جمعه, ۲۸ دی, ۱۴۰۳ / 17 January, 2025
پارادوكس های تولید علم در جامعه مسلمین
عالم یعنی علم انباشته روی هم، و علم، تشریحدار وجود است . (۱) پس باید دامن همت به كمربست و بیش از پیش هندسه، علم و دانش خویش را توسعه داد و نهضت تولید علم و جنبش نرمافزاری را آغاز نمود. در این راستا باید سرمایههای وجودی خود را شناخت: زیرا ملتی كه با سرمایههای وجودی خویش بیگانه باشد، ملتی رشد نایافته است از سوی دیگر، ما وارث دینی هستیم كه طلب علم را بر هر زن و مرد مسلمان واجب میداند. (۲) لذا در اثر تشویق و توصیههای قرآن مجید دربارهٔ، تأمل و دقت در آسمان ها و زمین و در اسرار خلقت و آفرینش، مسلمانان در زمینههای مختلف شروع به فعالیت های علمی و تحقیقی نمودند و به حدی در این زمینهها پیشرفت كردند كه ترجمهٔ، كتاب های آنان در مدارس عالی آكسفورد با شوق و علاقه دنبال میشد و از طرف دانشمندان اروپایی همانند «مایكل سكات» كه بعضی از آثار ابنسینا، ابن رشد و ابن البطریق را به لاتین ترجمه كرد و در اختیار پژوهندگان اروپایی قرار داد یا « روبرت گروستستو» به ترجم كتاب های حكمای اسلامی پرداخت یا «راجربیكن» فلسفه و حكمت اسلامی را نقل كرد و اسلام در قسمت بزرگ جهان از آسیای مركزی تا باختر دور تسلط و حكفرمایی علمی و عملی را آغاز نمود (۳)
امروزه دانش بشر به طور فزایندهای توسعه و رشد پیدا نموده است و منشأ تحولات حیرتانگیزی در جهان شده است. از این رو همچنان كه بزرگان طلایهدار تولید علم در گذشته بودهاند و ما و همهٔ جهانیان اعم از مسلمان و غیر مسلمان وامدار دانش پرافتخار آنانیم. پس باید راه آن سلف صالح را ادامه داد و صد البته كه از مسلمانان جهان كه دارای چنین مكتب و آیین دانش دوست و علمآفرینی هستند غیر از این انتظار نمیرود. لیكن برای سیروسلوك علمی در جامعهٔ مسلمانان ، ابتدا باید موانع را برداشت و بعد از آن انتظار حركت داشت. لهذا به نظر میرسد كه از جمله مواقع پارهای مواد پادوكسیكال، و متناقضنما است كه باید به طرح و شرح و حل آنها پرداخت.
●پارادوكس علم و دین
مسأله رابطهٔ علم و دین از مهمترین مسائل فلسفه، دین و یكی از علل و انگیزههای طرح بحث زبان دین بوده است. اندیشمندان در طول تاریخ و بخصوص در عصر حاضر، اظهار نظرهای متفاوت و حتی متناقض در پاسخ به مشكل فوق ارائه كردهاند. مجموع نگرش های غالب فلسفی معاصر در غرب را میتوان چنین خلاصه كرد:
۱. پارهای از این مكتب ها بر جدایی كامل دین از علم تأكید دارند. آنان میگویند هر یك از علم و دین برای خود حوزهٔ مستقلی دارند و هیچ دخالتی در یكدیگر ندارند لذا مسألهای كه هم دین و هم علم به داوری و قضاوت دربارهٔ آن بپردازد وجود ندارد بنابراین، تعارض بین علم و دین مرتفع و بلكه سالبه به انتفاء موضوع است. تئوری ها و فرضیههای علمی هیچگونه محتوای كلامی ندارند و هیچ كمكی به دین نمیرسانند. كما اینكه مخرب عقاید دینی هم نیستند. مكتب های فلسفی همچون، اگزیستانسیا لسیم، تحلیلی زبانی، و جریان ها و نگرشهای كلامی، نظیر نئوارتدكس، چنین دیدگاهی اتخاذ كردهاند.
۲. دستهٔ دیگر از مكتب های معاصر، با حفظ اعتقاد به تفاوت دو حوزهء علم و دین، توازیهایی در روش های آن دو مییابند. مراد از توازی این است كه علم و دین در حالی كه از نظر موضوع مستقلاند، شباهت های مهمی از نظر ساختار دارند، اینان به دنبال مقایسه، بین روش های پژوهش در علم و دیناند و میكوشند كه هم علم و هم دین را در درون یك برداشت وحدانی از جهان لحاظ كنند. الهیات لیبرالیسم و فلسفه، پویش، با وجود اختلاف فاحشی كه دارند، طرفدار چنین دیدگاهی هستند.
۳. طیف دیگری هستند كه علم را مددكار دین میدانند و معتقدند كه علم نتایج كلامی دارد و توان از راه علم و فرضیههای آن دلایلی برای اثبات وجود خداوند متعال اقامه كرد. طرفداران این نگرش قدمتی طولانی در تاریخ دارند و سابقهٔ آن به بیش از چند قرن میرسد.(۴)
از سوی دیگر باید گفت كه تعارض بین علم و دین در سه جنبه قابل تصور است.
الف ـ تعارض بین پیش فرض های علمی و دینی
ب ـ تعارض بین كشفیات علمی و ظواهر یا نصوص دینی
ج ـ تعارض بین لوازم روانی كشفیات علمی با جزمیّات دینی
در اینجا آنچه باعث عطف توجه به بحث زبان دینی شد، تعارض نوع دوم بود. به عنوان مثال، كشفیات داروین در مورد زیستشناسی به نظر آمد كه بسیاری از «ظواهر كتاب مقدس» در مورد خلقت دفعی آدم را مورد سؤال و تردید جدی قرار داد. بنابراین یكی از علل روی آوردن متكلمان مسیحی به بحث زبان دینی فرار از مخمصه، تعارض كتاب مقدس با دادههای علمی بود. برخی از متكلمین مسیحی اعلام كردند كتاب مقدس در بیان این مطالب (خلقت انسان و آفرینش و . . . ) از زبان سمبلیك استفاده نموده و مقصود از خلقت شش روزه آسمان و زمین خلقت تدریجی آنها میباشد. در مجموع برای حل مشكل تعارض علم و دین راهحلهای مختلفی عرض شد كه به قرار ذیل میباشند:
۱. راهحل «تفكیك بین قلمرو علم و قلمرو دین»
۲. راهحل «ابزارانگاری در علم» (علم به عنوان افسانهای مفید)؛
۳. راهل ابزارانگاری در دین (دین به عنوان ابزاری برای تحكیم اخلاق، اخلاق اجتماعی و . . .)؛
۴. راه حل «تفكیك بین زبان دین و زبان علم» به عنوان بازیهای زبانی متنوع؛
۵. راهحل «راه تأویل دین»
۶. راه حل ابزار انگاری در دین ( دین به عنوان ابزاری برای تحكیم اخلاق ، اخلاق اجتماعی و ... )
۷. راه حل « سیال كردن معرفت دینی و تفكیك آن از دین » .
۸. راه حل « عرفی دانستن یا سمبلیك انگاشتن زبان دینی »
۹. راه حل « تاویل دین »
همانگونه كه ملاحظه شد، بسیاری از این راهحلها (۹،۸،۷،۵،۴)، راهحلهای زبانی بوده كه در نتیجه بحث تعارض علم و دین مطرح شدهاند. بنابراین، یكی از علل و انگیزههای طرح بحث زبان دین، پیدایش مشكل تعارض علم و دین بود. (۵)
ماكس پلانگ دانشمند و فیزیكدان بزرگ آلمانی میگوید: «هرگز تضاد واقعی میان علم و دین پیدا نخواهد شد چون یكی از آن دو مكمل دیگری است. هر شخص جدی و متفكر، به عقیدهٔ، من به این امر متوجه میشود كه اگر بنا باشد تمام نیروهای نفوس بشری در حال تعادل و هماهنگی با یكدیگر كار كنند، لازم است كه به عنصر دینی در طبیعت خویش معترف باشد و در پرورش آن بكوشد. و این تصادفی نیست كه متفكران بزرگ همچنان نفوس دینی ژرف داشتهاند، ولو اینكه چندان تظاهری به دین داری خود نكردهاند.» (۶)
حال با این توضیحات: اگر مسلمانی شوق علمی بسیار داشته باشد و بخواهد جزء دانشمندان بزرگ جهان شود و سهمی در تولید علم و جنبش نرمافزاری داشته باشد با این پارادوكس چه باید بكند؟ او میخواهد دیندار باقی بماند و اندكی از تدین فاصله نگیرد اما چه كند اگر چنین علامت سؤال بزرگی در ذهن داشته باشد؟ لیكن اگر این مشكل تعارض علم و دین به احسن وجه برای او حل گردد، بدون هیچ دغدغه، فكری میتواند در مسیر تولید عمل گامهای بلند و درخشانی بردارد و افتخار جامعهء مسلمین در سراسر جهان گردد.
اما پاسخ مختصر این معمای معرفتی آن است كه در نسبت بین علم و دین كه از نسب اربع منطقی آیا تباین است؟ یا عموم و خصوص مطلق؟ یا نسبتی دیگر؟ هر كس راهی را رفته است. اما اگر بگوییم مقصود ما كدام معنای علم است، خیلی سریعتر به پاسخ خواهیم رسید و نسبت منطقی بین آنها را درخواهیم یافت. از میان معانی گوناگون ،علم به معنای دانش تجربی (scince) است كه اولاً ظنی است و مانند علوم فلسفی و ریاضیات مبتنی در براهین قطعی نمیباشد ثانیاً دارای متد تجربی (experimental) است ثالثاً مركب از گزارههای صحیح و سقیم است.
اگر به دقت به ویژگی های علوم تجربی عنایت شود به خوبی میتوان دریافت كه آیا بین گزارههای دینی و علمی، تعارضی میتواند وجود داشته باشد یا نه؟ داده این دسته از علوم به دو بخش تقسیم میشوند:
الف ـ قوانین علمی: این بخش از گزارههای علمی تا حدی از قطعیت برخوردار است و تأثیرپذیری كمتری از عوامل ظنی دارد. این قضایا معمولاً با گزارههای قطعی دینی هیچگونه برخورد و تعارضی ندارد. البته مقصود ما از دین در بحث خصوص اسلام است. نه هر دینی، زیرا چه بسا بر اثر تحریفات پدید آمده در ادیانی چون مسیحیت تعارضات جدی در این مرحله نیز یافت شود.
ب ـ نظریات علمی (theories) با توجه به این كه نظریات علمی از قطعیت برخوردار نیست و در موارد بسیاری این نظریات دچار ابطال و دگرگونی میشود، بنابراین نباید انتظار داشت كه همیشه نظریات علمی با دادههای دینی هماهنگ و كاملاً سازگار باشد؛ زیرا لازمه، آن این است كه كه دین نیز مانند آرای ظنی و تجربی دانشمندان همواره دست خوش دگرگونی شود. بنابراین ممكن است برخی از گزارههای دینی با برخی از گزارهها در زمانی معارض افتد و در زمان دیگری موافق شود. به عنوان نمونه میتوان دیدگاه قرآن درباره پیوند بیولوژیك جنین با والدین را در نظر گرفت كه تا اواخر قرن نوزدهم مغایر نگرش علمی رایج در زیستشناسی بود ولی در نیمهٔ، دوم قرن ۱۹ نظریات مبتنی بر پیوند یكسویه فرزند با پدر و مادر همگی منسوخ گردید و علم جدید نیز با دیدگاه قرآن در این زمینه همسو شد. از طرف دیگر باید توجه داشت كه كاروان علمی بشر هنوز در نیمهٔ، راه است و بسیاری از نظریات موجود نیز در آینده دگرگون خواهند شد.
طبیعی است در این میان آراء و اندیشههای صحیح و سقیم بسیاری وجود خواهند داشت. بنابراین انتظار هماهنگی كامل دین و علم به معنای دانش تجربی ، انتظاری نابجاست، لیكن آنچه مسلم است این است كه بین قطعیات دین و علم تعارضی نبوده و نخواهد بود. (۷)
استاد علامه، جعفری میگوید: اینكه علم و دین با یكدیگر متضادند، برای اولین بار بطور رسمی در مغرب زمین بروز كرده و شیوع پیدا كرده است. این حكم به تضاد كه در مغرب در نتیجه، برخورد ارباب كلیسا با علم بوجود آمده و موجب بروز یك جنگ ساختگی میان دین و علم گشته چگونه به جوامع اسلامی سرایت كرده و دین اسلام را هم به تضاد با علم محكوم ساخته است؟! داستانی است بس شگفتانگیز! كه آن بیت معروف را بیاد میآورد:
گنه كرد در بلخ آهنگری به شوشتر زدند گردن مسگری (۸)
اگر ما حیات معقول را دارای دو رویه یا دو بعد فرض كنیم، بدون تردید یكی از آن دو، دین است و دومی علم و معرفت (۹) گروهی پیروزی نهایی را با علم دانسته و دین را در مقابل علم ناتوان میبینند گروهی پیروزی نهایی را با دین دانسته و علم را جز یك روشنایی مزاحم چیز قابل ارزشی نمیدانند. هر دو گروه با حقیقت علم و دین آشنایی كامل ندارند و اگر در حقیقت این دو موضوع دقت شود خواهیم دید كه اصلاً نه تنها علم با دین پیكاری ندارد بلكه بالعكس میتوانند با همدیگر به یك همكاری ابدی دست بزنند. (۱۰)
●پارادوكس علم و عرفان
یكی دیگر از موارد كه به نظر متناقضنما جلوه میكند مسألهٔ رابطهٔ علم و عرفان است. زیرا مسلمان شیفتهٔ، علم و دانش با آن همه تأكیدی كه بر كسب علم در اسلام شده است مشتاق فتح قلههای علم و دانش و صعود به مرحلهٔ تولید عمل و رسیدن به كاروان جنبش نرمافزاری است؛ اما ناگهان مواجه با تعابیر بسیار تحقیرآمیزی نسبت به علم از سوی بعضی از بزرگان دین میشود، آنگاه دچار شك و تردید و حیرت میشود كه آیا علم را رها كند و صرفاً به دنبال عرفان باشد؟ یا مسأله به گونه ای دیگری است و آن بزرگان مقصودشان از توهین به علم چیز دیگری بوده است؟ از اینرو، ابتدا به طرح آن دیدگاهها در خصوص تحقیر علم و بیفایده دانستن آن و حتی وسوسهانگیز بودن آن میپردازیم.
شیخبهایی (ره) در نان و حلوا چنین میگوید:
علم رسمی سربسر قیل است و قال نه از او كیفتی حاصل نه حال
علم نبود غیر علم عاشقی مابقی تلبیس ابلیس شقی
دل كه فارغ شد زمهر آن نگار سنگ استنجای شیطانش شمار
این علوم و این خیالات وصور فضلهٔ شیطان بود بر آن حجر
سؤر رسطالیس و سؤر بوعلی كی شفا گفته نبی منجلی
و باز میگوید:
با دف و نی دوش آن مرد عرب وه چه خوش میگفت از روی طرب
ایها القوم الذی فی المدرسه كلما حصلتموها وسوسه
فكر كم ان كان فی غیرالحبیب ما لكم فیالنشاه الاخری نصیب (۱۱)
اما پیش از شیخ بهایی (ره) و بیش از مولوی طعنهای معروفی نسبت به علم دارد:
خرده كاریهای علم هندسه یا نجوم و علم طب و فلسفه
كه تعلق با همین دنیاستش ره به هفتم آسمان بر نیستش
این همه علم بنای آخورست كه عماد بود گاوواشترست
علم راه حق و علم منزلش صاحب دل داند آن را یا دلش (۱۲)
صد هزاران فصل داند از علوم جان خود را مینداند آن ظلوم
داند او خاصیت هر جوهری در بیان جوهر خود چون خری
قیمت هر كاله میدانی كه چیست قیمت خود را ندانی احمقیست (۱۳)
ای كمان و تیرها برساخته صید نزدیك و تو دور انداخته
ای بسا علم و ذكاوات و فطن گشته رهرو را چو غول و راهزن
بیشتر اصحاب جنت ابلهند تا زشر فیلسوفی می رهند (۱۴)
زیركی بفروش و حیرانی بخر زیركی ظن است و حیرانی نظر
همچو كنعان سر زكشتی وامكش كه غرورش داد نفس زیركش (۱۵)
شبهه میانگیزد آن شیطان دون درفتند این جمله كوران سرنگون
پای استدلالیان چوبین بود پای چوبین سخت بیتمكین بود (۱۶)
آنچه مسلم است بزرگانی كه به عنوان از آنها نام بردیم مخالف عقل و علم نیستند بلكه مرادشان از این تعابیر بعضاً بسیار زننده و تحقیرآمیز، علم بیحاصل است و آن علمی است كه برای تفاخر و خودنمایی باشد و آدمی را از رسیدن به مقصد اعلای حیات بازدارد.
والا خود مولوی میگوید:
علم دریایی است بیحدو كنار طالب علم است غواص بحار
گر هزاران سال باشد عمر او مینگردد سیر او از جستجو
پاورقی
۱. حسنزاده، آملی. حسن، معرفت نفس دفتر سوم، ص ۳۴۹
۲. اصول كافی، ج اول، كتاب فضلالعلم
۳. بخشایشی، عقیقی، زیر بنای تمدن و علوم اسلامی، ص ۹۱
۴. حسینزاده، محمد، فلسفه، دین، ص ۳۷
۵. علی زمانی، امیر عباس، زبان دین، صص ۴۴ـ۴۶
۶. پلانك، ماكس، علم به كجا میرود، ترجمه، احمد آرام، ص ۲۳۵
۷. پرسمان، به صورت لوح فشرده توسط نهاد رهبری
۸. جعفر محمدتقی، علم از دیدگاه اسلام، ص ۱۳
۹. همان منبع، ص ۴۴
۱۰. جعفری محمدتقی، علم در خدمت انسان. ص ۳۱
۱۱. شیخبهایی، كلیات اشعار و آثار فارسی صص ۴ـ۶
۱۲. مثنوی. دفتر چهارم، ابیات ۱۵۱۵ـ۱۵۲۰
۱۳. مثنوی، دفتر سوم، ابیات ۲۶۴۳ـ۲۶۵۴
۱۴. مثنوی، دفتر ششم، ابیات ۲۳۵۴ـ۲۳۵۸ـ۲۳۶۷ـ۲۳۷۴
۱۵. مثنوی، دفتر چهارم، ابیات ۱۴۰۲ـ۱۴۰۷
۱۶. مثنوی، دفتر اول، ابیات ۲۱۲۵ـ۲۱۲۸ـ۲۱۳۶ـ۲۱۳۸
۱۷. ابراهیمیان، سیدحسن، معرفت شناسی در عرفان، صص ۴۶ـ۴۸
۱۸. نصری، عبدالله: تكاپوگر اندیشهها، ص ۴۴۴
۱. همان منبع، ص ۴۴۸
۲۰. همان منبع، ص ۴۳۱ـ۴۳۲
۲۱. جوادی آملی، عبدالله: حیات عارفانه. امام علی علیهالسلام، ص ۳۴
۲۲. همان منبع، ص ۴۵
۲۳. حسنزادهٔ آملی، حسن، معرفت نفس، دفتر اول، مقدمه، كتاب
۲۴. تاریخ ادبیات در ایران، سال سوم رشتهٔ ادبیات و علوم انسانی ص ۲۹
۲۵. در ورایت دیگر از امام علی علیهالسلام نقل شده كه فرمود: العلم یبقی والمال یفنی
۲۶. باقری بیدهندی، گنج حكمت یا احادیث منظوم، ص ۳۰۹
۲۷. اللهیاری، علیرضا. كمیل (سرگذشتنامه. بزرگان اسلام) صص ۴ـ۶
۲۸. همان منبع، ص ۱۹
۲۹. باقری بید هندی، همان منبع، ص ۱۴۷
۳۰. اللهیاری، همان منبع، ص ۲۳
۳۱. سوره كهف /۷
۳۲. جوادی آملی، عبدالله: اخلاق كارگزاران در حكومت اسلامی، ص ۶۲
۳۳. رابینز، آنتونی، بسوی كامیابی، ترجمه، مهدی مجردزاده، كرمانی، ص ۲۴
۳۴. موسوی راملی دزفولی، سید احمد؛ سراج الساكین یا چراغ رهروان، ص ۸۸
۳۵. باقیزاده، رضا؛ نكتههای ناب از آیتاللهالعظمی بهجت، ص ۱۳۲
۳۶. حسنزاده، آملی، حسن، مجموعه، مقالات، ص ۵۱
۳۷. همان منبع. چ
۳۸. باقیزاده رضا؛ همان منبع. ص ۱۰۶
۳۹. رابینز، آنتونی، همان منبع، ص ۲۵
۴۰. فتحالهی، ابراهیم، متدلوژی، ص ۱۵۳
۴. نهجالبلاغه؛ ترجمه، فیضالسلام، ص۶۱۴
۴۲. هال، لویس ویلیام هلزی، تاریخ و فلسفه، علم، ترجمه، عبدالحسین، آذرنگ، ص ۳۴۳
۴۳. رجبی، محمود؛ انسانشناسی، ص ۸۹ (به نقل از كتاب زندگی و نامههای چارلز داورین؛ ج ۱،ص ۳۵۴)
۴۴. حسنزاده، آملی، حسن، معرفت نفس، دفتر سوم، ص ۴۱۴
۴۵. جعفری، محمدتقی، علم از دیدگاه اسلام، ص ۵۹
۴۶. میرباقری، سیدابراهیم، ای پس مسعود، ص ۳۱
۴۷. حسنزاده، آملی، حسن، مجموعه، مقالات، ص ۱۰۳
۴۸. اصول كافی، همان
۴۹. میرباقری، سیدابراهیم، همان منبع، ص ۳۲
۵۰. ساعی، سیدمهدی، به سوی محبوب (رهنمودهای حضرت آیتالله بهجت)، ص ۳۹
۵۱. همان منبع، ص ۴۰
منبع : مجموعه مقالات همایش نهضت تولید علم ، جنبش نرم افزاری و آزاد اندیشی دانشگاه آزاد اسلامی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست