک فروشگاه بزرگ پوشاک رسیدن. قیمت لباس های فروشگاه مناسب بود زهرا کوچولو یک لباس صورتی خیلی قشنگ از اون فروشگاه انتخاب کرد و مادربزرگ هم اون رو به همراه یک ژاکت برای نوه مهربونش خرید. زهرا کوچولو از مادربزرگش تشکر کرد و هر ۲ با هم به دهکده برگشتن.

نزدیک عید یک روز زهرا کوچولو توی دهکده مشغول بازی بود که ناگهان چشمش به دختر کوچولویی افتاد که لباس کهنه ای به تن داشت. زهرا کوچولو می دونست خونواده اون دختر توانایی خرید لباس عید رو ندارن. با خودش فکر کرد چه خوبه ژاکتی که مادر بزرگ واسه من خریده رو به او هدیه بدم تا برای عیدش لباسی نو داشته باشه.

زهرا کوچولو از تصمیمی که گرفته بود خیلی خوشحال بود و موضوع رو با مادربزرگش در میون گذاشت. مادر بزرگ هم از تصمیم نوه اش شاد و خوشحال شد و به او افتخار کرد.

بعد از اون روز زهرا کوچولو فهمید که نیکوکاری چه قدر خوبه و از این که هم خودش لباس نو برای عید داره و هم دختر کوچولوی مهربون رو خیلی خوشحال کرده بسیار شاد بود و آرزو می کرد که همه آدم ها به نیازمندان کمک کنن تا دل همه شاد و پر امید باشه.

عابدیان