چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

سینما, فوتبال و دیگر هیچ


سینما, فوتبال و دیگر هیچ

«زندگی جنگ و دیگر هیچ بخشی از عنوان کتاب مشهور اوریانا فالاچی است معدل واژه زندگی در این نام زیبا برای من فوتبال است, فوتبال یعنی زندگی»این جمله سرآغاز مقدمه مترجم کتاب فوتبال علیه دشمن نوشته سایمون کوپر است

«زندگی جنگ و دیگر هیچ بخشی از عنوان کتاب مشهور اوریانا فالاچی است معدل واژه زندگی در این نام زیبا برای من فوتبال است، فوتبال یعنی زندگی»این جمله سرآغاز مقدمه مترجم کتاب فوتبال علیه دشمن نوشته سایمون کوپر است. کتابی با ترجمه عادل فردوسی پور که مردم اورا نه به خاطر ترجمه‌هایش بلکه به دلیل عشقش به فوتبال و توانمندی و نبوغش در اجرای برنامه نود و گزارشگری فوتبال می‌شناسند. مطمئناً هرکسی تنها یکبار هم موفق به دیدن برنامه نود شده باشد به خوبی می‌داند که شنیدن این جملات از زبان عادل فردوسی پور اغراق نیست. همه می‌دانند که فوتبال برای فردوسی پور تمام زندگی است، همانطور که وقتی این جملات را از زبان فرانسوا تروفو استاد مسلم سینما و کارگردان موج نوی فرانسه می‌شنویم «این برای شما چیزی بیش از یک فیلم نیست ولی برای من تمام زندگی است.» همین نظر را خواهیم داشت.

اما به راستی چرا فوتبال و سینما این گونه‌اند؟

چرا می‌توان آنها را مظهر زندگی دانست؟

چرا این دو اینقدر علاقه مند و عاشق سینه چاک دارند ؟

مسلماً همه ما لحظه‌هایی را که کل اعضای خانواده یا دوستان دور هم جمع شده اند و مضطرب، خندان و یا حتی گریان به تماشای فوتبال یا یک فیلم و سریال نشسته اند را تجربه کرده ایم و شاید تنها زمانی که یک عنصر بیرونی توانسته یک خانواده را اینچنین دچار احساسات مشترک نماید همین زمان است.

فوتبال پر طرفدارترین ورزش جهان است می‌گویند یک ناپلی وقتی اول چیزی می‌خرد تا بخورد بعد می‌رود فوتبال ببیند و اگر پولی باقی ماند به فکر سرپناه می‌افتد البته احتمالاً اگر سر راه با یک سینما برخورد نکند!

«برزیلی‌ها می‌گویند حتی کوچکترین دهکده شان هم یک کلیسا و یک زمین فوتبال دارد البته تمامشان قطعا کلیسا نداردند و لی زمین فوتبال دارند!»

مرکز فیلم‌سازی‌ هند نیزکه‌ بالیوود نام‌ دارد،‌ سالانه‌ بیش‌‌از ۹۰۰ فیلم‌ سینمایی‌ که‌ اکثر آنها سه‌ ساعته‌ هستند را روانه ‌بازار می‌کند یعنی حدودا در هر روز سه فیلم و مردم‌ هند به‌ تماشای‌ فیلم‌های‌ سینمایی‌ کشور خود علاقه ‌و دلبستگی‌ ویژه‌ای‌ دارند، آنچنان که علی‌رغم فقر شدید اقتصادی، مردم این کشور درآمد ساعت‌ها تلاش و کارگری خود را در پایان روز، صرف رفتن به سینما و دیدن فیلم مورد علاقه خود می‌کنند.

فوتبال و سینما چیزی فراتر از یک فرد،یک طبقه، یک جریان یا سلیقه است. آنها حضوری جهانی دارند و با فرد فرد انسانها در هر جامعه پیوند مستقیم دارند. زمانی که یک بازی و یا یک فیلم برای میلیونها نفر در سراسر دنیا و یا یک کشور اهمیت می‌یابد دیگر نمی‌توان آن را صرفاً یک فیلم یا بازی و یا حتی یک سرگرمی‌دانست.

عمده دلیل شاید آن باشد که هر انسان می‌تواند به راحتی عمیق‌ترین و شدیدترین احساسات خود را بروز دهد، آن هم در جوامع مدرن امروزی که تمامی‌رفتارها و کنش‌های فرد باید پابه پای هنجارها و قوانین مدنی-حقوقی و ارزشی – اخلاقی برداشته شود، فرد می‌تواند فارغ از تمامی‌مصلحت سنجی‌ها و موقعیت سنجی‌ها در سالن سینما و یا ورزشگاه بخندد، بگرید فریاد بزند، قضاوت کند، سوت و کف بکشد و حتی ناسزا بگوید!

علاوه بر نمود عمق احساسات فردی شاید بتوان سینما و ورزش و علی الخصوص فوتبال را تجلی گاه روح جمعی نیز دانست نمونه آن را بارها و بارها می‌توان شاهد بود؛ از جنگ‌ها و اتحادها بر سر بازیهای هرساله دو تیم قرمز و آبی که بگذریم نمونه ناب تجلی روح ملی را می‌توان در بازی‌های ایران- استرالیا ، ایران – آمریکا و یا حتی بازی با عربستان جستجو کرد.

بدون شک نگاه غرور آمیز هر ایرانی را نیز پس از دریافت جایزه اسکار و برلین و گلدن گلوب اصغر فرهادی با فیلم جدایی نادر از سیمین را نمی‌توان نادیده گرفت و یا حتی تنفر و انزجار ملی در مقابل فیلم‌هالیوودی سیصد.

البته این نمونه قطعاً منحصر به کشورمان نمی‌شود و می‌توان آن را در جای جای دنیا با اندک تلاشی یافت. از جمله آن بازی جنجانی هلند- آلمان در دهه‌های نخستین پس از جنگ جهانی دوم که در کتاب فوتبال علیه دشمن سایمون کوپر به تفصیل شرح داده شده است:

« همه چیز از‌هامبورگ شروع شد، شبی در تابستان ۱۹۸۸، زمانی که هلند ۲-۱ آلمان را در نیمه نهایی جام ملت‌های اروپا شکست داد، در هلند ملت آرام این کشور خودشان هم شگفت زده شدند. بیش از نه میلیون هلندی یعنی بیش از ۶۰ درصد جمعیت کشور به خیابان‌ها ریختند تا این پیروزی را جشن بگیرند. با اینکه بازی سه شنبه شب و در وسط هفته برگزار شد عظیم‌ترین گردهمایی عمومی‌پس از آزادی (استقلال هلند از رایش سوم ارتش آلمان) شکل گرفت .

یکی از مبارزان نهضت مقاومت ملی هلند در برنامه‌ای تلویزیونی گفت: احساس می‌شود انگار بالاخره در جنگ پیروز شدیم! دکتر ال دی یونگ مرد ریز اندام سپید مویی که ۴۵ سال اخیر عمرش را صرف نوشتن تاریخ رسمی‌هلند در جنگ دوم جهانی کرده می‌گوید: وقتی هلند گل زد، در اتاقم شروع به رقصیدن کردم. من دیوانه فوتبالم و چه کردند این بچه‌ها! البته این نوعی جنگ بود. عجیب است که انکارش می‌کنند!»

و شاید تنها چیزی که توانسته باشد مانند فوتبال تجلی احساسات ملی فروخورده مردم اروپا پس از جنگ‌های جهانی اول و دوم باشد، تلاش آنها در به تصویر کشیدن فجایع نازی‌ها در قالب فیلم باشد . فیلمهایی که حتی گذشت نیم قرن از جنگ، هنوز حجم عظیمی‌از تولیدات سینما را به خود اختصاص می‌دهد و هر ساله جوایز متعددی را هم به آن تعلق می‌گیرد.و بالعکس در آن سال‌ها که تمام تلاش‌ها در جهت حذف نام آلمان و ملت آلمان در یادها بود شاید تنها زمانی که مردم آلمان می‌توانستند خود را دوباره به عنوان یک ملت قهرمان بازیابند پشت نقاب فوتبال بود!

شاید همه کشورها مانند ایتالیا و یا فرانسه و آلمان نتوانسته باشند دو عنصر سینما و فوتبال به عنوان نمود احساسات ملی، میهنی خود داشته باشند ولی شاید بتوان گفت هر گاه کشوری نگاه کمتری در یکی از عناصر داشته باشد تلاش در جهت پر رنگ شدن عنصر دیگر بیشتر است. مثلا در کشورهایی چون هند و آمریکا که فوتبال در آن نقشی تعیین کننده ندارد در زمینه سینما بسیار قدرتمند تر ظاهر شدند و بالعکس در کشور حوزه خاورمیانه وآمریکای لاتین فوتبال جزئی از زندگی روزمره مردم است. شاید در این نوشتار نتوان بیشتر از این به تشابهات این دو مقوله و تاثیر َآن در زندگی روزمره مردم پرداخت ولی به جرات می‌توان گفت که سینما و ورزش توانسته اند به عنوان یک زبان بین‌المللی سطحی جدید و عمقی از ارتباطات را در جامعه مدرن امروزی به وجود آورند و شاید همین دلیل محبوبیت آن را دو چندان نموده است.

نویسنده : سحر نصیری



همچنین مشاهده کنید