یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

تردید سیاست سازان آمریكایی


تردید سیاست سازان آمریكایی

آهارون زیوی رئیس سابق اطلاعات ارتش اسرائیل در كنفرانسی در تل آویو با طرح این ادعا كه ایران برای دستیابی به موشك های دوربرد تلاش می كند نسبت به این موضوع و همچنین در اختیار داشتن موشك های زمین به زمین با قابلیت حمل كلاهك هسته ای و با برد ۱۵۰۰ كیلومتر و احتمال افزایش آن به برد ۵۰۰۰ كیلومتر هشدار داد

آهارون زیوی رئیس سابق اطلاعات ارتش اسرائیل در كنفرانسی در تل آویو با طرح این ادعا كه ایران برای دستیابی به موشك های دوربرد تلاش می كند نسبت به این موضوع و همچنین در اختیار داشتن موشك های زمین به زمین با قابلیت حمل كلاهك هسته ای و با برد ۱۵۰۰ كیلومتر و احتمال افزایش آن به برد ۵۰۰۰ كیلومتر هشدار داد. وی در ادامه گفت: احمدی نژاد وعده داده است كه پایان تاریخ نزدیك است و در دو یا سه سال آینده به وقوع خواهد پیوست، ما هم به این مسئله معتقدیم. اظهارات اخیر زیوی و همچنین انتشار برخی اسناد دیگر همچون كتاب «جنگ جهانی سوم» كه اخیراً در ایتالیا انتشار یافته است و یافته های جدیدی را با عنوان پیشگویی های نوستراداموس مطرح كرد مبنی بر اینكه سال های ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۲ سال های سختی خواهند بود نشان دهنده این است كه استراتژی سازان اسرائیلی اذهان را برای تحولی دیگر مهیا می سازند. و این مسئله به ادبیات آخرالزمان در میان یهودیان و مسیحیان و دست كم اعتقاداتی كه در سال های اخیر در میان عامه مردم نیز رواج فراوانی یافته است، مربوط می شود چرا كه آمریكایی ها و در مرحله دوم اسرائیلی ها و لابی های آنها اعتقاد دارند كه جنگ ها ابتدا در ذهن ها صورت می پذیرد و برای هر تغییر بزرگ كه با موانع زیادی همراه است نیاز به برنامه ریزی و كار بر روی اذهان است. همچنانكه آمریكایی ها باور دارند تهدید حمله نظامی به ایران بدون یك بهانه محكم و قابل قبول تهدیدی پوچ است.

از سوی دیگر تلاش آمریكا برای ایجاد یك پل واقعی جهت اقدام سخت علیه ایران تاكنون نتوانسته است به موفقیت دست پیدا كند چرا كه بحث های بسیار بین ۵ عضو شورای امنیت سازمان ملل و آلمان به دلیل آنچه رایس «اختلافات تاكتیكی» نام نهاد بدون هیچ توافق مهمی پایان یافت و اروپایی ها و آمریكایی ها به فكر پیشنهادات جدیدی برای انتقال تكنولوژی پیشرفته هسته ای به ایران افتادند. آمریكا از این بن بست دیپلماتیك رنج می برد. در غیاب مدرك مطمئنی مبنی بر تلاش ایران برای دستیابی به تسلیحات هسته ای شورای امنیت راضی نخواهد شد كه از بحران ایران به عنوان تهدیدی علیه صلح و امنیت بین المللی نام ببرد.

جورج بوش رئیس جمهور آمریكا گفته است كه ساخت تسلیحات هسته ای به وسیله ایران غیرقابل قبول است. مطبوعات با پرداختن به این موضوع از احتمال حملات پیشدستانه آمریكا در این خصوص سخن می گویند. بوش كه تا پیش از این از عدم دستیابی ایران به فناوری هسته ای به دلیل غیرقابل اعتماد بودن برنامه هسته ای تهران سخن می گفت هم اكنون بیشتر بر تسلیحات هسته ای تمركز می كند. اگر چه ایران بارها اعلام كرده است كه برنامه هسته ای این كشور برای مقاصد صلح آمیز است و با ساخت تسلیحات هسته ای حتی از نظر ایدئولوژیك نیز مخالف است اما مسئله ای كه در این جا مطرح می شود این است كه داشتن تسلیحات هسته ای و غنی سازی اورانیوم در سطوح بالاتر چه عواقب و چه امتیازاتی برای ایران می تواند داشته باشد؟ بدون شك تسلیم بی چون و چرا شدن، خاطره عراق را در اذهان متبلور می سازد كه با وجود همكاری صدام با آژانس بین المللی انرژی اتمی باز هم این كشور طعم اشغال نظامی را چشید. عده ای مطرح می كنند شاید اگر آمریكا از نبود تسلیحات هسته ای و كشتارجمعی در اختیار صدام مطمئن نبود هرگز به این كشور حمله نمی كرد و پس از اطمینان از این مسئله به وسیله بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی حاضر به اقدام نظامی علیه این كشور شد.

بر همین اساس برخی كارشناسان معتقدند تنها راه نجات ایران پیروی از الگوی كره شمالی است كه با اعلام خروج از ان پی تی چند گام باقی مانده برای ساخت تسلیحات هسته ای را برداشت و صراحتاً اعلام كرد كه تسلیحات هسته ای دارد. جوزف نای تئوریسین بزرگ و معاون وزیر دفاع آمریكا در دوره كلینتون در تحلیلی در روزنامه تایمز این سئوال را مطرح می سازد كه آیا دستیابی ایران به یك بمب اتمی واقعاً تا این حد بد است؟ وی در پاسخ به این سئوال خود اظهار می دارد كه برخی بحث می كنند این مسئله می تواند پایه ای برای بازدارندگی هسته ای پایدار در منطقه باشد مشابه برابری هسته ای بین ایالات متحده آمریكا و اتحاد جماهیر شوروی و ایران با دستیابی به تسلیحات هسته ای راه كره شمالی را در پیش خواهد گرفت. در ادامه نویسنده به خطرات ظهور چنین بازدارندگی پایداری در خاورمیانه اشاره می كند و به مخالفت شدید اسرائیل با این مسئله و عدم انفعال كشورهای عربی همچون مصر و عربستان سعودی در برابر آن كه منطقه را به سمت مسابقه تسلیحاتی خواهد برد و همچنین احتمال دستیابی گروه های تروریستی به آن را مطرح می كند. در حقیقت طرفداران كنت والتز این مسئله را مطرح می كنند كه همچنانكه تسلیحات هسته ای در دوره جنگ سرد به ثبات بیشتر در سطح جهانی انجامید و تعداد جنگ ها را كاهش داد افزایش تعداد كشور های دارای تسلیحات هسته ای نیز می تواند به ثبات بیشتر در خاورمیانه كه از بی ثبات ترین مناطق جهان است بینجامد. اما در زمینه بازدارندگی و ظرفیت آن در ایجاد ثبات نكاتی مطرح است كه باید به آنها توجه داشت مهمترین نكته به ادبیات بازدارندگی مربوط است و مفهومی است كه از آن به عنوان كفایت منطقی نام می برند.

این مفهوم كه اصل بازدارندگی بر آن استوار است و در دوره جنگ سرد مطرح شد به ضربه دوم مربوط است كه باید توان آن در حدی باشد كه پاسخ ضربه اول را بدهد و حتی تا حدودی مهلك تر از آن باشد. آیا داشتن تعداد معدود تسلیحات هسته ای به ایران اجازه مانور بر روی استراتژی بازدارندگی و اعمال فشار بر قدرت های هسته ای فعلی را می دهد. برخی معتقدند كه تسلیحات هسته ای به دلیل قدرت تخریب بالای خود به تنهایی حتی بدون رسیدن به كفایت منطقی می توانند نوعی پرده بازدارنده را تشكیل دهند چرا كه خسارت های ناشی از یك پاسخ هسته ای هر چند كوچك در برابر امتیازات حمله به كشوری چون ایران كم است. با این حال برای درك این مسئله نیاز است برروی امتیازات و اهداف حمله احتمالی به ایران و خسارات ناشی از یك حمله هسته ای و میزان احتمال آن مطالعه شود. همچنانكه بارها اعلام شد اگر چه ایران می تواند با تهدید اسرائیل كه بیشتر جمعیت آن در دو شهر تل آویو و حیفا متمركزاند به ابزاری برای اعمال فشار و بازدارندگی دست یابد اما اسرائیلی ها در میان دریایی از مسلمانان فلسطین قرار دارند كه ایران به دلیل اعتقادات خود حاضر نیست به آنها آسیبی برساند.

به هر حال پس از جنگ جهانی دوم تئوری بازدارندگی به عنوان تئوری غالب در سطح نظام بین الملل درآمد و از یك تئوری صرفاً دور از دسترس به یك دكترین كاملاً عملی بدل شد.

با این حال این تئوری با توجه به فضای حاكم در دوران جنگ سرد می توانست یك تئوری موفق در ممانعت از یك درگیری دیگر مشابه جنگ های جهانی اول و دوم باشد تئوری بازدارندگی كه در بطن خود مسابقه تسلیحاتی را به همراه داشت، دو مركز قدرت دوره جنگ سرد را با مشكلات بسیار به خصوص مشكلات اقتصادی مواجه ساخت و بنابراین سیاست سازان به ادبیات كنترل تسلیحاتی روی آوردند و پایان دهه ۶۰ و دهه ۷۰ اوج شكوفایی این ادبیات بود و معاهداتی نظیر ان پی تی، سی تی بی تی و غیره سر برآوردند. پس از فروپاشی شوروی و به طور مشخص پس از ۱۱سپتامبر به نظر می رسد قواعد نظام بین الملل با تحولی دیگر روبه رو شده اند.

اگرچه بازدارندگی هنوز در قواعد رئالیسم آمریكا جای دارد، اما شیوه های آن و كفایت منطقی مورد نظر برای موثر كردن آن تفاوت كرده است از طرف دیگر ساخت تسلیحات هسته ای تا استفاده از آن پنج مرحله دارد كه كمتر كشوری تا كنون توانسته است این ۵ مرحله را پشت سر بگذارد. برخی كارشناسان تنها راه حل جمهوری اسلامی ایران را برای تداوم برنامه هسته ای و رهایی از فشارهای غرب دنبال كردن الگوی كره شمالی و دستیابی به تسلیحات هسته ای می دانند اما آیا دستیابی به این تسلیحات و به خصوص اعلام آن می تواند چنین امتیازی را برای ایران به دنبال داشته باشد.

آمریكایی ها به خوبی می دانند حمله به ایران هزینه بسیار بالایی را برای آنها به دنبال خواهد داشت. بنابراین تلاش دارند در این مسئله از راه سازمان های بین المللی وارد شوند و مذاكره با ایران را به این بهانه رد می كنند. دیپلمات های آمریكایی در روزهای اخیر اعلام كرده اند كه راه حل دیپلماتیك را برای حل مسئله هسته ای ایران ترجیح می دهند شاید دلیل آن ابهامات باقی مانده در مورد برنامه هسته ای ایران و سطح آن و ظرفیت های تسلیحات متعارف كشور باشد. اما آیا حل مسئله ایران تنها به از بین بردن تاسیسات هسته ای ختم می شود و منظور سیاست سازان آمریكایی از حل این مسئله چیست؟ سئوال دیگر كه مطرح است این است كه آیا دستیابی ایران به تسلیحات هسته ای برای لابی های اسرائیلی با هدف تشكیل دولت یهود از نیل تا فرات به عنوان پیش زمینه ای برای آخرالزمان ناراحت كننده و یا خوشحال كننده خواهد بود. علی صادقی كارشناس مسائل خاورمیانه در این زمینه ابراز تردید می كند و می گوید به نظر می رسد اسرائیلی ها به این باور رسیده ا ند كه نمی توانند در منطقه ای كه كشوری به نام ایران با آرمانی همچون كمك به مظلومان و از بین بردن اسرائیل حضور دارد به حیات خود ادامه دهند. دست كم این كشور تلاش آنها را برای رسیدن به امنیت روزافزون و نزدیك شدن به دولت یهود بزرگ با مشكل روبه رو خواهد ساخت.

وی در ادامه ابراز می دارد با توجه به سیاست های قبلی صهیونیست های مسیحی و یهودیان برای حل چنین مشكلاتی به نظر می رسد آنها در صورت انتخاب گزینه نظامی برای خاتمه دادن به مانعی به اسم ایران بار دیگر به دنبال ۱۱ سپتامبری دیگر و این بار عظیم تر و بزرگتر از آنچه در نیویورك رخ داد، باشند.

صادقی می گوید: اسرائیل با مظلوم نمایی تلاش دارد این حقیقت را القا كند كه ایران به دنبال دستیابی به تسلیحات هسته ای است. به نظر نمی رسد اسرائیل از قربانی كردن ده ها هزار شهروند درجه دو و سه این رژیم برای متحد كردن تمام جهان علیه ایران ابایی داشته باشد.

آقای صادقی عقیده دارد اعلام این مسئله كه ایران توان ساخت تسلیحات هسته ای دارد اگرچه شاید بتواند برای اهداف كوچك نوعی بازدارندگی به شمار آید اما برای اهداف بزرگ یهودیان متعصب و صهیونیست های مسیحی تندرو كه در دولت جورج بوش جایگاه ویژه ای دارند و به لزوم و موضوعیت آخرالزمان اعتقاد دارند، نمی تواند كارساز باشد و می تواند وسیله ای باشد جهت متهم كردن ایران به یك حمله ساختگی علیه یهودیان اسرائیلی، علم كردن هولوكاستی دیگر و در پایان متحد كردن جهانیان علیه ایران.

بنابراین نیاز است دولتمردان ایرانی در این زمینه توجه بیشتری از خود نشان دهند چرا كه در پیش گرفتن مسیر كره شمالی در این شرایط و با موقعیت فعلی ایران به عنوان سدی در برابر آرمان های بلندپروازانه صهیونیست ها و با رواج مسئله آخرالزمان و حمله به اسرائیل در صورتی كه با برنامه ای حساب شده همراه نباشد، بسیار خطرساز می تواند باشد.

اسرائیل به عنوان یك رژیم ناامن در سیاست هسته ای خود از استراتژی ابهام استراتژیك استفاده می كند یعنی در اختیار داشتن تسلیحات هسته ای را نه رد می كند و نه آن را تایید می كند تا هم در محافل بین المللی متهم نشود و هم بتواند از ویژگی بازدارنده این تسلیحات استفاده كند. اگرچه موقعیت ایران بسیار متفاوت با اسرائیل است اما به نظر نمی رسد رد یا تایید داشتن تسلیحات هسته ای بتواند برای ایران سودمند باشد. همچنین بالابردن توان بازدارندگی متعارف و توسعه اهداف استراتژیك در برابر حملات آمریكا و توزیع مناسب منابع استراتژیك در سطح كشور، قابلیت رهبری و هدایت از شهرها و پایتخت های بالقوه مختلف راه هایی هستند كه برای مقابله با ایده حمله احتمالی آمریكا می توانند سودمند باشند چرا كه خود آمریكایی ها اعتراف می كنند كه گستردگی برنامه هسته ای ایران در مناطق شهری استراتژی «حمله غافلگیرانه» را بسیار دشوار و تقریباً غیرممكن ساخته است بنابراین حمله به ایران چه از نظر موفقیت نظامی و چه از نظر هزینه اقتصادی استراتژی سازان آمریكایی را كه رویای خاورمیانه بزرگ را در سر دارند، با تردید و دشواری روبه رو كرده است.

مریم عبدالكریم