جمعه, ۲۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 14 February, 2025
مجله ویستا

نمی از دریای علوی


نمی از دریای علوی

فخرالدین ابوحامد عبدالحمید بن هبه الله بن محمد بن حسین, نامور به ابن ابی الحدید که به سال ۵۸۶ هـ ق در مداین دیده به جهان برگشود و سال ۶۵۶ هـ ق در بغداد چشم از دنیا فروبست, نویسنده, ادیب, متکلم, مورخ و شاعر مشهور و برجسته سده هفتم هجری است

فخرالدین ابوحامد عبدالحمید بن هبه‌الله بن‌محمد بن‌حسین، نامور به ابن ابی ‌الحدید که به سال ۵۸۶ هـ .ق در مداین دیده به جهان برگشود و سال ۶۵۶ هـ .ق در بغداد چشم از دنیا فروبست، نویسنده، ادیب، متکلم، مورخ و شاعر مشهور و برجسته سده هفتم هجری است.

وی که بر مذهب اهل تسنن و پیرو فقه شافعی بود، از جمله علمای مسلمانی است که باورمند و پایبند به مسلک خردگرایی معتزله بود.

شمار آثاری که از او به یادگار مانده است را تا ۱۵ رساله و کتاب برشمرده‌اند. کتاب‌هایی چون الفلک الدائر علی المثل السائر، المستنصریات، العبقری الحسان، السبع العلویات و منظومه الفصیح از جمله آثاری هستند که توسط او نگارش یافته است.

با تمام این اوصاف، آنچه هویدا می‌نماید، نگارش مجموعه ۲۰ جلدی عظیم و ارزشمند شرحی بر نهج‌البلاغه، بیش از دیگر آثار، اسباب اشتهار او را فراهم آورده است.

او این اثر را به نام ابن علقمی، وزیر معروف و شیعه مذهب واپسین خلیفه عباسی، تالیف کرد. تاریخ شروع کتابت اثر رجب ۴۴۶ هـ .ق و تاریخ پایان کتابت آن صفر ۴۶۹ هـ .ق است. ابن ابی‌الحدید در پایان کتاب خود در این باره چنین آورده است: «تدوین این اثر چهار سال و هشت ماه طول کشید که برابر است با مدت خلافت حضرت علی(ع)».

بایسته یادکرد است، در درازنای تاریخ اسلام کم نبوده‌اند بزرگانی که به تبیین و تشریح نهج‌البلاغه پرداخته‌اند، به‌گونه‌ای که نویسنده کتاب الغدیر، علامه امینی، شرحیه‌هایی که بر نهج‌البلاغه نگاشته شده است را بالغ بر ۸۰ اثر می‌شمارد. علامه شیخ آقا بزرگ تهرانی، مولف کتاب الذریعه الی تصانیف الشیعه، نیز شمار آنان را ۱۵۰ کتاب برآورد کرده است.

با وجود این، در میان تمامی این آثار پرتعداد، اثر ابن ابی‌‌‌الحدید، از فراز و رفعتی درخور و والا برخوردار است و حتی بسیاری از دین‌پژوهان و ادب‌پژوهان آن را تحولی اساسی و انقلابی بنیادین در نگارش شرحیه بر نهج‌البلاغه برشمرده‌اند.

دلایل فراوانی بر درستی این نکته گواهی می‌دهند، از آن جمله می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

الف: کتاب ابن ابی‌الحدید را می‌توان از جمله کهن‌ترین و در زمره نخستین آثاری دانست که به شرح نهج‌البلاغه اختصاص دارند.

ب: نویسنده شرحی بر نهج‌البلاغه پیرو مذهب تسنن است و چون مستندات کتاب و ذکر فضایل علی(ع) بر پایه دیدگاه‌های تسنن اعتزالی شکل گرفته است، لاجرم از اهمیتی فزاینده دست کم در میان باورداران به تشیع علوی، برخوردار است.

ج: ابن ابی‌الحدید، علاوه بر آن که بر ادب عرب تسلط کامل داشته و صرف و نحو عربی را نیک می‌دانسته و بدان زبان شعر نیز می‌سروده، در علوم مختلف نقلی و عقلی نیز در زمره سرآمدان دوران بوده و به این روی کتاب او از نظر تحلیل‌های ادبی، تاریخی، فقهی و کلامی فرامین، خطبه‌ها و نامه‌های امام علی(ع) سنجیده و تا حد زیادی شایان ستایش است.

به تعبیری دیگر، می توان شرحی بر نهج‌البلاغه را دانشنامه و دایره‌المعارف دانش‌های گوناگونی چون ادبیات عرب، کلام اسلامی، تاریخ، فقه، انساب و حتی فرهنگ عامه عرب پنداشت.

د: مولف کتاب، در نگارش شرحیه‌های خویش تلاش فراوانی مبذول داشته تا استدلال‌های خود را بر پایه اسناد و مدارک مستند سازد، از این روی از شمار افزونی منابع مختلف فقهی، کلامی، ادبی و بویژه تاریخی بهره جسته است. ظاهرا، او چون مدت‌ها سرپرست کتابخانه‌های بغداد بود و به سبب دوستی با ابن علقمی، به مجموعه عظیم کتابخانه ۱۰ هزار جلدی او نیز دسترسی داشت، بخت آن را یافته بود تا از منابع متعدد مشهور و حتی مهجور و متروک به آسانی بهره جوید. بر پایه باور برخی پژوهشگران و کاوشگران عرصه تاریخ، ابن ابی‌الحدید در بسیاری موارد از منابع تاریخی چندان افزون بهره جسته، که می‌توان از درون شرحی بر نهج‌البلاغه، کتابی مستقل تحت عنوان‌ تاریخ ابن ابی‌‌‌‌الحدید، استخراج کرد.

ه‍ : ابن ابی‌الحدید در نگارش کتاب شرحی بر نهج‌البلاغه، به شیوه‌ای شایان ستایش از تعصبات مذهبی دوری گزیده است. این مهم در اثر او چندان رخنمون است که او به رغم باورمندی اعتقادی به مذهب تسنن، به تلاشی وافر و درخور تحسین دست یازیده تا تجزیه و تحلیل‌هایش به دور از پیشداوری‌های مغرضانه آمیخته به عصبیت مذهبی باشد و از این روی، از هر دو دسته منابع شیعی و سنی توامان بهره ‌گرفته است.

آنچه بیش از همه شایان توجه است، آن است که نویسنده شرحی بر نهج‌البلاغه، در سراسر کتاب، خصایل و فضایل علی(ع) را ستوده و بازگو کرده است. او در مقدمه کتاب خود چنین آورده است: «و چه بگویم در باره‌‌ بزرگمردی که هر فضیلت به او باز می گردد و هر فرقه به او پایان می‌پذیرد و هر طایفه او را به خود می‌کشد. او سالار همه‌ فضایل و سرچشمه ‌آنها و یگانه مرد و پیشتاز عرصه‌ آنهاست.

رطل‌گران همه‌ فضیلت‌ها او را است و هر کس پس از او در هر فضیلتی، درخششی پیدا کرده است، از او پرتو گرفته است و از او پیروی کرده و در راه او گام نهاده است.»

ابن ابی‌الحدید در دیدگاه خود درباره رابطه علم الهی و علی(ع) نیز چنین سخن گفته است: «شریف‌ترین علوم، علم‌الهی است که شرف هر علم بستگی به شرف معلوم و موضوع آن علم دارد و موضوع علم‌الهی از همه‌ علوم شریف‌تر است، که خدای اشرف موجودات است و این علم از گفتار علی(ع) اقتباس و از او نقل شده و همه‌ راه‌های آن از او سرآغاز داشته و به او پایان پذیرفته است.»

خلاصه آن که از منظر ابن ابی‌الحدید، علی(ع) اصل و اساس فقه است، مقامش فراتر از دیگر خلفای راشدین است، سالار تمام مجاهدان راه حق است، آگاه‌ترین فرد به امر قضاوت است، بنیانگذار علم تفسیر و شایسته‌ترین مفسر قرآن است، مبدع علم نحو و سرور تمام فصیحان است، عابدترین و زاهدترین مردمان است، صاحب استوارترین رای و دارای صحیح‌ترین تدبیر است، در خوش خلقی سرآمد همگان است، در سخاوت و بخشندگی بی‌همتاست، در بردباری و گذشت یکتاست، در شجاعت و بی‌باکی بی‌نظیر است و....

شرح ابن ابی‌الحدید بر نهج‌البلاغه، با تمام ارزش و اهمیتش و با وجود آن که در درازنای تاریخ مورد استقبال فراوان واقع شده، در گذر دوران مورد نقدهای متعدد و جدی نیز از سوی علمای اسلامی مذاهب مختلف بویژه منتقدان شیعی قرار گرفته است.

بخصوص که تفاسیر خاص ابن ابی‌الحدید از رویدادها و روایت‌های تاریخی همانند اسلام آوردن ابوطالب، عموی پیامبر(ص) و پدر امام علی(ع)، سرگذشت حضرت فاطمه(س) پس از رحلت رسول اکرم(ص) و... موجب شده که بسیاری از علمای شیعی چون شیخ یوسف بحرانی، احمد بن‌طاووس و شیخ طاهر حیدر، ایراد نقدهایی را بر وی و آرایش روا بدانند.

علامه تستری، نیز از جمله کسانی است که به نقد آرای ابن ابی‌الحدید پرداخته است. همان‌گونه که محمدتقی سبحانی‌نیا، در مقاله شرح نهج‌البلاغه ابن ابی‌الحدید، چاپ شده در شماره ششم دوفصل‌نامه، حدیث اندیشه، اذعان نموده، کلیات کاستی‌هایی که علامه تستری بر اثر ابن ابی‌الحدید وارد داشته، چنین است:

افراط در نقل تاریخ، غفلت از ذکر برخی وقایع تاریخی لازم، ذکر برخی مطالب که تناسب با مطلب امام ندارد، اشتباه در نسبت دادن برخی خطبه‌ها به واقعه‌ای خاص و اشتباه در تفسیر برخی موارد خاص.

امیر نعمتی لیمائی