جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

سقوط آزاد بدون چتر نجات


افشاگری عبدالحلیم خدام علیه حاکمان سوریه به اندازه یک زلزله سیاسی, ویرانگر و درخور تامل است

تشبیه آن به انفجار در پیش پای بشار اسد تصویرسازی غریبی نبود. کاری که خدام کرد یاران صدام حسین تا به آخر حاضر به تن دادن به آن نشدند، اگر چه در هر دو کشور، حزب بعث با ماهیت های تقریباً همسان حکم می راند.اما فارغ از اهمیت مسئله و نیز جدا از نتایجی که ممکن است به بار بیاورد، سئوال مهم در این میان آن است که خدام با چه انگیزه ای به افشاگری علیه رهبران سوریه پرداخته، کاری که بی تردید خود او بهتر از هر ناظری به اهمیت و قدرت ویرانگری آن، نیک واقف بوده است. برای روشن تر شدن بحث شاید بهتر باشد ابتدا در چند جمله یادآوری شود، خدام که بود؟عبدالحلیم خدام سیاسی ترین عنصر حاکم در سوریه از لحاظ سابقه و قدمت بود. همراهی او با حافظ اسد و سکانداری مهمترین منصب وزارتی یعنی وزارت خارجه توسط او به سه دهه بالغ می شد. پس از درگذشت حافظ اسد، خدام از گزینه های مطرح جانشینی او بود، ولی با انتخاب بشار نیز موقعیت او هرگز تقلیل نیافت. طی چهار دهه گذشته او پس از مقام اول حکومت سوریه همواره در سطح دوم دیده می شده و نقش او از سوی ناظران سیاسی و تحلیلگران اوضاع منطقه نه فقط در سطح حاکمیت، بلکه از نظر جایگاه و موقعیت حزبی نیز (در نقش هدایت جریان رسمی حاکم و تصمیم گیرنده اصلی) مورد ملاحظه قرار می گرفته است. به این ترتیب می توان گفت خدام در سوریه وضعیتی دووجهی داشته است، بدین معنا که جایگاه او در تصمیم سازی های حزبی و موقعیت ویژه اش در حاکمیت با یکدیگر هم افزایی داشته و نقشش را در تاثیرگذاری در معادلات سیاسی ارتقا می داده است.آنچه در هفته گذشته روی داد و خبر اول رسانه های جهان شد و همچنان نیز بازتاب دارد، واکنشی بود که در واقع به حسی ناباورانه پاسخ می داد: شگفتی از این اتفاق عجیب. در واقع اولین سئوالی که برای ناظران سیاسی در برابر مصاحبه خدام تجسم می یافت، این بود که «چرا خدام چنین کرد؟» کاری که در داخل کشورش عنوان «خیانت» به خود گرفت و در خارج از مرزهای سوریه نیز هیچ ستایشگری نیافت، به جز آنان که در اختلافات روز سیاسی بین سوریه و پاره ای گروه های لبنانی به دنبال دستاویزی بودند.کمی تامل و تدقیق در گذشته خدام و در نظر آوردن تجارب سیاسی و آبدیدگی او در رهگذر سال های طولانی هرگونه ساده اندیشی نسبت به انگیزه های افشاگری خدام علیه حکومت سوریه را از نظرها دور می کند.

اتفاقاً همین سوابق او نگاه ها را به این سو متمایل می کند که علت اقدام خدام از دو حالت خارج نیست. یا او شخصاً به این ابتکار دست زده و چنین اندیشیده که حکومت سوریه رو به تضعیف و زوال است، ولی او با محور قرار دادن خود و چراغ سبزی که به این ترتیب به جهانیان (بخوانید آمریکا و در این مورد خاص فرانسه) نشان می دهد، امکان نوعی جراحی عمیق از درون را احتمالاً با دخالت بیگانه برای حکومت سوریه فراهم می سازد.حسن این نوع جراحی با وجود تغییر در سطح رهبران فعلی، بقای حکومت فعلی به رغم تن دادن به برخی تجدیدنظر های ناگزیر خواهد بود.حالت دوم هم می تواند این باشد که او وارد معامله ای پنهان با قدرت های جهانی شده و در واقع هم اکنون مجری سناریویی است که متن آن را دیگران برایش نوشته اند و نقش او در این میان حداکثر در حد یک راوی است. حداکثر امتیاز این معامله برای او این خواهد بود که مصونیت در آینده و احتمالاً بازگشتش به قدرت را با وفاداری اش به حکومت طاق زده است.هر یک از حالات فوق را اگر متصور شویم چند نتیجه گیری مفروض خواهد بود: اول اینکه سخنان خدام بدون هیچ تردیدی اقدام علیه نزدیک ترین دوستان و یاران سابقش است، دوم اینکه خدام به این وسیله به دنبال تطهیر خود از اتهاماتی است که سابقه و نقش او در ایجاد آنها از بسیاری افراد حزبش (حتی بشار) بیشتر است. سوم اینکه: خدام (در هر حالت چه خود مبتکر کارش باشد و چه با دیگران معامله کرده باشد) در حال یک قمار سیاسی است. افشاگری او نه جنبه ایدئولوژیک و آرمانی دارد و نه حالتی واکنشی (مثل انتقام) است بلکه کار او در واقع یک کنش فعال برای گذر از کوره راه های سختی است که او در پرسپکتیو آینده آنها را می بیند. در واقع او می خواهد از این راه های دشوار نه تنها به سلامت عبور کند بلکه پس از عبور، جایگاه ویژه ای هم بیابد. گیرم که در این قمار او به یاران سابقش پشت کرده و در جایگاه رقبا و حتی تامین منافع آنها بنشیند. فرض چهارم هم این است که در این شرایط، بی اعتمادی به او و امثال او تنها به حوزه های حکومتی داخل سوریه محدود نمی شود. اولاً بعید نیست که افراد دیگری هم از این الگو در آینده تبعیت کنند و ثانیاً استبعادی ندارد که خدام برای دستیابی به اهدافش و برای کاستن از چالش های پیش روی خود به گسترش دامنه حوزه های افشاگری اش روی آورد و به پاره ای مسائل منطقه ای که از نظرگاه های بین المللی جذاب و پرکشش تلقی می شوند نیز وارد گردد.بازی ظریفی را که خدام شروع کرده در هر صورت چه برنده و چه بازنده در هر سطحی منافعش البته با منافع آمریکا همسو است، ولی خود او نهایتاً از آن خوشنام بیرون نخواهد آمد. همه اتهاماتی که او علیه بشار اسد و سایر دوستانش در حکومت سوریه مطرح کرده در درجه اول کیفرخواستی علیه خود او است. او چه بخواهد و چه قصد فرافکنی داشته باشد، مسئول همه سیاست های اعمال شده سوریه در لبنان است که تنها بخشی از آن در ماه های اخیر به واسطه ترور مرحوم رفیق حریری با حساسیت برخی گروه های لبنانی و محافل بین المللی از جمله سازمان ملل مواجه شده است. او یا باید از گذشته اش تبری بجوید که آنگاه باید هویت جدیدش را باز تعریف کند و پیش از هر چیز برای آنکه دیگران آن را باور کنند، باید صداقتش را به اثبات برساند که کاری سخت و دشوار است و یا آنکه به همین بازی فعلی ادامه دهد که باید گفت مادامی که در حال تامین منافع دیگران است سودش نیز جست وجو می شود ولی پس از آن بی رحمانه تنها خواهد ماند با چهره ای تاریخ مصرف گذشته که نه هیچ کس به او اعتماد دارد و نه کسی حاضر است دوباره بر روی آن سرمایه گذاری کند. منفی تر از این هم البته ممکن است که باید منتظر نگارش های تاریخ ماند.

کریم ارغنده پور



همچنین مشاهده کنید