دوشنبه, ۱۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 3 February, 2025
کریم اهل بیت
حضرت مجتبی صلوات الله علیه در سن هفت سالگی در مجلس حضرت رسول (ص) حاضر میشد، آیات وحی را که تازه نازل شده بود یاد میگرفت و در خانه برای مادرش فاطمه (س) میخواند، هر وقت امیرالمؤمنین(ع) داخل خانه می شد می دید که فاطمه زهرا آیات را می خواند. می فرمود: چه کسی اینها را به تو یاد داد حال آنکه امروز نازل شده است ؟حضرت فاطمه زهرا (س) جواب میداد: فرزندت حسن، روزی امیرالمؤمنین(ع) در خانه مخفی شد که ببیند حضرت مجتبی چطور آیات وحی را میخواند، حسن(ع) داخل شد، آیات وحی را یاد گرفته بود، ولی تا خواست بخواند مضطرب شد و نتوانست، مادرش از اضطراب وی تعجب کرد، حضرت مجتبی جواب داد:ای مادر بیانم کوتاه آمد، زبانم بند شد، ظاهراً یک مرد بزرگواری مرا زیر نظر دارد و به من گوش میدهد. در این هنگام امیرالمؤمنین(ع) از پس پرده خارج شد و فرزند عزیزش را بوسید و مورد تفقد قرار داد. حضرت مجتبی صلواتالله علیه از اول آشنا به آیات وحی و دارای ذکاوت خاصی بود.
● حلم
یک نفر از اهل شام وارد مدینه شد، حضرت مجتبی(ع) را دید که بر مرکبی سوار است و چون تحت تأثیر تلقینات شوم بنی امیه قرار گرفته بود، شروع به ناسزا گفتن کرد، او تند تند اسائه ادب میکرد، امام(ع) هم چیزی نمیگفت. تا وقتی که مرد شامی آرام شد.حضرت مجتبی که درد او را میدانست بر او سلام کرد و خندید و فرمود: یا شیخ گمان میکنم غریب هستی، شاید امر بر تو مشتبه شده است اگر بخواهی گذشت کنیم از تو گذشت میکنیم، اگر از ما چیزی بخواهی بتو میدهیم، اگر راهنمایی بخواهی راهنماییت میکنیم، اگر از ما مرکبی بخواهی برای تو مرکب میدهیم، اگر گرسنه باشی، سیرت میگردانیم اگر عریان باشی لباست میدهیم، اگر محتاج باشی بینیازت میکنیم، و اگر حاجتی داشته باشی آنرا بر میآوریم و تا در مدینه هستی اگر در خانه ما میهمان باشی برای تو بهتر خواهد بود، چون منزل ما وسیع و امکانات ما بسیار و موقعیت ما گسترده است .مرد شامی از شنیدن این سخنان به گریه افتاد، سپس گفت: گواهی میدهم که تو خلیفه خدا روی زمین هستی، خدا داناتر است که رسالت خود را در کجا قرار بدهد، تو و پدرت مبغوضترین خلق در نزد من بودید ولی حالا محبوبترین خلق خدا در نزد من هستید. سپس آن مرد وسایل خویش به خانه آن حضرت آورد و تا در مدینه بود میهمان آن حضرت بود و بر محبت اهل بیت(ع) معتقد شد.۲نگارنده گوید: معاویه و پیروان او درباره امیرالمؤمنین صلوات الله علیه و اهل بیت او، چنان تهمتهایی بستند و چنان نارواییها نسبت دادند که عقل متحیر است چگونه توانست ناسزاگویی به آن حضرت را رسمیت بدهد، امام مجتبی(ع) احساس کرده که این آدم ذاتاً بدجنس نیست ولی تحت تأثیر تبلیغات سوء قرار گرفته است، لذا با حلم و بردباری او را معالجه فرمود.
● یاد حق
امام صادق(ع) میفرماید: پدرم از پدرش به من حدیث کرد که: حسن بن علی بن ابیطالب (علیهما السلام) از همه اهل زمان خود عابدتر بود، به زهد و بی اعتناییش به دنیا و فضیلتش کسی نمیرسید، چون به حج میرفت، پیاده میرفت و گاهی پا برهنه میرفت. چون مرگ را یاد میکرد میگریست، و چون قبر را یاد میآورد گریه میکرد، وقتی قیامت را یاد مینمود اشک میریخت، وقتی که گذشتن از صراط را یاد میآورد میگریست وقتی که در مقابل خدا قرار گرفتن را یاد میآورد فریاد میکشید و بیهوش میشد.چون به نماز میایستاد مفصلهای بدنش به حرکت در میآمد و چون بهشت و جهنم را یاد میکرد مضطرب میگشت، به وقت خواندن قرآن به «یا ایها الذین آمنوا» میرسید، میگفت: لبیک اللهم لبیک.در هیچ حالی او را ندیدند مگر آنکه خدا را ذکر میکرد. در سخن گفتن راستگوترین مردم و در بیان مطلب فصیحترین آنان بود. روزی به معاویه گفتند: ای کاش حسن بن علی ابیطالب را بگویی به منبر برود و سخن بگوید، تا معلوم شود که سخن گفتن نمیتواند، معاویه از آن حضرت خواست تا منبر برود و سخن گوید، امام سلام الله علیه برخاست و به منبر تشریف برد، خدا را حمد کرد و ثنا گفت. آنگاه فرمود: «یا ایها الناس من عرفنی فقد عرفنی و من لم یعرفنی فانا الحسن بن علی بن ابیطالب و ابن سیدة النساء فاطمة بنت رسول الله (ص)، انا ابن خیر خلق الله، انا ابن رسول الله (ص) انا ابن صاحب الفضائل، انا ابن صاحب المعجزات، و الدلائل، انا ابن امیرالمؤمنین، انا المدفوع عن حقی، انا و اخی الحسین سیدا شباب اهل الجنة، انا ابن الرکن و المقام، انا ابن مکة و منی انا ابن المشعر و العرفات...»۳آن حضرت در مقابل خصم، همه کمالات و فضائل را به خودش اختصاص داد که یعنی: کسی به مقام آل محمد (ص) نمیرسد.
● انفاق اموال در راه خدا
حضرت مجتبی صلوات الله علیه در احسان و انفاق در راه خدا قدمی برداشت که منحصر به فرد و از فضائل اختصاصی اوست و آن اینکه: دوبار همه دارایی خویش و سه بار نصف مال خود را در راه خدا انفاق و احسان نمود این مطلب مورد تصدیق همه است، شیعه و اهل سنت آنرا در کتابهای خود نقل کردهاند، عبارت عربی روایت چنین است: «خرجَ الحسنُ(ع) من ماله مرّتین و قاسم لله ماله ثلاث مرّات حتّی انه کان یعطی نعلاً و یمسک نعلاً و یعطی خفاً و یمسک خفاً» یعنی: وقتی که نصف مال خود را در راه خدا میداد چنان دقت میکرد تا جائی که یک نعلین و چکمه را میداد و یک نعلین و چکمه را برای خود نگاه میداشت.رجوع شود به بحار ج ۴۳ ص ۳۳۹ و ۳۵۷، مناقب ابن شهر آشوب ج ۴ ص ۱۴ فصل مکارم اخلاق، تذکرة سبط ابن جوزی ص ۱۱۲ حالات امام حسن(ع) صواعق المحرقه ابن حجر حالات امام حسن (ع)، فصول المهمه ابن صباغ ص .۱۳۸ تاریخ الخلفاء سیوطی ص ۷۳، نورالابصار شبلنجی ص ۱۰۸، این روایت از حضرت صادق صلوات الله علیه به نقل مناقب با این لفظ نقل شده است: «قال الصادق(ع) ان الحسن بن علی علیهما السلام حجّ خمسة و عشرین حجّة ما شیاً و قاسم الله تعالی ماله مرّتین و فی خبر قاسم ربه ثلاث مرّات و حجّ عشرین حجّة علی قدمیه».
● عمل طاقتفرسا
ازجمله فضائل حضرت مجتبی صلوات الله علیه آنست که: بیست و پنج بار پیاده به زیارت کعبه رفت با آنکه مرکبهای خوب با او برده میشد ولی بعلت «افضل الاعمال أحمزُها» ۴ مسافت چهار صد و پنجاه کیلومتر راه را زیر اشعه سوزان آفتاب و روی سنگریزههای داغ، پیاده میپیمود تا رضایت خدا را بیشتر فراهم آورد.و چون این کار تصنّعی نمیتواند باشد، ایمان قوی و خلوص کامل لازم دارد، معاویه که میخواست برای خودنمایی کارهای خوب انجام دهد، نتوانست این کار را بکند و حسرت میکشید و میگفت: بر چیزی غمگین نیستم مگر به آنکه نتوانستم پیاده به حج روم ولی حسن بن علی (علیهاالسلام) بیست و پنج بار پیاده به مکه رفت. ۵ جریان بیست و پنج بار به مکه رفتن را شیعه و اهل سنت در کتابهای خویش نقل کرده و فریقین آنرا مسلم دانستهاند، اینک به بعضی از تعبیرها اشاره میشود: «قال الصادق (ع): ان الحسن بن علی علیهما السلام حج خمسة و عشرین حجة ماشیاً و قاسم الله ماله مرتین ۶.در روایت عبدالله بن عبید بن عمیر آمده: «قال لقد حج الحسن بن علی خمساً و عشرین حجة ما شیاً و ان النجائب لتقاد معه» ۷.ناگفته نماند در مناقب و انوار البهیه و تاریخ الخلفاء و صواعق ابن حجر و اخبارالدول قرمانی ص ۱۰۶ چنانکه گفته شد بیست و پنج بار نقل شده، سبط ابن جوزی در تذکره ص ۱۷۸ و سید مؤمن شبلنجی در نور الابصار ص ۱۰۸ و ابن طلحه در مطالب السؤول ص ۶۷ بیست بار گفتهاند.
● خوف از محشر
حضرت رضا از پدرانش صلوات الله علیهم نقل میکند: چون رحلت امام حسن(ع) نزدیک شد، گریه کرد، گفتند: یا بن رسول الله آیا با آن منزلت که نسبت به رسول الله (ص) داری گریه میکنی؟! با آنکه آن حضرت در تقرب تو نسبت به او، چیزها گفته است؟! بیست و پنج بار پیاده به حج رفته و سه بار هر چه داشتهای در راه خدا انفاق نمودهای حتی یک نعلین را؟! فرمود: فقط برای دو چیز گریه میکنم: وحشت موقف قیامت و مفارقت دوستان «فقال انّما أبْکی لخصلتین: لهَول المَطْلَع و فراق الأَحبّة»۸
پی نوشتها:
۱- بحار ج ۴۳ ص ۳۳۸. ۲- مناقب آل ابی طالب ج ۴ ص ۱۹ فصل مکارم اخلاق امام حسن (ع).۳- بحارالانوار ج ۴۳ ص ۳۳۱ از امالی صدوق. ۴- در نهایه گوید: «سئل رسول الله (ص) ایّ الاعمال افضل فقال: احمزها» ای اشدّها. ۵- بحار الانوار ج ۴۳ ص ۳۳۹، مناقب ج ۴ ص ۱۴ باب مکارم اخلاقه. ۶- مناقب ج ۴ ص ۱۴ فصل مکارم اخلاق آن حضرت . ۷- مستدرک حاکم ج ۳ ص ۱۶۹. ۸- بحار ج ۴۳ ص ۳۳۲.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست