جمعه, ۲۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 17 May, 2024
مجله ویستا

حقوق بین الملل و بسط حقوق بشر


حقوق بین الملل و بسط حقوق بشر

روزگاری حکومت ها با حقوق بشر به عنوان موضوعی در صلاحیت خاص خود برخورد می کردند و نسبت به همه انتقادات مربوط به اقداماتشان با این ادعا که حقوق بشر موضوعی در صلاحیت داخلی و در …

روزگاری حکومت ها با حقوق بشر به عنوان موضوعی در صلاحیت خاص خود برخورد می کردند و نسبت به همه انتقادات مربوط به اقداماتشان با این ادعا که حقوق بشر موضوعی در صلاحیت داخلی و در مسئولیت خاص و صرف هر دولت است، مقاومت نشان می دادند. اما هم اکنون حقوق بشر بخش رسمی و تثبیت شده حقوق بین الملل با یک ساختار سازمانی و با کاربرد جهانی است.هر دولتی دستکم یک معاهده که متضمن تعهدات حقوقی ناظر بر حمایت از حقوق بشر است، پیوسته و آن را پذیرفته است. هم اکنون حقوق بشر به عنوان "حقوق" در گفتمان جامعه بین المللی قرار دارد. مسائل حقوق بشری در سراسر جهان در تعاملات فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی مطرح شده است. حداقل دولت ها به طور کلی تائید می کنند که ارتقاء و حمایت از کل حقوق بشر از زمره نگرانی ها و مسائل مورد علاقه مشروع جامعه بین المللی است. در حالی که صرفاً دولت ها از نظر حقوقی متعهد به حمایت از حقوق بشر هستند، اما نهادهای بین المللی بویژه آنهایی که به میزان زیادی متشکل از دولت ها هستند نیز احتمالاً تعهداتی نسبت به حمایت از حقوق بشر دارند. حقوق بشر جهانی بین المللی شده است. آنها فراتر از مرزها و فراتر از سازو کارهای دولت عمل می کنند. آنها تقریباً در همه جوامع بخشی از گفتمان ها هستند که هم با نخبگان و رهبران و ستمدیدگان و هم با نهادها و جوامع سخن می گویند.

در سطح بین المللی، در پرتو واقعیات تلخ جنگ های بین المللی، حقوق بین الملل به عنوان یک پدیدار اجتماعی آمیز ابداع شد؛ به این انگیزه که بتواند عهده دار تنظیم روابط پیچیده دولت ها شده و نظم تامین کننده ثبات و آرامش را جایگزین "سیاست قدرت" گرداند. سیاستی که هر واحد سیاسی ملی از نظام بین المللی دولت محور در مقام اعمال و اجرای آن برآمده، در پرتو ادعای حاکمیت مطلق و استقلال عمل به صورت افراطی نیز از آن بهره برده و سیر طبیعی آن لاجرم به جنگ و تخاصم و نزاع رهنمون می شود. با وقوع جنگ های بین المللی و نظر به تجارب تلخ و غیر قابل توجیه ناشی از بهره گیری از همه توان برای غلبه و بلکه نابودی دشمن، فضای جدیدی ایجاد شد که جنبه های به ظاهر مثبت حاکمیت عنان گسیخته دولت را که موجبات تسلط و اقتدار دولت ها در سطح داخلی و استقلال عمل آنان در ابعاد خارجی را فراهم آورده بود، زیر سئوال رفت و ضرورت وجود معیارها و موازین مشترک با ابتنای بر هنجارهای اخلاقی انسانی مطلوب وجدان و عقل سلیم جهانیان مورد تاکید قرار گرفت.

از این رو، در پرتو گسترش ارتباطات، وابستگی های مادی، معنوی و متقابل بشری، وجدان و احساس مشترک در قبال مشکلات و معضلاتی که حیات نوع بشر را به مخاطره می افکند، حساسیت و گرایش افکار عمومی و بالمآل اهل فن نسبت به حقوق افراد انسانی افزون شده و با الهام از اندیشه ها و رویکردهای بشردوستانه این ضرورت احساس شد که باید ریشه ها و عوامل وقوع جنگ رفع شود و صلح و امنیت بین المللی تحقق یابد. فارغ از زمینه ها و عوامل ذی مدخل سیاسی، تحولات مشهود و بنیادینی که بر ابعاد اخلاقی انسانی تکیه دارد، حادث شده و به مرور زمان افکار عمومی جهانی به تاسی از عقل و وجدان، با تکرار و تائید اصول اخلاقی و ضد ارزش تلقی کردن اقدامات خشونت آمیز، اصل شرافت و حیثیت و کرامت ذاتی انسان را ملاک اعمال و اقدامات تلقی و بر اجرای آن پای فشرد. رویکردی که مستلزم ایجاد نظم حقوقی بنیادینی است که بنا به تعریف باید همه اعمال و اقدامات ذوات بین المللی را شامل شود. چرا که در وضعیت ملهم از روابط آزاد بین واحدهای سیاسی، ورای "حقوق قانون"، اقدامات سالبه امنیت و آرامش فردی و عمومی، در پوشش و بهانه "حفظ نظم و امنیت و تامین منافع ملی" روی می دهد که از این رهگذر تجاربی بسیار گران به بشریت اعطا شده است.