جمعه, ۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 24 January, 2025
مجله ویستا

لذت انسانی صلح


لذت انسانی صلح

نگاهی به نمایش ”زندگی میان آتش” نوشته و کارگردانی ”اصغر خلیلی”

جنگ فلسطین و اسرائیل سوژه نمایش "زندگی در آتش"است که با نگاه اصغر خلیلی روایت می‌شود، داستان جنگ دو ایدئولوژی که در جامعه چند مذهبی غزه نشان داده می‌شود.

استفاده از این نوع سوژه‌ها در تئاتر و سینما به نوعی راه رفتن بر روی لبه تیغ است و کوچکترین غفلت در کارگردانی، می‌تواند اثر را در حد نازل و سطحی به ورطه سقوط بکشاند. چیزی که در این نمایش به خاطر یک نگاه متفاوت از این اتفاق دور نگه داشته شده است. معلمی فلسطینی، خانه‌اش را محل آموزش کودکان کر و لال مسلمان، مسیحی و یهودی کرده و با وجود رویکرد اسلام‌گرایانه‌اش در زندگی و عقاید شخصی‌، فارغ از نگاه ایدئولوژیکی با رویکردی انسانی به آموزش کودکان مذاهب مختلف در محل زندگی خود می‌پردازد. اما واقعیت جامعه‌ای که او در آن زندگی می‌کند، چیز دیگری است که چندان با این نگاه جور در نمی‌آید؛ جنگ‌های داخلی و اختلافات دیرینه مذهبی روایتی تلخ را برای سرنوشت انسان‌ها رقم می‌زندکه در این سرنوشت نصیب همه چه مسلمان، چه یهودی و چه مسیحی مرگ است. تعصب نادرست تم اصلی نمایش جدید اصغر خلیلی کارگردانی است که در بیشتر آثار خود به نقش مخرب جنگ و لذت انسانی صلح می‌پردازد.

هرچند این نمایش موضوع و داستان تازه‌ای ندارد و همان‌‌طوری که از اسمش بر می‌آید داستان زندگی مردمی بی‌گناه در میان آتش جنگ است و از همان نخستین صحنه اجرا موضوع داستان کاملاً رو و مشخص به چشم می‌آید؛ اما رویکرد متفاوت اثر به موضوع و ساختار نو اجرایی نمایش آن را اثری کمی متفاوت و قابل تأمل‌تر در ژانر خود می‌کند و همین هم موجب می‌شود تا نمایش با تمام کلیشه‌هایش رویکردی تازه پیدا کند.

با وجود نگاه ضد صهیونیستی اثر در لایه‌های بیرونی و ظاهری، نمایش اما در بطن اجرا نگاه بی‌طرف و انسان‌گرایانه‌ای به موضوع جنگ فلسطین و اسرائیل وجود دارد؛ نگاهی که اجازه می‌دهد مخاطب خود قضاوت "اصغر خلیلی" کارگردانی است که با مرور آثارش در می‌یابیم در بسیاری از آن‌ها توجه ویژه‌ای به موضوع جنگ و صلح داشته و همواره سعی کرده با نگاهی کلی این مقوله را فراتر از جغرافیا و مرز به چالش بکشد و به یک خط کلی فکری در این زمینه برسد.“

کند و بدون نتیجه‌گیری همیشگی در ذهنش به تحلیل موضوع بپردازد. در این نگاه تعصب رنگ چندانی ندارد و جنگ در هر شکل و نگاهی محکوم است و به عنوان عاملی غیرانسانی و ویرانگر شناخته می‌شود. در این بستر فکری یک عقیده یا یک مذهب برنده یا بازنده نیست و تعصب و خشنونت در هر شکل و لباسی زیر سوال برده می‌شود و استفاده ابزاری از عقاید و مذاهب مختلف برای پیشبرد اهداف سیاسی غیر انسانی به شمار می‌رود. در این نمایش نگاه بی‌تصعب و انسانی یک معلم زن در آستانه مادر شدن در کنار نگاه متعصبانه سران دو حزب سیاسی نشان داده می‌شود؛ نگاه لطیف مادرانه و پر احساس زن و حس صلح طلبانه او به زندگی که برخاسته از تفکرات مذهبی اوست در کنار نگاه خشونت آمیز برخاسته از تعصبات دو مرد، تضادی را در اثر ایجاد می‌کند. در لایه پنهانی‌تر نمایش، دو نوع نگاه متفاوت نیز به چالش کشیده می‌شود؛ نگاه سازنده، مثبت و صلح جویانه که از مذهب برداشت می‌شود در کنار نگاه خشونت طلبانه و متعصبانه‌ که در نهایت خالق اثر هر نوع تفکر برخاسته از تندروی که موجب آدمکشی و تروریست می‌شود را محکوم می‌کند.

"اصغر خلیلی" کارگردانی است که با مرور آثارش در می‌یابیم در بسیاری از آن‌ها توجه ویژه‌ای به موضوع جنگ و صلح داشته و همواره سعی کرده با نگاهی کلی این مقوله را فراتر از جغرافیا و مرز به چالش بکشد و به یک خط کلی فکری در این زمینه برسد. در این نمایش نیز او سعی کرده تمام توان خود را برای ارائه اثری با بن‌مایه فکری متفاوت در مورد جنگ فلسطین و اسرائیل بکار ببرد و در این راه تلاش کرده کار را در قالب اجرایی نو ارائه کند؛ اما نمایشنامه از این نظر نیز چارچوب دراماتیک چندان قوی ندارد تا بتواند بار معنایی لازم را به بینش تماشاگر بیفزاید.

کارگردان با در هم شکستن ساختار زمان در شکل کلی نمایشنامه سعی کرده در حد امکان نوعی نوآوری در پرداخت سوژه خود ایجاد کند. هرچند درهم ریختن ساختار دراماتیک نمایشنامه و سکانسی کردن صحنه‌ها و تکرار عمدی برخی از صحنه‌ها و دیالوگ‌ها بهترین خلاقیت کارگردانی در برخورد با این نوع سوژه نمایشی در جهت تولید اثری تازه است، اما به دلیل دیالوگ‌نویسی ساده کارگردان، فاقد قدرت تأثیرگذاری لازم بر مخاطب است. بازی بازیگران نمایش و طراحی‌های کارگردان در میزانسن و خطوط کارگردانی چندان حساب شده پیش نمی‌رود. بازی‌ها با ساختار نو اثر چندان هم‌سو نیست و شخصیت‌پردازی‌های نمایشی نمونه شخصیت‌های رایج آثار متداول سینما، تلویزیون و تئاتر این شکل داستانی است و به نظر می‌رسد بازیگر هرچند هم توانا باشد نمی‌تواند از تیپ‌های رایج در این شکل نمایش‌ها گامی فراتر بگذارد. این اتفاق حتی برای بازی "شیوا مکی‌نیان" به عنوان یک بازیگر خلاق نیز رخ می‌دهد و در این اجرا از او نیز با وجود توانایی‌های خاصش نمی‌توانیم شاهد بروز بازی خلاقانه باشیم.

فروغ سجادی