جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

کسی حق ندارد به اسم ترانه, فحاشی کند


کسی حق ندارد به اسم ترانه, فحاشی کند

گفت وگو با اکبر آزاد ترانه سرا و آهنگساز

اکبر آزاد نیز دل خوشی از ترانه‌های امروزی که مدام از نفرین و ناسزا و توهین و تحقیر معشوق دم می‌زنند، ندارد و از اینکه در شعر و ترانه به معشوق دشنام داده می‌شود، گله‌مند است.

فکر می‌کنید ترانه جای تبادل نفرت و ناسزا است و می‌توان آن را ابزاری برای انتقال این حس‌ها دانست؟

ما همیشه ترانه را دریچه‌ای رو به جهان دانسته‌ایم، اما اینکه یک نفر بخواهد این ترانه را وسیله‌ای برای ابراز انزجار و نفرت کند، خود جای بحث دارد. ترانه‌سرا می‌تواند به کمک ترانه روزگار و روزمره‌ای را که در آن زندگی می‌کند، مورد نقد قرار دهد و در واقع به کشف منجر شود، اما شاید بتوان گفت حق ندارد در کلام فحش و ناسزا بدهد که قرار است همراه با موسیقی به مردم منتقل شود. این موضوعی است که چندین سال است در موسیقی باب شده است و متاسفانه کسی به آن توجهی نمی‌کند و بی‌توجه از کنار آن می‌گذرند.

فکر می‌کنید چرا وضعیت ترانه به جایی کشیده که حالا سر از چنین جایی در بیاورد و در آن مدام از نفرین و توهین و تحقیر حرف زده شود؟

قدیم هم همین‌طور بوده است ولی کسی جسارت فحاشی به معشوق خود را نداشت.

ترانه‌سرایان قدیم عموما تحت‌تاثیر شاعران متقدم خود بوده‌اند به طور مثال ملک‌الشعرای بهار، البته روزگار و جامعه تغییرات و تفاوت را به وجود می‌آورد، وقتی زبان گسترده‌تر می‌شود و دایره واژگان انسان‌ها تغییر پیدا می‌کند، هنر و ترانه نیز به واسطه تغییر آن پوست می‌اندازد و تغییر می‌کند. شرایطی که این روزها در جامعه حاکم است موجب بروز چنین زبانی در ترانه شده است. در ایران بعد از انقلاب و به خاطر جنگ و مشکلات بعد از آن و مسائل اجتماعی، ترانه نتوانست این اجازه را پیدا کند تا دوباره احیاء شود و این باعث انعطاف‌پذیری و شکنندگی ترانه گشت و موسیقی تاثیر فراوانی بر آن گذاشت. بعداز آن هم و بعداز گذشت یک دهه می‌بینیم که در دهه ۸۰ به جایی می‌رسیم که ترانه جایگاه عاطفی خود را از دست می‌دهد و در واقع محلی می‌شود برای فحاشی، توهین و تحقیر کردن معشوقی که از دست رفته است و بی‌وفایی کرده است.

از طرفی دیگر بازار امروزه موسیقی نیز چنین چیزی را می‌طلبد. این بازار داغ موسیقی پاپ و سلیقه‌ای که مخاطبان آن دارند، موجب شده تا تاثیر خود را در موسیقی بگذارند و ترانه‌ها منفی شوند. در نظر گرفتن بازار موسیقی به تنهایی بسیار خوب است، اما در ترانه ما تاثیراتی منفی داشته است. چون خیلی از ترانه‌سراهای حرفه‌ای تنها به این دلیل که با هر خواننده‌ای کار نمی‌کنند، بیکار مانده‌اند. حضور موسیقی زیرزمینی و غیرمجاز هم در ایجاد وضعیت موجود در این میانه بی‌تاثیر نبوده است. چون کارها بدون مجوز و فیلتر منتشر می‌شوند و کسی آنها را وارسی نمی‌کند. به همین دلیل هر کار ضعیف و بی‌محتوایی به دست مخاطب موسیقی می‌رسد و چنین است که هم‌اکنون شاهد این موسیقی‌های کم سطح هستیم.

درگذشته این خبرها نبود. در حالی که این روزها محال است ترانه‌هایی این مدلی نشنوی! همه موسیقی‌ها پر شده از ناسزا و فحش و لعنت نثار معشوق، دعوت به اتمام رابطه، لعن و نفرین معشوق، تهدید به انتقام‌گیری، تشویق و تهییج عاشق برای انتقام از معشوق، انواع و اقسام فحش‌ها و کلمات ناپسند به معشوق و... و من واقعا برای چنین فضای غیر‌هنری متاسفم. جالب قضیه اینجا است که این ترانه‌ها اتفاقا پرطرفدار نیز هستند.

فکر می‌کنید دلیل این استقبال چیست؟

عدم درک واقعی عشق! تمام اینها به این دلیل است که عشق مفهوم واقعی خود را از دست داده است و جوانان امروزی اهمیت و درک آن را نمی‌دانند.

خودتان تا کنون از این دست ترانه‌ها سروده‌اید؟

عاشقانه تلخ داشته‌ام، ولی عاشقانه‌های من هرگز منفی نبوده‌اند چون این را در شعر و در ترانه جایز نمی‌دانم. عاشقانه باید به معنای کامل عاشقانه باشد و بتواند مفهوم واقعی عشق را برساند. منفی‌نویسی و تیره‌نویسی وقتی به سمت اهانت، زشت‌گویی و معشوق‌ستیزی می‌رود، دیگر بذله‌گویی است و من آن را یک کار هنری نمی‌دانم.

از دیگر دلایل اینکه ترانه به قهقهرا کشیده شده، چه چیزی می‌تواند باشد که به آن اشاره نکرده‌اید؟

بازار ترانه‌های خشن و منفی در ایران داغ شده است، به این دلیل داغ است که بازار چنین ترانه‌هایی را می‌پسندد و مردم از آنها استقبال می‌کنند.

این مسائل ریشه در بازار دارد. وقتی خواننده فکر می‌کند که با این ترانه‌ها می‌تواند فروش آلبوم را بیشتر و بیشتر کند، دست به تولید چنین ترانه‌هایی می‌زند، اما از این موضوع غافل است که با این ترفند‌ها یک اثر ماندگار نمی‌شود و این آثار تنها تاثیرات منفی در کار جوانان و نوجوانان می‌گذارد که در ابتدای مسیر گام برمی‌دارد. البته من خودم این قبیل کارها را گوش نمی‌کنم. چون آن واژه‌ها برروی روان انسان تاثیرات منفی و مخربی می‌گذارد. مردم باید یاد بگیرند که ترانه‌ای را گوش کنند که زمزمه می‌شود، زیرا آن ترانه زیبایی‌های پنهانی دارد که مردم عامه آن را می‌فهمند.

راه‌حلی در نظر دارید؟

برای من عجیب است که چه کسی این سی‌دی‌ها و آلبوم‌ها را تکثیر می‌کند. من فکر می‌کنم باید به شکل جدی با مساله تکثیرغیرمجاز کاست‌ها مقابله شود. در این صورت می‌توان به وضعیت ترانه خوب و درست خوش‌بین بود.