پنجشنبه, ۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 23 January, 2025
ارزش والدین
مردی ۸۵ ساله با پسر تحصیلکرده ۴۵ سالهاش روی مبل خانه خود نشسته بود. ناگهان کلاغی بر روی پنجرهشان نشست. پدر از فرزندش پرسید: ”این چیه؟“
پسر پاسخ داد: ”کلاغ“
پس از چند دقیقه دوباره پرسید: ”این چیه؟“
پسر گفت: بابا من که همین الان بهتون گفتم: ”کلاغه“
بعد از مدت کوتاهی پیرمرد برای سومین بار پرسید: ”این چیه؟“
عصبانیت در صدای پسرش موج میزد و با همان حالت گفت: ”کلاغه. کلاغ“
وقتی پدر برای بار چهارم سئوالش را تکرار کرد، پسر از کوره در رفت و فریاد کشید: ”من چند بار گفتم که این کلاغه چرا متوجه نمیشی؟“
پدر به اتاقش رفت و با دفتر خاطراتی قدیمی برگشت. از وقتیکه پسرش به دنیا آمده بود آن را نگه داشته بود. صفحهای را باز کرد و به پسرش گفت که آن را بخواند. در آن صفحه اینطور نوشته شده بود: ”امروز پسر کوچکم سه سال دارد و روی مبل نشسته است. هنگامیکه کلاغی روی پنجره نشست، پسرم ۲۳ بار نامش را از من پرسید و من ۲۳ بار به او گفتم که نامش کلاغ است. هر بار او را عاشقانه بغل میکردم و به او جواب میدادم و بههیچ وجه عصبانی نمیشدم و عوض علاقه بیشتری نسبت به او پیدا کردم.“
نویسا لسانی از لنگرود
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست