چهارشنبه, ۲ خرداد, ۱۴۰۳ / 22 May, 2024
مجله ویستا

شادی بخش دلها


شادی بخش دلها

در خصال صدوق آمده است : پس از فتح مکه رسول خدا دسته های جنگجویان را به اطراف مکه می فرستاد تا مردم را به اسلام دعوت کنند ولی به آنها فرمان نبرد نداده بود. از جمله این افراد خالدبن …

در خصال صدوق آمده است : پس از فتح مکه رسول خدا دسته های جنگجویان را به اطراف مکه می فرستاد تا مردم را به اسلام دعوت کنند ولی به آنها فرمان نبرد نداده بود. از جمله این افراد خالدبن ولید بود که برای تبلیغ به میان قبیله بنی جذیمه روانه شده بود.

خالد به منظور انتقام جویی و تسویه حساب شخصی از این تیره عرب که در جاهلیت یکی از نزدیکان او را کشته بودند دست به کشتار عده ای زد و گروهی را اسیر کرد و اموالشان را به یغما برد.

پیامبر پس از آنکه از رفتار زشت خالد با خبر شد به مسجد رفت و برفراز منبر سه بار فرمود : پروردگارا من از آنچه که خالدبن ولید مرتکب شده است بیزارم و از کار او متنفرم .

سپس از علی (ع ) خواست که به میان آن قبیله رود و خون بهای آنها را بپردازد. علی (ع ) به میان ایشان رفت و خونبهای آنها را پرداخت و سپس به آنها فرمود : شما را به خدا سوگند اگر در میان شما کسی هست که حقی از او ضایع شده باشد(برخیزد و حق را بگوید).

پس گروهی برخاستند و گفتند : حال که چنین است و تو ما را به خدا سوگند دادی باید بگویم که (تعدادی ) زانوبند شتر و ظرف مخصوص غذای سگ نیز در این حادثه از ما مفقود شده است .

حضرت آنها را هم حساب کرد و آنگاه چون دید هنوز مقداری از پول باقی است به مردم گفت : این پولها را نیز به شما می بخشم تا برائت ذمه کامل از رسول خدا شده باشد و این وجه را در برابر تضییع مطلق حقوق شما ـ چه آنها که می دانید و چه آنها که نمی دانید ـ قرار دادم و نیز برای جبران ترس و وحشتی که بر زنان و کودکان شما عارض شده است .

پس از آن علی (ع ) به نزد رسول خدا بازگشت و گزارش ماموریت و عملکرد خود را به آن حضرت داد.در اینحال پیامبر (ص ) فرمود :

علی جان به خدا سوگند (خوشحالم کردی چندانکه ) اگر به جای این کار شتران سرخ مو برایم هدیه می آوردند این قدر خوشحال نمی شدم .