سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
روش تفکر سیاسی بر اساس آموزه های فیلسوفان مشاء
فیلسوفان مشایی با طبقه بندی علوم به دانشهای حِکَمی و غیرحِکَمی، بخشی از دانش سیاسی را در زمره دانشهای حِکَمی تحت عنوان «سیاست مدن» قرار دادهاند و بخش دیگر آن را که ذیل دانش فقه قرار میگرفت با نام «سیاسیات» جزو دانشهای غیرحِکَمی جای دادند. هر چند هر دو دسته دانشهای فوق برای «رئیس اول» و «رؤسای افاضل» بیانگر یک حقیقت به دو شکل متفاوت بود ولی «رؤسای سنت» حقایق سیاسی را نه براساس قواعد عقل که به وسیله قواعد زبانشناسی به دست میآوردند؛ از این رو فرآیند سیاسی در مدینههای رئیس اول و رؤسای افاضل با آنچه در مدینههای سنت جاری بود تفاوت مییافت، هر چند همه این مدینهها فاضله تلقی میشدند.
فیلسوفان مشایی با تأسیس اصل «سعادت» زندگی سیاسی را بر اساس آن و نه «اصالت فرد» یا «اصالت جمع» یا «اصالت گروه» تحلیل میکردند. طبقه بندی جوامع به فاضله و غیرفاضله و دسته بندیهای درونی هر یک از آنها بر همین اساس انجام میگرفت. «اصالت سعادت» برای آنها زوج مفهومی «سعادت حقیقی» و «سعادت پنداری» را فراهم میآورد. این اصل همچنین در کاربردی تجویزی، آرمانشهر حیات سیاسی را ترسیم میکرد.
سخن گفتن درباره روش فیلسوفان مسلمان قبل از هر چیزی در گرو فهم این مطلب است که کار آنها صرفا تطبیق فلسفه یونانی بر اصول دیانت اسلامی نبوده است و آنها به القای نظرات فلسفی و تلقیات دینی دست نیازیدهاند؛ از این رو روش فیلسوفان مسلمان مزج شیوه تعقل یونانی با تأییدات و شواهد قرآنی نبوده است. در واقع فلسفه اسلامی را میتوان نوع تفکر انتزاعی جوهرا مستقل از دین و در پرتو دین دانست که در اصل، در مقام نوعی سکناگزیدن در عالم دینی یا بهرهمندی از پرتو عالم دینی است که فیلسوف، سیروسلوک عقلی خود را در آن عالم، با تفکر مفهومی بیان میکند.
علوم اسلامی در زمینهای تکوین یافتند که ماده آن، میراث جهان شرقی، یونانی ـ رومی و دانشها و آداب و رسوم اساطیری و فرهنگشناسی قوم عرب بود، اما صورت و حقیقت این علوم تا آن جا که به عالم اسلامی میپیوست به قرآن و سنت تقرّب میجست. به این ترتیب هر آنچه از علوم گذشتگان قابلیت داشت باید در حکم ماده علوم اسلامی به کار آید و آنچه فاقد این قابلیت بود به کل طرد گردد. به این گونه بود که در تمدن اسلامی، کلیّت شؤون فرهنگی در تابعیت از صورت نوعی و کل حاکم بر این دوره، محتوا و سرشتی واحد یافت و آنچه علوم اسلامی خوانده میشود، پدیدار گشت.
با پیدایش دانشهای کلام و فقه، علاوه بر استناد به آیات و روایات، گونهای از تفکر نظری نیز به وجود آمد. تفکر نظری مزبور مبتنی بر برداشتی از عقل بود که طبق آن، حکم موضوعی، به موضوع دیگر به اعتبار اشتراکشان در علت حکم، تسری مییافت. بدیهی است این معنای از عقل، معنایی غیر از معنای منطقی و فلسفی یونانی آن میباشد. روش استدلالی مزبور، «جدل» نامیده میشد، و در برگیرنده قواعدی بود که بر اساس آن حدود و آداب «استدلال» مشخص میشد و به وسیله آن مؤمنان به حفظ عقیده و یا تخریب آن رهبری میشدند و در این میان فرق نمیکرد که موضوع آن کلام باشد یا فقه یا هر دانش دیگر.۱ ابن خلدون در توضیح روش مجادله از دو گونه آن سخن به میان میآورد: نخست، روش بِزُودی که۲ ویژه ادله شرعی همچون نصّ، اجماع و استدلال است؛ دوم، روش عمیدی۳ که در هر دانشی کاربرد دارد.
ابن خلدون در گزارش خود مینویسد: «اگر از نظر منطقی بدان بنگریم اغلب به قیاس مغالطهای و سوفسطایی شبیهتر است، اما در عین حال صورتهای ادله و قیاسها در آن محفوظ است.۴ فارابی نیز درکتاب الحروف روش جدلی و سوفسطایی را به لحاظ زمانی مقدم بر فلسفه میداند.۵ او در کتاب الجدل درباره این روش چنین توضیح میدهد: «جدل صناعتی است که برای آدمی توانی را به دست میدهد که از مقدمات مشهور قیاسی جهت ابطال نظر مورد قبول مخاطب به وسیله بخشهای دیگر از مقبولات او استفاده میکند.۶ به این ترتیب پرسشگر با استفاده از قاعده امتناع اجتماع متناقضین ضمن پرسش از مشهورات و مقبولات مخاطب، سعی در نشان دادن موارد متناقض در سخنان مورد قبول او میکند و با ایراد مقدمات مشهور و ظنی، مخاطب را در مسیر نظر خود هدایت میکند. فارابی در رساله جدل خویش، از قواعد و شرایط آن سخن میگوید.
در حوزه سیاست، اختلاف درباره مسأله «امامت»، شرایط آن و سازوکار جانشینی، در پرتو شیوه جدلی، مؤمنان را به صورت گروههای شیعه، خوارج، معتزله، کرامیه و اشعری صف بندی کرد.۷
تحول بعدی در روششناسی مسلمانان، وارد کردن نوع دیگری از تفکر نظری بود که در مقابل عقل به کار رفته در دانش کلام و فقه، عقل کلی نامیده میشد. عقل در این معنا قوهای نفسانی بود که قادر به درک کلیات بود، در حالی که عقل در معنای نخستین آن، مفهومی فردی و جزوی داشت و نوعی تمیز را میان حسن و قبح امور میداد. به این ترتیب، این عقل اسکندرانی ـ شبه دینی که در فراشدی، از پرتو قرآن و سنت بر خوردار شده بود ـ گونه دیگری از تفکر سیاسی را پدید آورد که در مقابل تفکر سیاسی پیشین، Theoria خوانده میشد. توضیح روش جدید در حوزه سیاست با پردازش فیلسوفان مشایی موضوع مورد علاقه مقاله حاضر است.
● دانش سیاسی در حکمت مشاء
۱. جایگاه دانش سیاسی در حکمت مشاء: روش مسلمانان در اخذ و اقتباس دانش یونانی یکدست نبوده است. آنها در فراشد پذیرش این دانش و روند بومی کردن آن به طور عمده از چهار الگو متابعت کردند: نخست، جذب و پذیرش تقریبا بدون کم و کاست مسائل فلسفی یونانی در فلسفه اسلامی؛ دوم، پذیرش مسائل یونانی و تکمیل آنها؛ سوم، اخذ عناوین مسائل و تغییر محتوایی آنها؛ چهارم، تولید مسائل جدیدی که در فلسفه یونانی یافت نمیشد.۸ گرچه غالب مسائل فلسفه اسلامی در زمره سه دسته اخیر آن قرار میگیرد، ولی مسلمانان در مسأله طبقه بندی علوم و تقسیمات آن، میراث یونانی را پذیرفتند. البته مقصود از این سخن آن نیست که شیوه طبقه بندی علوم بدون هیچگونه تغییری به صورت یونانی آن در جهان اسلام باقی ماند، بلکه مراد آن است که در مجموع مسأله تقسیمات علوم به همان شکل نخستین باقی مانده است و از این رو، مسأله طبقه بندی علوم جزو مسائل دسته نخست قرار میگیرد.
ارسطو دانش را دارای مراتب سه گانه، دانشهای نظری، دانشهای عملی و دانشهای شعری میدانست. از نظر او، دانشهای نظری که موضوع آنها دانایی و حقیقت بود، شامل تعلیمات (ریاضیات)، طبیعیات و الهیات میشد؛ اما موضوع دانشهای عملی برخلاف دسته نخست، صرف عمل بود و دانش اخلاق، سیاست و تدبیر منزل را در بر میگرفت، هر چند در انتساب تدبیر منزل به ارسطو تردیدهایی وجود دارد. در نهایت دانشهای شعری، مستلزم آثاری است که خارج از عامل آنهاست.۹ بر این اساس دانش سیاست جزو دانشهای عملی قرار میگرفت؛ اما اینک باید دید که جایگاه دانش سیاست پس از انتقال به دنیای اسلام، از نظر فیلسوفان مشایی کجاست؟ و آنها جایگاه دانش سیاسی را چگونه گزارش میکنند؟
بر اساس گزارشهای موجود، ابویوسف یعقوب کندی (حدود ۱۸۵ ـ ۲۶۰ ه) دانشهای انسانی را به دو دسته دانشهای فلسفی انسان و دانشهای الهامی نبوی تقسیم میکند. از نظر او، دسته اول خود دربرگیرنده سه دانش ریاضی، طبیعی و الهیات میگردد،۱۰ براساس این طبقه بندی دانش سیاسی به عنوان زیر مجموعهای از دانش الهیات در زمره دانشهای فلسفی انسانی قرار میگیرد. ابونصر محمد فارابی (حدود ۲۵۸ ـ ۳۳۹ ه)، مؤسس فلسفه و فلسفه سیاسی اسلامی در دو کتاب التنبیه علی سبیل السعادهٔ و احصاء العلوم به طبقه بندی علوم پرداخته است.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست