دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
بازارهای نوظهور, آخرین امید سرمایه گذاران
درست است که اینترنت امکان خرید کتاب با قیمتهای پایین را برای مردم فراهم آورده، اما همین پدیده، آنها را تشویق کرده است تا برای خرید سهام در بورس کشورهای توسعهیافته که بخش زیادی از ارزش آن در اختیار شرکتهای داتکام یا همان شرکتهایی که حیات آنها به بقای اینترنت وابسته است ، قیمتهایی نجومی پرداخت کنند.
طی دوران رونق اخیر آمریکا خیلیها متوهمانه تصور میکردند که با خریدن سهام یکدیگر میتوانند ثروتمند شوند.
هرچند آن رویاها بر باد رفته، اما سرچشمه امید همواره جوشان و لایتناهی است. سرمایهگذاران به امیدواری بزرگی دل بستهاند: بازارهای نوظهور. مدیران صندوقهای مالی در ۲۰ سال اخیر توجه ویژههای را به بازارهای نوظهور معطوف داشتهاند.
این کشورها از مزایایی همچون نرخ بهره بالاتر و جمعیت جوان و شاداب برخوردار بوده و بازارهای بورس آنها در سطح جهان کمتر شناخته شده است. خرید سهام در بازارهای نوظهور مانند خرید سهام در آینده است.
برای مثال، موسسه گلدمن ساچ پیشبینی کرده است که ارزش کل سرمایه بازارهای نوظهور از ۱۴ تریلیون دلار فعلی به ۸۰ تریلیون دلار در سال ۲۰۳۰ خواهد رسید و سهم آن از کل تشکیل سرمایه جهان از ۳۱ به ۵۵ درصد افزایش خواهد یافت.
برآورد گلدمن نشان میدهد حتی با وجود عرضه سهام جدید، بازدهی سالانه این بازارها ۹.۳ درصد خواهد بود که بسیار بیشتر از ۴ درصد پیشبینی شده برای بازارهای توسعه یافته است. اما تجربه نشان میدهد سرمایهگذاران باید از تصمیمات بیمحابا اجتناب کنند.
البته اوایل دهه ۱۹۹۰ هم چنین استدلالهایی مطرح میشد. در فاصله سالهای ۱۹۹۱ تا ۲۰۰۰ بازدهی بازارهای نوظهور فقط ۳۸ درصد بود؛ این در حالی است که طی همین مدت بازارهای کشورهای توسعه یافته به سرمایهگذاران خود، ۱۷۱ درصد بازدهی دادند، اما از اواخر سال ۲۰۰۰ بازارهای نوظهور دارایی سرمایهگذاران خود را ۴ برابر کردند.
الروی دیمسون، پل مارش و مایک استانتون از مدرسه اقتصاد لندن، اطلاعات ۱۷ بورس دنیا را از سال ۱۹۰۰ جمعآوری و بررسی کردهاند. آنها با استفاده از آزمونهای متعدد به این نتیجه رسیدهاند که هیچ همبستگی میان نرخ رشد تولید ناخالص داخلی سرانه یک کشور و بازدهی بازارهای (سهام) آن وجود ندارد.
علت این نتیجهگیری به ظاهر غیرمنطقی چیست؟ یک توجیه میتواند آن باشد که بازار بورس، آینه تمامنمای یک اقتصاد نیست.
بسیاری از شرکتها اصلا سهامی نیستند. خیلی از شرکتهایی هم که سهامشان در بورس عرضه شده، ممکن است به لحاظ قیمتی به حد اشباع برسند یا این که از نرخ رشد پایینی برخوردار باشند یا ممکن است بخش قابلملاحظهای از ارزش بازار در اختیار یک صنعت باشد. برای مثال در سال ۱۹۰۰ والاستریت آمریکا عمدتا در اختیار سهام شرکتهای حمل و نقل ریلی بود.
دلیل دیگر آن است که رشد اقتصادی کشورها ممکن است مانند رشد بورسها عمل کند، به این معنا که عملکرد مطلوب در یک دوره انتظارات از بازار را بشدت افزایش دهد و در نتیجه بازدهی که در دوره بعد اتفاق میافتد، رضایت لازم را حاصل نکند.
آیا این مرحله فرارسیده است؟ یک حساب سرانگشتی در فاصله سالهای ۱۹۹۹ تا ۲۰۰۷ تا قبل از آغاز سقوط قیمتها نشان میداد که قیمت سهام در بازارهای نوظهور که با سودهای چند برابری نسبت به همتایان توسعه یافته خود مورد مبادله قرار میگرفت، به نظر گران میرسید، اما اکنون قیمت در این بازار نسبتا پایین است.
بازارهای نوظهور هم در معرض چرخههای رونق و رکود هستند. آنها در ۲۰ سال اخیر ۳ بار کاهش بیش از ۲۵ درصدی ارزش سهام و ۵ بار بازدهی بیش از ۵۰ درصدی در سال را تجربه کردهاند.
بخش زیادی از این نوسانات به خاطر فعالیت سرمایهگذاران بینالمللی بوده است چراکه آنها گاه نسبت به بازار امیدوار شده و در آن سرمایهگذاری میکنند و گاه با اجتناب از ریسک از بازار خارج میشوند در نتیجه بازار متلاطم میشود.
به نظر میرسد دوران دیگری از رونق و تشکیل حباب برای این بازارها در راه است. مراحل تشکیل حباب به این صورت است که ابتدا یک دگرگونی مالی ایجاد میشود که به دنبال آن افزایش ارزش بازار و خلق اعتبار و سپس رضایتمندی حاصل از این افزایش ارزش اتفاق میافتد.
دگرگونی نزدیک به زمان فعلی میتواند بحران مالی سال ۲۰۰۸ ـ ۲۰۰۷ باشد که نقدشوندگی بازارهای توسعه یافته را بشدت کاهش داد. در حالی که دولتها در کشورهای توسعه یافته تلاش میکردند بانکها را سرپا نگهدارند، بدهی عمومی آنها بشدت رو به افزایش نهاده بود.
این در حالی است که دولتهای صاحب اقتصادهای نوظهور نرخ بدهی به تولید ناخالص داخلی بسیار کمتری نسبت به کشورهای توسعه یافته دارند. به نظر میرسد قدرت اقتصادی در حال انجام یک چرخش سرنوشتساز است.
متعاقب بحران فوق، نرخ بهره در کشورهای توسعه یافته بشدت کاهش یافت. این پدیده هم البته در احیای پرداخت تسهیلات در کشورهای توسعه یافته تاثیر زیادی نداشت، اما در عوض سرمایهگذاران غربی را به خرید داراییهایی با بازدهی بالاتر مانند سهام کشورهای در حال توسعه تشویق کرد.
براساس گزارش یک موسسه تحقیقاتی، امسال ۴۵ میلیارد دلار سرمایه خارجی وارد بورسهای اقتصادهای نوظهور شده است. به این ترتیب نرخ بازدهی پایین در کشورهای توسعهیافته، خلق اعتبار را در کشورهای در حال توسعه گسترش خواهد داد.
نهایتا افزایش قیمت داراییها به واسطه پولهای ارزان قیمت، رضایتمندی سرمایهگذاران را به دنبال خواهد داشت. به دلیل چشمانداز کمبازده بازارهای توسعه یافته سرمایهگذاران چاره ندارند جز آن که در این راهگام بردارند. کمترین مزیت بازارهای نوظهور نسبت به بازار سهام دات کام استحکام و اطمینان بیشتر آنهاست.
اکونومیست
مترجم : حسین اسدی
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران آمریکا مجلس شورای اسلامی شورای نگهبان انتخابات دولت حسین امیرعبداللهیان حجاب جنگ دولت سیزدهم حسن روحانی انتخابات مجلس دوازدهم
فضای مجازی قتل هواشناسی تهران شهرداری تهران شورای شهر تهران سیلاب سامانه بارشی آموزش و پرورش سازمان هواشناسی باران شهرداری
خودرو بازار خودرو بانک مرکزی قیمت دلار قیمت طلا قیمت خودرو دلار یارانه مسکن ایران خودرو حقوق بازنشستگان تورم
تلویزیون سینما مهاجرت نمایشگاه کتاب سینمای ایران دفاع مقدس صدا و سیما مسعود اسکویی صداوسیما موسیقی سریال مهران غفوریان
معماری
رژیم صهیونیستی اسرائیل غزه فلسطین حماس جنگ غزه روسیه اوکراین امیرعبداللهیان ایالات متحده آمریکا نوار غزه جنگ اوکراین
فوتبال پرسپولیس استقلال لیگ برتر جواد نکونام رئال مادرید سپاهان بارسلونا بازی لیگ برتر انگلیس باشگاه استقلال باشگاه پرسپولیس
باتری گوگل آیفون اینستاگرام مایکروسافت سامسونگ اپل عکاسی ناسا
ویتامین چای کاهش وزن توت فرنگی سیگار فشار خون کبد چرب