یکشنبه, ۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 26 January, 2025
بازارهای نوظهور, آخرین امید سرمایه گذاران
درست است که اینترنت امکان خرید کتاب با قیمتهای پایین را برای مردم فراهم آورده، اما همین پدیده، آنها را تشویق کرده است تا برای خرید سهام در بورس کشورهای توسعهیافته که بخش زیادی از ارزش آن در اختیار شرکتهای داتکام یا همان شرکتهایی که حیات آنها به بقای اینترنت وابسته است ، قیمتهایی نجومی پرداخت کنند.
طی دوران رونق اخیر آمریکا خیلیها متوهمانه تصور میکردند که با خریدن سهام یکدیگر میتوانند ثروتمند شوند.
هرچند آن رویاها بر باد رفته، اما سرچشمه امید همواره جوشان و لایتناهی است. سرمایهگذاران به امیدواری بزرگی دل بستهاند: بازارهای نوظهور. مدیران صندوقهای مالی در ۲۰ سال اخیر توجه ویژههای را به بازارهای نوظهور معطوف داشتهاند.
این کشورها از مزایایی همچون نرخ بهره بالاتر و جمعیت جوان و شاداب برخوردار بوده و بازارهای بورس آنها در سطح جهان کمتر شناخته شده است. خرید سهام در بازارهای نوظهور مانند خرید سهام در آینده است.
برای مثال، موسسه گلدمن ساچ پیشبینی کرده است که ارزش کل سرمایه بازارهای نوظهور از ۱۴ تریلیون دلار فعلی به ۸۰ تریلیون دلار در سال ۲۰۳۰ خواهد رسید و سهم آن از کل تشکیل سرمایه جهان از ۳۱ به ۵۵ درصد افزایش خواهد یافت.
برآورد گلدمن نشان میدهد حتی با وجود عرضه سهام جدید، بازدهی سالانه این بازارها ۹.۳ درصد خواهد بود که بسیار بیشتر از ۴ درصد پیشبینی شده برای بازارهای توسعه یافته است. اما تجربه نشان میدهد سرمایهگذاران باید از تصمیمات بیمحابا اجتناب کنند.
البته اوایل دهه ۱۹۹۰ هم چنین استدلالهایی مطرح میشد. در فاصله سالهای ۱۹۹۱ تا ۲۰۰۰ بازدهی بازارهای نوظهور فقط ۳۸ درصد بود؛ این در حالی است که طی همین مدت بازارهای کشورهای توسعه یافته به سرمایهگذاران خود، ۱۷۱ درصد بازدهی دادند، اما از اواخر سال ۲۰۰۰ بازارهای نوظهور دارایی سرمایهگذاران خود را ۴ برابر کردند.
الروی دیمسون، پل مارش و مایک استانتون از مدرسه اقتصاد لندن، اطلاعات ۱۷ بورس دنیا را از سال ۱۹۰۰ جمعآوری و بررسی کردهاند. آنها با استفاده از آزمونهای متعدد به این نتیجه رسیدهاند که هیچ همبستگی میان نرخ رشد تولید ناخالص داخلی سرانه یک کشور و بازدهی بازارهای (سهام) آن وجود ندارد.
علت این نتیجهگیری به ظاهر غیرمنطقی چیست؟ یک توجیه میتواند آن باشد که بازار بورس، آینه تمامنمای یک اقتصاد نیست.
بسیاری از شرکتها اصلا سهامی نیستند. خیلی از شرکتهایی هم که سهامشان در بورس عرضه شده، ممکن است به لحاظ قیمتی به حد اشباع برسند یا این که از نرخ رشد پایینی برخوردار باشند یا ممکن است بخش قابلملاحظهای از ارزش بازار در اختیار یک صنعت باشد. برای مثال در سال ۱۹۰۰ والاستریت آمریکا عمدتا در اختیار سهام شرکتهای حمل و نقل ریلی بود.
دلیل دیگر آن است که رشد اقتصادی کشورها ممکن است مانند رشد بورسها عمل کند، به این معنا که عملکرد مطلوب در یک دوره انتظارات از بازار را بشدت افزایش دهد و در نتیجه بازدهی که در دوره بعد اتفاق میافتد، رضایت لازم را حاصل نکند.
آیا این مرحله فرارسیده است؟ یک حساب سرانگشتی در فاصله سالهای ۱۹۹۹ تا ۲۰۰۷ تا قبل از آغاز سقوط قیمتها نشان میداد که قیمت سهام در بازارهای نوظهور که با سودهای چند برابری نسبت به همتایان توسعه یافته خود مورد مبادله قرار میگرفت، به نظر گران میرسید، اما اکنون قیمت در این بازار نسبتا پایین است.
بازارهای نوظهور هم در معرض چرخههای رونق و رکود هستند. آنها در ۲۰ سال اخیر ۳ بار کاهش بیش از ۲۵ درصدی ارزش سهام و ۵ بار بازدهی بیش از ۵۰ درصدی در سال را تجربه کردهاند.
بخش زیادی از این نوسانات به خاطر فعالیت سرمایهگذاران بینالمللی بوده است چراکه آنها گاه نسبت به بازار امیدوار شده و در آن سرمایهگذاری میکنند و گاه با اجتناب از ریسک از بازار خارج میشوند در نتیجه بازار متلاطم میشود.
به نظر میرسد دوران دیگری از رونق و تشکیل حباب برای این بازارها در راه است. مراحل تشکیل حباب به این صورت است که ابتدا یک دگرگونی مالی ایجاد میشود که به دنبال آن افزایش ارزش بازار و خلق اعتبار و سپس رضایتمندی حاصل از این افزایش ارزش اتفاق میافتد.
دگرگونی نزدیک به زمان فعلی میتواند بحران مالی سال ۲۰۰۸ ـ ۲۰۰۷ باشد که نقدشوندگی بازارهای توسعه یافته را بشدت کاهش داد. در حالی که دولتها در کشورهای توسعه یافته تلاش میکردند بانکها را سرپا نگهدارند، بدهی عمومی آنها بشدت رو به افزایش نهاده بود.
این در حالی است که دولتهای صاحب اقتصادهای نوظهور نرخ بدهی به تولید ناخالص داخلی بسیار کمتری نسبت به کشورهای توسعه یافته دارند. به نظر میرسد قدرت اقتصادی در حال انجام یک چرخش سرنوشتساز است.
متعاقب بحران فوق، نرخ بهره در کشورهای توسعه یافته بشدت کاهش یافت. این پدیده هم البته در احیای پرداخت تسهیلات در کشورهای توسعه یافته تاثیر زیادی نداشت، اما در عوض سرمایهگذاران غربی را به خرید داراییهایی با بازدهی بالاتر مانند سهام کشورهای در حال توسعه تشویق کرد.
براساس گزارش یک موسسه تحقیقاتی، امسال ۴۵ میلیارد دلار سرمایه خارجی وارد بورسهای اقتصادهای نوظهور شده است. به این ترتیب نرخ بازدهی پایین در کشورهای توسعهیافته، خلق اعتبار را در کشورهای در حال توسعه گسترش خواهد داد.
نهایتا افزایش قیمت داراییها به واسطه پولهای ارزان قیمت، رضایتمندی سرمایهگذاران را به دنبال خواهد داشت. به دلیل چشمانداز کمبازده بازارهای توسعه یافته سرمایهگذاران چاره ندارند جز آن که در این راهگام بردارند. کمترین مزیت بازارهای نوظهور نسبت به بازار سهام دات کام استحکام و اطمینان بیشتر آنهاست.
اکونومیست
مترجم : حسین اسدی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست