چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
نابغه ای به نام مک کین
مککین اخیرا به طور مفصل درباره مشکلات «مرز مشترک عراق و پاکستان» صحبت کرد در حالی که هر بچه مدرسهای میداند این دو کشور هزاران مایل از هم فاصله دارند. وی در پاسخ خبرنگاری که درباره مساله دارفور از او سوال کرد پس از مدتی اندیشیدن گفت: «باید به دولت سومالی در این مورد فشار بیاوریم». کسی نبود به این جناب بگوید دارفور در سودان است و ربطی به سومالی ندارد . او همچنان ابراز علاقه میکند که روابط آمریکا با چکسلواکی تقویت شود در حالی که۱۵ سال است دیگر کشوری به نام چکسلواکی در دنیا وجود ندارد و اینها حالا دو کشور به نام جمهوری چک و اسلواکی هستند.
مککین اما، یک چیز را میداند: او سازمان ملل متحد را دوست ندارد. مک کین از انتصاب جان بولتون به عنوان سفیر آمریکا در سازمان ملل هم بشدت دفاع میکرد دقیقا به این علت که بولتون سازمان ملل را دوست ندارد و آن را سازمانی «بیربط» میداند. بولتون حتی اعلام کرد چیزی به نام سازمان ملل متحد وجود ندارد. مثل انتصاب آدمی ضد تمامی اصول اخلاقی و انسانیت برای سفارت در واتیکان.
این بخشی از تفکر قدیمی جناح راست آمریکاست. آنان با فرانکلین روزولت برای ایجاد سازمان ملل مخالف بودند و آن را محدودکننده قدرت آمریکا میدانستند و هرگز این سازمان را به درستی نپذیرفتهاند. کنگرههای تحت نفوذ جمهوریخواهان از پرداخت تعهدات آمریکا به سازمان ملل جلوگیری کردهاند و به این دلیل در حال حاضر آمریکا۸/۲ میلیارد دلار بدهی معوقه به سازمان ملل دارد.
مککین نمیتواند علناباسازمان ملل مخالفت کند زیرا مردم آمریکا به شدت طرفدار این سازمان هستند. یک نظرسجی اخیر نشان داد ۶۴ درصد آمریکاییها کار سازمان ملل را خوب میدانند در حالی که فقط ۲۸ درصد آمریکاییها چنین نظری درباره دولت جورج بوش و خود او دارند. حدود ۷۲ درصد آمریکاییها میخواهند سازمان ملل نقش بزرگتری ایفا کند.
به این دلیل مککین تصمیم گرفته است تشکیلات پرسروصدای دیگری به نام «اتحادیه دموکراسیها» به جای سازمان ملل درست کند که اتحادی از کشورهایی خواهد بود که آمریکا آنها را به عنوان دموکراتیک قبول دارد؛ کشورهایی که بتوان از آنها برای مشروع کردن اقدامات نظامی آمریکا استفاده کرد.
«چارلز کرات همر» روزنامهنویس محافظهکاری که این طرح زاده فکر اوست، میگوید «آنچه در این طرح مورد علاقه من است، دستور کار پنهانی آن است. ظاهر آن گوش کردن به متحدان و پیوستن به آنهاست... به استثنای اندیشهای که در آن نهفته است، اندیشهای که مککین نمیتواند آن را آشکارا بگوید اما من میتوانم و آن از بین بردن کامل سازمان ملل است. براساس این طرح کسی از سازمان ملل خارج نخواهد شد زیرا وابستگیهای عاطفی فراوانی نسبت به آن در آمریکا وجود دارد. پس چگونه میتوان این سازمان را نابود کرد؟ با ایجاد یک نهاد موازی.» به تدریج و طی چند دهه. مککین امیدوار است به این ترتیب پرونده سازمان ملل را ببندد.
لازم است هر واکنشی به سخنان مککین با پذیرش نقایص جدی سازمان ملل شروع شود. ساختار سازمان بشدت قدیمی و فرسوده است و حفظ اعضای دائمی شورای امنیت به عنوان فاتحان جنگ جهانی دوم کاری مردود است. کمیسیون حقوق بشرآن فقط با بعضی از کشورها کار دارد و خطاهای دیگران را نمیبیند وسازمان در دهه گذشته عامل رسواییهای وحشتناکی بوده است: نیروهای حافظ صلح سازمان ملل که مرتکب تجاوزات جنسی میشوند هنوز بدرستی تحت پیگرد قرار نمیگیرند و بعضی از آنان معاملاتی فاسد با شبهنظامیان جنایتکار کنگویی داشتهاند در حالی که ماموریت آنان متوقف کردن این جنایتکاران بوده است. حتی پسر کوفی عنان (دبیرکل قبلی سازمان ملل) در معاملاتی مشکوک دست داشته است.
کسانی از ما که طرفدار سازمان ملل هستیم باید بیش از هر کس دیگری از این مسائل عصبانی باشیم. اما دولت آمریکا نیز مرتکب سوءاستفادههای وحشتناکی شده و غرق در فساد است ولی هیچکس نمیگوید راهحل این مشکلات، انحلال آن است. خیر: راهحل مشکل وادار کردن آن به پیروی از بزرگترین آرمانهای آن است.
سازمان ملل، علاوه بر این نقایص واقعی، سپر بلای بسیاری از مشکلات جهان است. مثلا اغلب از سازمان ملل انتقاد میشود که چرا در میانمار (برمه) یا زیمبابوه یا گرجستان مداخله نمیکند. اما توجه ندارند که سازمان ملل ارتش خاص خود را ندارد. مقصر دانستن سازمان ملل به این دلایل مثل مقصر دانستن یک ورزشگاه بینقص پس از شکست خوردن تیم فوتبال شما است.
به موفقیتهای سازمان ملل تقریبا هرگز اشاره نمیشود. این برنامه واکسیناسیون سازمان ملل بود که با حذف بیماریهای آبله و فلج اطفال به مرگ و رنج فاجعهبار میلیونها انسان در تاریخ خاتمه داد. این سازمان ملل بود که با ترتیب دادن گفتگو بین کندی و خروشچف (رهبران آمریکا و شوروی) جهان را از آستانه نابودی نجات داد.
از سوی دیگر، اتحادیه موردنظر مککین هیچ مفهوم عملی نخواهد داشت. اگر به اظهارنظرهای او درباره سیاست خارجی توجه کنید در خواهید یافت از نظر او دموکراسی به مفهوم دولت و رهبری نیست که در انتخاباتی آزاد و عادلانه انتخاب شده باشد بلکه به معنی دولت و رهبری است که از خواستههای آمریکا حمایت کند.
اگر واکنشهای مککین را در چند ماه گذشته نسبت به دوجنبش تجزیهطلب مقایسه کنید، متوجه این موضوع خواهید شد: در گرجستان و در بولیوی. در مورد مردم اوستیای جنوبی که هرگز احساس نکردهاند بخشی از گرجستان هستند و هرگز تحت کنترل مستقیم تفلیس نبودهاند او میگوید تجزیهطلبی کار زشتی است. او به همین دلیل، به مردم اوستیای جنوبی دستور میدهد به حمایت روسیه توجه نکنند و برخلاف خواسته خود، به گرجستان وفادار باشند. اما وقتی نوبت بولیوی میرسد مک کین فعالانه تجزیهطلبی را تشویق میکند. به همین دلیل، دولت بوش با حمایت مککین پول فراوانی به تجزیهطلبان در منطقه سرشار از نفت و گاز بولیوی میدهد به این امید که آنان اعلام استقلال کنند.
چرا مککین تجزیهطلبی را در جایی «شرورانه» و در جایی دیگر «ضروری» میداند؟ خیلی ساده است. در گرجستان دولت دموکراتیک اما سرکوبگر مخالفان - به آمریکا اجازه میدهد نفت و گازی را که از این کشور میگذرد کنترل کند ولی در بولیوی، دولت کاملا دموکراتیک «اوو مورالس» میخواهد خود اختیار امور کشورش را داشته باشد. مورالس از شرکتهای نفتی آمریکایی میخواهد سهم عادلانه خود را بپردازند و از درآمد آن برای نجات مردم کشورش از فقر تحمیلی واشنگتن استفاده میکند. به این دلیل به او برچسب «دیکتاتور» زدهاند.
به این ترتیب، تعریف دموکراسی از نظر مککین چنین است: اگر به ما اجازه بدهید منابع شما را کنترل کنیم، دموکرات هستید. اگر سعی کنید منابع خود را کنترل کنید، دیکتاتور و دیکتاتوری هستید. کسانی از ما که معتقدیم دموکراسی گرانبهاترین ارزش سیاسی است باید با این گونه استفاده ابزاری و تبلیغاتی با آن مبارزه کنیم.
در دنیایی که به حد روزافزونی به سوی چندقطبی شدن میرود ضرورت تدوین مجموعهای مشترک از قوانین و مقررات که بتوانیم رهبران خود را وادار به اطاعت از آنها کنیم، بیش از هر زمانی احساس می شود، اما چگونه این مقررات را به اجرا درآوریم؟ لازم است فراتر از میانهروی بسته و اسرارآمیز اوباما به اندیشههای واقعا رادیکال نگاه کنیم.
آلبرت انیشتین فکر میکرد اعضای مجمع عمومی سازمان ملل باید مستقیما انتخاب شوند و آنها اعضای شورای امنیت را انتخاب کنند. چنین کاری باعث طرفداری بیشتر از سازمان ملل در سراسر جهان میشود و مردم جهان در هر بحرانی بلافاصله به آن نگاه میکنند. دورنمای ایجاد «پارلمان انسانی» قطعا دور است اما هدفی درخشان است که ارزش شروع کردن را دارد.
مککین ما را به سمت مخالف چنین هدفی سوق خواهد داد. هدفی بر مبنای افکار آشوبطلبانه هابز که فقط تحت تاثیر قدرت صرف آمریکا تنظیم شده است.
منبع: ایندیپندنت / مترجم: علی کسمایی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست