چهارشنبه, ۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 22 January, 2025
مجله ویستا

اعتیادی به رنگ اشتغال


اعتیادی به رنگ اشتغال

تاثیر آسیب های شغلی بر زندگی خانوادگی

امروزه با رشد تکنولوژی و سطح کیفی زندگی مردم، بروز پدیده‌ها‌ی مثبت و منفی در زندگی فردی و شغلی، امری گریزناپذیر است. یکی از این پدیده‌های جدید، اعتیاد به کار است. برعکس اعتیادهای دیگر، جامعه احترام خاصی برای معتادان به کار قایل است. مردم آنها را تحسین می‌کنند و دیگران آنها را به عنوان افرادی کارآمد و سرزنده در نظر می‌گیرند. دستمزد بیشتر، ضیافت‌های قدردانی و ارتقا، از جمله پاداش‌هایی است که سازمان‌ها ممکن است برای این افراد در نظر بگیرد. معتادان به ‌کار نسبت به فعالیت‌های فوق برنامه و روابط‌شان اهمیت نمی‌دهند.

آنها خانواده، دوستان، سرگرمی‌ها، تعطیلات، جشن‌ها و خلاصه همه چیز را قربانی کار می‌کنند. بعضی از معتادان به کار با خوشحالی در مورد کارشان صحبت می‌کنند. آنها همواره احساس می‌کنند که دیگران آنها را برای آنچه تولید می‌کنند، دوست دارند نه برای آنچه هستند. واژه‌ اعتیاد به کار را به لحاظ علمی، به عنوان یک اختلال روانی نمی‌شناسند بلکه به عنوان یک مشکل روان‌شناختی مطرح می‌شود. این موضوع بیماری محسوب نمی‌شود، بلکه قسمتی از فرآیند اعتیاد کلی است و در کل جامعه، خانواده و سازمان‌ها تاثیر می‌گذارد. اعتیاد به کار با مشکلاتی از قبیل سوء‌استفاده‌های دارویی، الکلی بودن، اختلال در خوردن، ناراحتی‌های قلبی و... همراه می‌شود. معمولا کشف این اختلال مشکل است و جامعه آن را به عنوان یک بیماری نادیده می‌گیرد. این نوع اعتیاد مشخصه‌ یگانه‌ای دارد. در این نوع اعتیاد (به‌ویژه در اعتیاد به کار شدید)، ممکن است افراد به سمت اعتیاد دارویی کشیده ‌شوند تا جایی که باعث ویرانی و نابودی‌شان ‌شود. «معتاد به کار» کسی است که با حالتی وسواس‌گونه و به طور عاطفی وابسته به کار است تا از این راه، موفقیت و رضایت به دست آورد. این افراد، برای تعریف کیستی خود، به کارشان وابسته‌اند. کار، دارویی است که او را مشغول نگه می‌دارد و به همین دلیل است که آنها قادر به درک احساسات دیگرشان (از قبیل صمیمیت، دوستی و...) نیستند.

کوشش معتادان به کار برای بهتر بودن (در هر حالتی)، باعث می‌شود که توجه آنها به روابط با دیگران کاهش یابد و صمیمیت روانی را از دست بدهند. فعالیت‌هایی که برای دیگران لذت‌بخش است، ممکن است برای این افراد آزاردهنده باشد چراکه آنها تنها با بازگشت به کار، احساس رضایت‌خاطر می‌کنند. اولین نشانه‌های این اعتیاد از زمانی شروع می‌شود که فرد برای تثبیت جایگاهش در سازمان یا برای نشان دادن شور و شوقش به سرپرست، ساعت‌های طولانی کار می‌کند. ممکن است این افراد رفتارشان را با جملاتی مثل عبارت زیر توجیه کنند: «تلاش زیاد، باعث ترفیع رتبه من و به دست آوردن پول و پیشرفت، باعث رضایت‌خاطر من می‌شود.» در صورتی که فرد، حتی پس از رسیدن به اهداف خود، همچنان به حالت اول باقی بماند، این دلیل خوش‌بینانه (و در برخی مواقع، توجیه‌کننده) دیگر توجیه‌کننده نیست. با گذشت زمان، این افراد بزرگ‌ترین منبع عاطفی و احساسی خود یعنی خانواده را از دست می‌دهند و می‌خواهند تمام نیاز‌های خود را از راه کار برآورده کنند که این موضوع به جایگاه و روابط فرد به‌شدت آسیب می‌زند. معتادان به کار، بهانه‌های مختلفی ارایه می‌کنند. برخی از آنها عبارتند از:

- هیچ جای کار من اشتباه نیست. من فقط کارم را دوست دارم. کار برای من مثل سرگرمی است.

- من فقط به شدت کار می‌کنم چون آدم کمال‌گرایی هستم. من نمی‌توانم ساعت‌های طولانی بیکار بنشینم.

- پس از پایان پروژه، همه‌ مشکلات حل می‌شود.

- واقعیت این است که شغل من، «کار سخت و پرزحمتی است.»

- اگر کارها را خودم انجام ندهم، هیچ‌کس دیگری نمی‌تواند آن را درست انجام دهد.

- من صرفا به اصول اخلاقی کاری پایبندم.

- من فقط برای امرار معاش برای خانواده‌ام تلاش می‌کنم.

- همه کسانی که خواهان موفقیت‌اند، به شدت کار می‌کنند.

برخی از نشانه‌های هشداردهنده برای معتادان به کار:

- خانه‌ این افراد شبیه محل کار دوم آنهاست.

- آنان برانگیخته، رقابتی و آماده کار هستند.

- معتادان به‌کار، تجهیزات اداری را همه جا (حتی در تعطیلات) با خود می‌برند.

- کار، بیشتر از هر چیز دیگر در زندگی، آنان را خوشحال می‌کند.

- خواب و اوقات فراغت برای آنان شبیه به هدر دادن وقت است.

- آنان معتقدند که اگر فرصتی دوباره برای انجام کاری داشتند، آن را بهتر انجام می‌دادند.

- آنان در مرخصی‌ها (البته اگر روزی مرخصی بگیرند) بی‌قرارند و بعضی وقت‌ها از آن صرف‌نظر می‌کنند.

برخی از راهکار‌هایی که برای کاهش شدت اعتیاد به کار ارایه شده است، عبارتند از:

- زمانی را به ارتباطات اصلی‌تان اختصاص دهید.

- زمانی را برای رابطه با دوستان اختصاص دهید.

- مراقب سلامتی جسمی‌تان باشید.

- در اهداف کوتاه‌مدت و بلندمدت‌تان بازنگری کنید.

برای اینکه بتوانید از این سندروم کاری نجات پیدا کنید، به توصیه‌های زیر عمل کنید:

- خودتان را همان‌گونه که هستید، بپذیرید و دوست بدارید.

- برای کودک درون خود وقت بگذارید.

- زمان‌های ثابتی را در طول هفته برای خانواده و به‌ویژه بچه‌ها، در نظر بگیرید.

- برنامه‌های تفریحی برای خودتان در نظر بگیرید.

- برای شادی در محیط کار، زمان‌هایی را به همکاران‌تان اختصاص دهید.

پیمان رحیمی‌نژاد

متخصص روانشناسی صنعتی-سازمانی