پنجشنبه, ۱۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 6 February, 2025
زبان غربی با لهجهٔ روسی
● گفتوگو با تیمور بکمامبتوف، کارگردان نگهبان شب
صنعت سینمای روسیه سال قبل با نگهبان شب موفقیت عظیم مالی خود را جشن گرفت. نگهبان شب برخلاف فیلمهای روشنفکرانه و نامتعارف سینمای روسی که در جشنوارههای جهان با تحسین منتقدان و تماشاگران جدی سینما روبهرو میشوند، یک فیلم صرفاً سرگرمکنده است که نه فقط تماشاگران روس، بلکه سینماروهای سراسر اروپا از آن استقبال کردند. تیمور بکمامبتوف، کارگردان فیلم، یک فیلم پرخروش روسی خلق کرده که کاملاً رنگ و بوی ملی دارد. فیلم گرچه از جلوههای ویژهٔ سینمای غرب ـ از جمله جلوههای ماتریس ـ بهره گرفته، اما افسانههای قدیمی روس را با قصهٔ خونآشامها و یک مضمون علمی خیالی در هم آمیخته و محصولی ارائه داده که نه فقط تحسین تماشاگران، که تعجب و شگفتی آنان را نیز باعث میشود. این فیلم و دو قسمت بعدیاش براساس آثاری از یک نویسندهٔ محبوب روس به نام سرگی لوکیاننکو ساخته میشوند.
نگهبان شب با بودجهای معادل چهار میلیون دلار، در روسیه فقط دو سه هفتهٔ اول نمایش سیزده میلیون دلار فروش کرد و توانست رقیبان سرسختی مثل ارباب حلقهها ۳ و مردعنکبوتی ۲ را شکست دهد. قسمت دوم فیلم همزمان با نمایش موفقیتآمیز قسمت اول جلوی دوربین بود و هماکنون در مرحلهٔ پایان تولید قرار دارد. قسمت سوم فیلم به زبان انگلیسی ساخته میشود و شبکهٔ اول تلویزیون روسیه و کمپانی فاکس قرن بیستم تهیهکنندگان آن هستند. کوئنتین تارانتینو پس از تماشای فیلم آنرا یک اثر حماسی پرقدرت و خارقالعاده ارزیابی کرد و دنی بویل فیلمساز نامتعارف انگلیسی گفت: بدن تار کوفسکی با دیدن این فیلم در گور خواهد لرزید! گرچه با آثاری مثل ماتریس، بلید و نابودگر پیدا کردهاند، نگهبان شب اثری اصیل، نو و هیجانانگیز بهنظر میرسد که سبک و ویژگیهای خاص خود را دارد.
تیمور بکمامتبوف پیش از ورود به عرصهٔ سینمای حرفهای، مدتها در دنیای آگهیهای تبلیغاتی کار کرده و در چند فیلم راجر کورمن در کنارش بوده است. خودش میگوید از کورمن چیزهای خیلی زیادی یاد گرفته است.این فیلمساز که قسمت دوم فیلم را (با نام نگهبان روز) در اول ژانویهٔ ۲۰۰۶ راهی سینماها میکند، میگوید: ما همان تماشاگرانی را داشتیم که فیلمهائی مثل ارباب حلقهها و ماتریس داشتند، اما فیلم ما به کلی متفاوت از این فیلمهاست. خیلی ساده بگویم، ما اولین فیلم پرفروش روسی را تولید کردیم.
● بهصورت طبیعی نگهبان شب از آن فیلمهائی نیست که آدم انتظار دارد از سینمای روسیه تماشا کند...
روسیه کشوری روشنفکر، ناشناخته و در عین حال وحشی و پررمز و راز است. این تلفیق بسیار جالبی است، زیرا این کشور انگیزهها و جاهطلبیهای زیادی دارد و گسترهٔ عظیمی را شامل میشود ولی پول ندارد، قانون ندارد، زیربنا ندارد، و حالا خودمان داریم این کشور را میسازیم. با خلق این کشور ما قوانین و زبان تازهای خلق میکنیم. نسل جدیدی داریم که دور از آموزههای کمونیستها بزرگ شده و رشد کردهاند.من میکوشم این نسل را مخاطب قرار دهم. وقتی فیلم را تماشا کنید، میبینید که عناصری از فرهنگ شوروری را در آن آوردهام. دلیل آنهم ساده و روشن است.
ساختمانها و ماشینهای ما در کنار خیلی چیزهای دیگر، از دوران شوروی باقیماندهاند، اما حالا ما دیدگاه متفاوتی داریم و مسائل را از منظر دیگری نگاه میکنیم. آنچه از سابق باقیمانده، بخشی از زندگی ماست اما همه چیز نیست. دههٔ ۱۹۹۰ برای روسیه دوران بسیار عجیبی بود. سرگئی لوکیاننکو رمان خود را در ۱۹۹۸ نوشت. در آنموقع کشور به دو قسمت مختلف تقسیم شده بود: آدمهای بالای بیست سال و آنهائی که جوانتر بودند. بین این دو نسل مبارزهٔ بسیار شدیدی وجود داشت. نگهبان شب تا حد زیادی به این قضیه میپردازد. ما فرهنگ روسی را داشتیم و حالا در پسزمینهٔ این فرهنگ کهن، با فرهنگ غربی و پاپ آمریکائی روبهرو میشویم.
● از نظر ساختار و تکنیک، فیلم تحتتأثیر فیلمها و ویدئوکلیپهای آمریکائی بهنظر میرسد. حتی مسکو هم بسیار متفاوت از آن مسکوی همیشگی به تصویر کشیده شده است.
این فیلم ضد سینمای سنتی روسی است. من از دنیای آگهیهای تبلیغاتی و ویدئوکلیپها به سینما آمدهام و میدانستم که تماشاگران فیلم چه کسانی هستند. بینندگان سینما از قشر جوان هستند و آنها این زبان را دوست دارند. آنها انرژی موجود در ویدئو کلیپها را میپسندند و سرعت در بیان قصه را دوست دارند. اکشن سریع و دراماتیک موردنظر آنهاست و من هم برای فیلم این سبک و زبان را انتخاب کردم، زیرا میخواستم تماشاگران را در کنار خودم داشته باشم. البته خودم هم این سبک فیلمسازی را دوست دارم.از لحاظ سبکی، احساسم این بود که مسکو باید یک شهر بسیار ناامید و خاکستری بهنظر برسد. البته میخواستم فیلم بانمک، سرگرمکننده و جالب باشد. بههمین دلیل تصمیم گرفتم آن تصور عمومی را که از مسکو وجود دارد، بشکنم و تصویری غیر آن تصویر همیشگی از این شهر ارائه دهم.
کتاب او اولین کتاب فانتزی روسی است که چنین دیدگاه بینظیری دارد. قصهٔ کتاب در روسیه و در دنیای واقعی اتفاق میافتد. اما گرچه محل وقوع رخدادها در دل زندگی واقعی روسهاست، اما خود قصه فانتزی است. ایدهٔ اصلیام این بود که فیلم را تا حد امکان واقعگرایانه کار کنم و در دل آن زمینههای پررمز و راز و فانتزی زندگیمان را پیدا کنم. خط داستانی مربوط به خونآشامها را هم داشتیم و تلفیق این دو برایم جالب و سرگرمکننده بود. از طرفی نیمی از من تحتتأثیر راجر کورمن، خونآشامها و فیلمهای آمریکائی از جمله ماتریس است و نیمهٔ دیگر من روسی است یعنی با مردم فقیر سروکار دارد، با مشکلات زیادی روبهروست و اقلیت ثروتمند را میبیند. قصهٔ کتاب کمک کرد تا همهٔ چیزها بهدرستی در کنار یکدیگر قرار بگیرند.
● آیا از دعوت هالیوود شگفتزده شدید؟
بله، چون خودم را فقط برای موفقیت در روسیه آماده کرده بودم. هدفم فقط همین بود و میخواستم فیلمی بسازم که همهٔ روسها را سرگرم کند. ما در اینجا خیلی خوب میدانیم که چگونه زبان فیلمهای آمریکائی را با لحنی روسی تلفیق کنیم و یک قصهٔ روسی را تعریف کنیم. اما وقتی هنرمندان هالیوود و اروپا هم این فیلم را جذاب و جالب توجه یافتند، تعجب کردم، زیرا اصلاً چنین طرح و برنامهای نداشتیم.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست