پنجشنبه, ۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 23 January, 2025
اخلاق در حکومت علی ع
● اخلاق در حکومت علی(ع)
علی(ع) اسوه عالم انسانیت و رشک مؤمنان در پیوستگی به حق و حقیقت است. همه صفات آن ابر مرد بزرگ و بی همتا، رهنمای مردان حق و سالکان راه راستی است و بنابر این از هر فرصتی برای یاد کردن و آموزش از محضر امام نخستین میباید بهرهها گرفت.
اگر اخلاق اداری در زندگی کاری انسان وجود و حضور داشته باشد، کار کردن شیرین و توام با رضایت شغلی و احساس رضایتمندی و خود شکوفایی از یک سو و رضایت مردم و پیشرفت امور و شکوفایی کار از دیگر سوی است و در نتیجه موجب رضایت خالق و بارش رحمتها و برکتهای او. امیر المؤمنین علی(ع) در پایان عهدنامه مالک اشتر چنین یادآوری کرده است:
" و من از خدا میخواهم با رحمتی فراگیر که او راست و قدرت بزرگ او بر انجام هر گونه درخواست، که من و تو را توفیق دهد در آنچه خشونودی او در آن بود؛ از داشتن عذری آشکار در پیشگاه او و آفریدگانش و واگذاردن نام نیکو میان بندگانش و آثار نیکو میان بندگانش و آثار نیک در شهرها و تمامی نعمت و فراوانی کرامت.
امیر مؤمنان علی(ع) پس از بیان عهدنامهای جامع در اداره امور، برای خود و مالک اشتر از خداوند خواستار توفیق میشود در آنچه خوشنودی خداوند در آن است و این خشنودی که مایه رحمت و برکت خداست به سبب خدمتگزاری به مردمان است به گونهای که بتوان در برابر خداوند و افریدگانش عذری آشکار در نیکو انجام دادن وظایف داشت و نیز باقی گذاشتن نام نیکو میان بندگان او و آثار نیک در شهرها؛ و این بهترین و والاترین جلوه اخلاق توحیدی است.
رشد و شکوفایی استعدادهای انسان در جهت کمال مطلق، در عرصه کار و عمل بر پایههای اخلاق اداری است.
فقدان اخلاق اداری یعنی محو زمینه و بستر شکوفایی انسان و جامعه در جهت کمال مطلق.
زوال اخلاق اداری یعنی ظهور احساس ناخشنودی از خود ، و احساس بطالت، و احساس سقوط و هلاکت که ظهور این احساس به صورت نمودهای زیر است:
ترشرویی، برآشفتگی، کمتحملی، بدرفتاری، بیحوصلگی، سست پیمانی، کارگریزی، بیماریهای روان تنی. حضور اخلاق اداری، کارکردن را از صورتی تکراری و خسته کننده و ملال آور ییون میبرد و به انسان احساس تعالی میبخشد و همین احساس تعالی در نفس کار کردن و مناسبات انسانی با دیگران بشدت تاثیر میگذارد؛ و با شکسته شدن اخلاق، همه حریمها میشکند و چون حریمها شکسته شود هر پلیدی میتواند در باطن و ظاهر، و در مناسبات و روابط ظهور کند. امیر مؤمنان علی(ع) در سفارشی نورانی فرموده است:
مبادا اخلاق نیک را در هم شکنید و آن را دگرگون و به اخلاق بد مبدل سازید.
● تاکید بر اخلاق اداری
خطرناکترین رویداد انسانی انحطاط اخلاقی و شکسته شدن مرزهای اخلاقی است که در این صورت هیچ چیز به سلامت نخواهد ماند و انسانیت فرو میریزد ، و این امر در امور اداری از جایگاهی خطیر و ویژه برخوردار است ، زیرا وقتی انسان از محدوده فردی خارج میشود و در پیونند با دیگر انسانها قرار میگیرد و این پیوند صورتی اداری مییباد، اگر اخلاق نیک حاکم بر روابط انسانی نباشد، فاجعه چندین برابر میشود. به هیمن دلیل است که والاترین ملاک در هر سازمان اداری متخلق بودنن به اخلاق انسانی است. امیر مؤمنان علی(ع) در عهدنامه یادآوری میکند و میفرماید:
سپس در کار عاملان خود بیندیش و پس از آزمودن به کارشان بگمار، و به میل خود و بیمشورت دیگران به کاری مخصوصشان مدار، که به هوای خود رفتن و به رای دیگران ننگریستن ، ستمگری بود و خیانت؛ و عاملاننی این چنین را در میان کسانی جو که تجربت دارند و حیا، از خاندانهای پارسا که در مسلمانی قدمی پیشتر دارند { و دلبستگی بیشتر } ؛ اخلاق آنان گرامیتر است و آبرویشان محفوظتر و طمعشان کمتر و عاقبت نگریشان فزونتر.
امام (ع) به دقت در مجموعهای از ویژگیها و خصوصیات در گزینش افراد سفارش میکند که حاصل این دقت، گزینش عاملانی است متخلق به اخلاقی نیک: انسانهایی گرامیتر و با آبروتر و با طمعی کمتر.
همچنین امیر مؤمنان علی(ع) در عهدنامه مالک اشتر به او چنین فرمان میدهد:
پس درباره کاتبان و دبیران خود بنگر، و بهترینشان را بر سر کار بیاور و نامههایی را که در آن تدبیرها و رازهایت نهانی است، از جمع کاتبان و دبیران به کسی اختصاص ده که به اخلاق از دیگران شایستهتر است.
مشاهده میشود که امام (ع) آنچه مایه برتری آدمیان و سبب والاییشان است ، کرامتهای اخلاقی است و این کرامتها در اداره امور نقشی اساسی دارد. روایت شده که آن حضرت فرمود:
بر شما باد به مکارم اخلاق که آن سبب والایی است.
والایی مردمان و اعتبار آنان به مکارم اخلاق در ایشان است و کسانی که در جایگاه اداره امور قرار میگیرند، بیش از هر چیز به مکارم اخلاق و بزرگواریهای انسانی نیازمندند که روابط انسانها بدون کرامتهای اخلاقی، روابطی خشک و نادرست خواهد شد.
البته هر چه مراتب اشخاص در امور اداری بالاتر برود و حیطه مسئولیت آنان گسترده شود، اخلاق اداری و کمالات انسانی در آنان باید والاتر و برتر باشد، زیرا اخلاق و رفتار مسئولان و کارگزاران اصلی و مدیران ارشد به شدت بر دیگران تاثیرگذار است. امیر مؤمنان علی(ع) در سخنی بلند به جابربن عبدالله انصاری این حقیقت را چنین بیان فرموده است:
ای جابر! دین و دنیا به چهار چیز برپاست: دانایی که دانش خود را به کاربرد و نادانی که از آموختن سرباز نزند و بخشندهای که در بخشش خود بخل نکند و درویشی که آخرت خویش را به دنیای خود نفروشد.
کسانی که در مراتب و مسئولیتهای بالاتر قرار دارند، بیش از دیگران به پایبندی اصول اخلاقی نیازمندترند و با زیر پا گذاشتن اخلاق از جانب آنان، دین و دنیای مردمان به تباهی کشیده میشود و البته پایبندی آنان به اخلاق زمینهای مناسب برای دیگران در اتصاف به کمالات اخلاقی فراهم میسازد؛ به بیان پیشوای پای بندان به اصول اخلاقی، علی(ع):
زمامدار همچون رودخانه پهناوری است که رودهایی کوچک از آن جاری میشود؛ پس اگر آب آن رودخانه پهناور، گوارا خواهد بود و اگر شور باشد، آب درون آنها نیز شور خواهد بود.
بر اساس چنین نگرشی، مسئولیت حراست حریمهای اخلاقی در امور ادار بیش از هر کس بر زمامداران و مدیران ارشد است و امیر مؤمنان علی(ع) فرموده است:
آن که خود را پیشوای مردم سازد، پیش از تعلیم دیگری باید به ادب کردن خویش بپردازد و پیش از آن که به گفتار تعلیم فرماید، باید به کردار ادب نماید و آن که خود را تعلیم دهد و ادب اندوزد، شایستهتر به تعظیم است از آن که دیگری را تعلیم دهد و ادب آموزد.
بنابراین در تحقق اخلاق اداری در هر مجموعهای، بیش از هر کس باید بر اخلاق مدیران ارشد تاکید شود و مدیران پیش از آنکه از دیگران انتظار رفتار و سلوک مبتنی بر اخلاق اداری داشته باشند، خود باید جلوهگر چنین امری باشند؛ و نیز پیش از آن که با زبان و فرمان خواهان اخلاق اداری باشند، به کردار و رفتار خود چنین امری را سامان دهنده باشند.
امیر مؤمنان علی(ع) خود بیش از هر کس در اداره امور پایبند اخلاق بود. اخلاق اداری نزد امام(ع) از چنان جایگاهی برخوردار بود که آن حضرت در نخستین خطبه حکومتی خود، اساس اداره امور را بر آن معرفی نمود و فرمود:
آنچه میگویم بر عهده من است من خود ضامن آن هستم. آن کس که حوادث عبرت آموز روزگار را به چشم ببیند و از آن پند پذیرد، پرهیزگاریاش او را از آلوده شدن به کارهای شبههناک باز میدارد.
بدانید که خطاکاریها همانند مرکبهای سرکش و چموشند که خطاکاران را برآنها سوار کردهاند و آن مرکبهای لجام گسیخته به ناگاه میتازند و سواران خود را به آتش دوزخ سرنگون میکنند؛ و بدانید که پرهیزگاریها همانند مرکبهای رام و نجیبند که پرهیزگاران بر آنها سوار دادهاند و آن مرکبها سواران خود را با آسودگی به سر منزل بهشت میرسانند.
اداره امور بر اساس اخلاق موجب رشد و کمال انسان و گردش درست امور و پیشرفت کارها و رسیدن به سر منزل مقصود است. امیرمؤمنان (ع) چنان بر حضور اخلاقی اداری در صحنه اداره امور تاکید داشت که در نخستین خطبه حکومتی خود، صداقت و صراحت در کار را از جمله مهمترین مسائل اخلاقی در چنینن عرصه ای مطرح نمود و فرمود:
به خدا سوگند که به اندازه سرسوزنی حقیقتی را پنهان نداشتهام و هیچ گونه دروغی به زبان نیاوردهام.
امیر مؤمنان علی(ع) آنچه را سفارش نموده، خود پیش از بیان آن، به ساحت عمل در آوردهاست و آنچه را پرهیز داده، خود پیش از به زبان راندن، در عرصه عمل از آن دوری نموده است و از این رو سخنان امام علی(ع) حقایقی به عمل درآمده و راه و رسمی قابل پیروی است، جنانکه حضرتش فرموده است:
مردم، به خدا سوگند شما را به هیچ طاعتی وادار نمیکنم مگر اینکه پیش از شما خودم به آن عمل میکنم و شما را از معصیتی نهی نمیکنم مگر اینکه پیش از شما خود از آن کنارهگیری مینمایم.
نقش ایمان به حقیقت هستی و باورهای دینی در اخلاق اداری در اندیشه توحیدی امیرمؤمنان علی(ع) ایمان به حقیقت هستی و باورهای دینی را اصلاح اخلاق اداری نقشی مبنایی دارد؛ و از این رو آن حضرت در فرمانهای حکومتی و دستورالعملهای اداری خود، بر یاد حق و یاد معاد تاکید می فرماید و کارگزاران و کارکنان دستگاه اداری خود را با توجه به بخشیدن به حاضر و ناظر حقیقی و یاد آوردن حسابرسی دقیق الهی به پایبندی به اصول اخلاق اداری فرامیم خواند. آن که به خدای متعال ایمان دارد و خود را در محضر او می بیند، بیگمان پایبند آداب اخلاقی و رفتار انسانی میگردد. آن که معاد را باور دارد و حساب و کتاب دقیق الهی را بر کردار و رفتار خود حاکم میداند، توجهی دقیق مینماید که حسابرسی این عالم را از حسابرسیهای این عالم به مراتب سختتر میداند. امیر مؤمنان علی(ع) در آغاز عهدنامه مالک اشتر با یادآوری باورهای والای ایمانی مالک را در کارگزاری راه مینماید تا اخلاق اداری بر مبنایی اساسی در او جلوه نماید:
او را فرمان میدهد به ترس از خدا و مقدم داشتن طاعت خدا بر دیگر کارها و پیروی آنچه درکتاب خود فرمود، از واجب و سنتها که کسی جز با پیروی آن راه نیگبختی را نپیمود و جز با نشناختن و ضایع ساختن آنن بدبخت نبود و این که خدای سبحان را یاری کند به دل و دست و زبان، زیرا خداوند که بزرگ است نام او یاری هر که او را یار باشد پذیرفته است و عزت بخشی هر که او را عزیز دارد به عهده گرفته است و او را میفرماید تا نفس خود را از پیروی آروزها باز دارد و هنگام سرکشیها به فرمانش آرد که همانا نفس به بدی وا میدارد، جز که خدا رحمت آرد.
همچنین امیرمؤمنان علی(ع) وقتی مالک را به رفتاری سراسر رحمت و محبت و گذشت با مردمان فرمان میدهد، او را متوجه حاکمیت الهی بر همه چیز میکند و اینکه دور شدن از اخلاق انسانی به منزله اعلام نبرد با حقیقت هستی است که نتیجه آن روشن و کیفر آن بیرون از توان احدی است. آن حضرت میفرماید:
قلب خود را لبریز ساز از رحمت بر مردمان ودوستی ورزیدن با آنان ومهربانی کردن به همگان؛ و همچون جانوری درنده مباش که خوردنشان را غنیمت شماری! زیرا مردمان دو دستهاند: دستهای برادر دینی تواند و دسته دیگر در آفرینش با تو هماندند؛ گناهی از ایشان سر میزند، یا علتهایی بر آنان عارض میشود، یا خواسته و ناخواسته خطایی بر دستشان میرود. پس به خطاهایشان منگر و از گناهانشان درگذر، چنانکه دوست داری خدا بر تو ببخشاید و گناهت را عفو فرماید، چه تو برتر آنانی و آن که بر تو سرپرستی دارد از تو برتر است و خدا از آن که تو را سرپرستی داد بالاتر و او سامان دادن کارشان را از تو خواست و آنان را وسیله آزمایش تو ساخت و خود را آماده جنگ با خدا مکن که کیفر او را نتوانی برتافت و در بخشش و آمرزش از او بینیازی نخواهی یافت.
امام علی(ع) بر مبنای اصلاح رابطه آدمی با حقیقت هستی و در یافتنی واقعی از جایگاه انسان در نظام بیکران هستی، کارگزاران خود را به اخلاق انسانی در اداره امور سوق میدهد، چنانکه در اوایل عهدنامه مالک اشتر بدو میفرماید:
و اگر قدرتی که از آن برخورداری، نخوتی در تو پدید آورد و خود را بزرگ شمردی، بزرگی حکومت پروردگار را که برتر از توست بنگر، که چیست، و قدرتی را که بر تو دارد و تو را بر خود آن قدرت نیست.
امیر مؤمنان (ع) پیوسته کارگزاران و کارکنان دستگاه اداری خود را به یاد حق و یاد معاد توجه میداد تا در اداره امور کاملا انسانی عمل نمایند و دست تطاول نگشایند و به سرکشی و تندی گرفتار نیایند. آن حضرت در پایان عهدنامه مالک اشتر بدو چنین یاداوری مینماید:
و بپرهیز از آنکه چیزی را به خود مخصوص داری که بهره مردم در آن یکسان است؛ و بپرهیز از غفلت در آنچه بدان توجه باید، و در دیدهها نمایان است. چه آن را که گرفتهای از تو برای دیگری ستده است، و به زودی پرده کارها از پیش دیدهات گرفته، و داد از تو بستانند و به ستمدیده رسانند. به هنگام خشم خویشتندار باش و تندی و سرکشی میار و دست قهر پیش مدار و تیزی زبان بگذار، و از این جمله خودداری کن، با سخن ناسنجیده بر زبان بیاوردن، و در قهر تاخیر کردن، تا خشمت آرام شود و عنان اختیار به دستت آید؛ و چنین قدرتی بر خود نیابی جز که فراوان به یاد آری که در راه بازگشت به سوی کردگاری.
امیر مؤمنان علی(ع) به صراحت رفتار و کردار مبتنی بر اخلاق اداری را بر یاد معاد بیان میکند و به مالک سفارش مینماید که بازگشت به سوی پروردگار را بسیار به یاد آرد تا بتواند به درستی عمل نماید و از بیانصافی و ستمگری، و از تندی وسرکشی خود را به دور نگه دارد.
اگر آدمی خود را رفتنی ببیند و بداند که برای همه امور خویش باید پاسخگوی پروردگاری قادر و قهار باشد، این باور به شدت در رفتار و کردار اداری او تاثیر میگذارد؛ به بیان امام علی(ع): اگر بنده اجل و پایان آن را میدید، با آرزو و فریب دادن آن دشمنی میورزید.
انسانی که خود را دائمی ببیند و اسیر آروزهای پست دنیایی شود، بیگمان به سوی تعدی و حرمت شکنی، و تجاوز و چپاولگری میل مینماید:
آن که آرزو را دراز کرد، کردار را نابساز کرد.
پیشوای پروا پیشگان، علی(ع) با یادآوردن این امور، عاملی بازدارنده را در آدمی بیدار میکند تا بدین سبب انسان گام در تباهی ومرز کشنی ونافرمانی ننهد:
بترس که خدایت در معصیت خود بیند و در طاعت خویش نیابد و از زیانکاران باشی. پس اگر نیرومندی شدی نیرویت را در اطاعت خدا بگمار! و اگر ناتوان گشتی، ناتوانیات را در نافرمانی او به کار دار.
قرار گرفتن در مصدر امور، در هر مرتبهای، انسان را در معرض تباهی در رفتار و کردار قرار میدهد:
هر که بر ملک دست یافت، تنها خود را دید و از دیگران رو بتافت. آن که به نوایی رسید، خود را از دیگران برتر دید.
آنچه در این میان از مهمترین عوامل نگه دارنده آدمی است، پایبندی به اصول اخلاقی به تبع یادآوری پیوسته حقیقت هستی و بازگشتنگاه ابدی است. اگر انسان معاد را باور داشته باشد، برای آنجا بدترین توشه را که رفتار نادرست و کردار نادر است، برنمیدارد:
ستم راندن بر بندگان، بدترین توشه است برای آن جهان.
امیر مؤمنان علی(ع) در فرمانهای حکومتی و دستورالعملهای اداری خود مکرر بدین امر پرداخته است که این خود بیانگر نقش اساسیای است کهایمان به حقیقت هستی و باورهای دینی در اخلاق اداری دارد، چنانکه حضرت در یک یاز فرمانهای حکومتی خود چنین آورده است:
او را میفرماید که از خدا بترس در کارهای نمانش و کردههای پنهانش آنجه که جز خدا کسی نگرنده نیست و جز او راه برنده. و او را میفرماید تا آشکارا اطاعت خدا را نگزارد و در نهان خلاف آن را آرد. و آن کس که نهان و آشکار، و کردار و گفتار او دو گونه نبود، امانت را گزارده. و او را میفرماید که زیردستان خود را نرنجاند و دروغگویشان نخواند، و به خاطر زمامدار بودن روی از ایشان برنگرداند، که آنان در دین برادرانند و یاور، و در به دست آوردن حقوق مسلمانان مددکار ما حق تو را به تمام میپردازیم، پس باید حقوق آنان را تمام به آنان برسانی و گرنه روز رستاخیز دارای بیشترین خصمانی.
بنابراین در اندیشه و سیره اداری امیر مؤمنان علی(ع) پایبندی به اخلاق اداری مهمترین جایگاه را دارد که بدون آن نظام اداری سامانی انسانی نخواهد یافت.
مصطفی دلشاد تهرانی
سایت اندیشه قم
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست