دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

فلسفه حمایت از دولت اصولگرا


فلسفه حمایت از دولت اصولگرا

یکی از جریانات سیاسی در سایت خود در صدد برآمده است تا تفسیر خاصی از حمایت رهبری معظم انقلاب اسلامی از دولت کنونی ارائه دهد و در این رهگذر به نوعی ابهام آفرینی و شبهه سازی روی آورده است

حمایت از «رئیس جمهور» به این دلیل که بار سنگین اداره کشور را بر دوش دارد، کاملاً طبیعی و بدیهی است. سنت «حمایت» از دولت در کابینه های پس از انقلاب اسلامی از سوی مردم و رهبری انقلاب اسلامی همواره جاری بوده است بر همین اساس کلیه رؤسای جمهور- و در دهه اول انقلاب، نخست وزیر- با حرارت حمایت مردمی مواجه بوده اند. در عین حال حمایت رهبری و مردم از رئیس جمهور کابینه نهم از عمق و گستره بیشتری برخوردار است و این سبب بروز تفسیرهای متفاوتی از سوی پاره ای از تحلیلگران شده است.

یکی از جریانات سیاسی در سایت خود در صدد برآمده است تا تفسیر خاصی از حمایت رهبری معظم انقلاب اسلامی از دولت کنونی ارائه دهد و در این رهگذر به نوعی ابهام آفرینی و شبهه سازی روی آورده است. مسئولان این سایت در تحلیلی که برخلاف روال سایر نوشته های آن، فاقد امضاست، حمایت حضرت آیت الله خامنه ای - دامت برکاته- را به دوره ای خاص و تحت شرایطی مربوط دانسته و القا کرده اند که به زودی دوره حمایت ایشان از دولت به پایان می رسد. از آنجا که نویسندگان در مقدمه این تحلیل از یک سو دوام دولت احمدی نژاد را صرفاً به حمایت رهبری مربوط دانسته و از سوی دیگر مدعی فقدان پایگاه اجتماعی دولت کنونی شده اند، باید نتیجه گرفت از نظر مدیران این سایت به زودی دولت احمدی نژاد در زیر ضربان انتقاد و حمله مخالفان خود می شکند و فرو می ریزد!

در واقع در تحلیل شبهه افکنانه این سایت رهبر معظم انقلاب نیز متهم شده است که از دولتی فاقد پایگاه مردمی حمایت می کند و جایگاه رهبری نظام را دستمایه حمایت از دولتی در معرض فروپاشی قرار داده است! البته نویسندگان این تحلیل دچار تناقضی آشکار نیز در تحلیل خود شده اند چرا که از یک سو دولت احمدی نژاد را نزدیکترین دولت به الگوی مورد نظر رهبر معظم انقلاب معرفی می کنند و از سوی دیگر حمایت رهبری از دولت کنونی را رو به پایان معرفی می نمایند. چرا حمایت رهبری از دولتی که بیشترین همراهی را با نظرات ایشان دارد، باید رو به پایان باشد؟!

تحلیل هایی از این دست بیش از آنکه حقایق و واقعیت موجود در رابطه صمیمانه میان دولت و رهبری را مد نظر قرار دهند، برخی اغراض سیاسی خاص و در واقع آرزوهای سیاسی عده ای اندک را مبنای آسمان و ریسمان کردن قرار داده اند. پیش از این مسئول اصلی این سایت در یک اظهارنظر احمدی نژاد را نیروی رده هشتم خود معرفی کرده بود و در تحلیلی دیگر سیاست های دولت را سبب هدر دادن فرصت و سرمایه های ملی و گسترش فقر در جامعه دانسته و در همان حال از دوره رضاخان و سیاست های اقتصادی او تجلیل کرده بود. وقتی مدیران سایت با این پیشینه تحلیلی به ارزیابی روابط رهبری نظام با دولت کنونی می پردازند البته دست پختی جز این بدست نمی آید.

اما واقعیت این است که حمایت رهبری انقلاب از دولت -چه در دوره حضرت امام و چه در دوره حضرت آیت الله خامنه ای- از دوام و پیوستگی برخوردار بوده است و حتی در دو دوره ای که دولت هایی - به اعتراف این سایت- دارای فاصله با الگوی مدیریتی رهبری بر سر کار بوده اند، حمایت رهبر انقلاب دچار نوسان و گسیختگی نبوده است. این در حالی است که رهبر معظم انقلاب خود فلسفه عام و خاص حمایت از دولت کنونی را تبیین فرموده اند به گونه ای که جای اما و اگرهایی از نوع آنچه تابناک «بازتاب» داده، باقی نمانده است.

دولت دکتر احمدی نژاد اگرچه اشکالات و کاستی های غیر قابل اغماض هم دارد بیش از دولت های پیشین شایسته حمایت امام و امت است چرا که پیش از هر دولتی با خاستگاه عمیق مردمی و مذهبی- انقلابی بر سر کار آمده و بیش از دولت های سازندگی و توسعه سیاسی دغدغه ارزش های انقلاب و زندگی توده های محروم را دارد. دولت احمدی نژاد از آنجا که در دو سال و نیم گذشته تلاش فراوانی برای بازگرداندن چرخه اداره کشور بر مبناهای رکین انقلاب و نظام به کار بسته است، استحقاق این حمایت را دارد.

دستاوردهای دولت در دوره کوتاه عمر خود نیز بیانگر آن است که این حمایت ها آثار شیرینی را برای مردم و نظام اسلامی در بردارد. سیاست دولت در مواجهه با فزونخواهان جهانی و نظام استکباری و وادار کردن آنان در به رسمیت شناختن بخشی از حقوق دریغ شده ملت ایران از موفقیت سیاست های جدید و درستی انتقادات رهبر معظم انقلاب از روش های به کار گرفته شده در سیاست خارجی دولت های پیشین کشور خبر می دهند.

بعنوان نمونه در حالی که در دولت قبلی، دست اندرکاران سیاست هسته ای ایران علیرغم قبول انعطاف فراوان- تعلیق همه فعالیت های هسته ای ایران- نتوانسته بودند اجازه ادامه فعالیت چند ماشین سانتریفیوژ را به دست آورند، دولت کنونی با مدیریت برخاسته از تعالیم اسلام و انقلاب، دشمنان را به قبول سه هزار سانتریفیوژ واداشته است. بیانیه ۱۶ نهاد اطلاعاتی آمریکا و اعلام صلح آمیز بودن فعالیت هسته ای ایران در فاصله پاییز ۲۰۰۳ تا اکتبر ۲۰۰۷ در شرایطی صادر شد که بعضی از همین عناصر داخلی با استناد به تهدیدات لفظی نئوجمهوری خواهان آمریکا و صادر شدن دو قطعنامه، وضعیت امنیتی کشور را وخیم و رو به شدت می خواندند و مسئولان کشور را به پذیرش دوباره تحمیلات غرب- تعلیق فعالیت هسته ای- دعوت می کردند.

دولت احمدی نژاد در ارتباط با مسایل اقتصادی به شدت سرگرم اصلاح روندهای برنامه ریزی و توزیع بهنیه فرصت ها و منابع اقتصادی کشور- بخصوص در میان اقشار کم درآمد و دور افتاده- است و در این راه با حداقل همراهی از سوی بدنه اجرایی و کارشناسی کشور- میراث برجای مانده از دولت های پیشین- مواجه است. طبیعی است که در این رابطه سرعت دولت و دقت آن دچار محدودیت های فراوانی باشد. در همان حال بسیاری از چهره های سیاسی و اقتصادی کشور که با سیاست های نادرست خود تورم و شکاف طبقاتی فراوانی را بر نظام و مردم تحمیل کرده بودند زبان به انتقاد گشوده و دولت احمدی نژاد را مسئول نابسامانی های کنونی اقتصادی کشور معرفی می کنند. در حالی که با هیچ استدلال اقتصادی نمی توان مشکلات موجود در زمینه مسکن و تورم را محصول دو سال مسئولیت دولت نهم ارزیابی کرد.

شاید احزابی که به اعتراف خودشان- از جمله در سایت تابناک- رسانه های کشور و بخش های مدیریت زیرین کشور را در اختیار دارند، گمان می کنند با هیاهو و جنجال علیه دولت کنونی و با منتسب کردن مشکلاتی که در دولت های گذشته رسوب کرده اند می توانند ابتدا مردم را از حمایت از دولت بازدارند و سپس رهبر معظم انقلاب را از حمایت از «دولتی فاقد پشتوانه مردمی»(!) پرهیز دهند. این در حالی است که حتی بعضی از مخالفان احمدی نژاد - از جمله مؤسسه نظرسنجی آینده وابسته به عباس عبدی- اعتراف کرده اند که فاصله حمایت مردمی از احمدی نژاد و دو رئیس محترم دولت های سازندگی و توسعه سیاسی چندین برابر است این مؤسسه پس از نظرسنجی از حدود ۱۵۰۰ نفر از مردم تهران (۱۸ سال به بالا) اعلام کرد که ۴۰.۳ درصد مردم از طرفداران دولت کنونی هستند در حالی که طرفداران دولت سازندگی ۱۷.۹ و تعداد طرفداران دولت توسعه سیاسی ۱۴ درصد و تعداد حامیان مسئول اصلی سایت «تابناک» هفت دهم درصد است!

دولت کنونی تحول ساختاری و بنیادی در کشور را در دستور کار خود دارد و از همین رو از سوی مردم و رهبر معظم انقلاب اسلامی حمایت می شود. چندی پیش رهبر معظم انقلاب اسلامی با اشاره به سیاست های تحولی دولت، اقدامات احمدی نژاد را مصداق اصلی اصلاحات در کشور دانسته و بر آن تأکید کردند. قدر مسلم تا زمانی که این دولت اقدامات تحولی را در امور مربوط به زندگی مردم و امور کشور دنبال می کند، از سوی رهبر انقلاب و طبعاً مردم ایران حمایت می شود بر همین اساس برخلاف مدل هایی که بعضی از مخالفان احمدی نژاد ارائه داده اند حمایت رهبری انقلاب تحت تأثیر اقدامات تبلیغی مخالفان قرار نمی گیرد.

در این میان انتقاد بعضی از چهره ها و گروه های اصولگرا از دولت کنونی از حساسیت بیشتری برخوردار است که گاهی در قالب نطق ها و مصاحبه ها و گاهی در قالب نامه های سرگشاده ارائه می گردد. هیچ تردیدی وجود ندارد که انتقاد تند و پی درپی این عده از اصولگرایان از دولتی که مورد حمایت شدید رهبری است اقدامی اصولگرایانه به حساب نمی آید و شایسته سرزنش است اصولگرایان می توانند انتقادات خود را با روش هایی مسالمت آمیز مطرح کنند و به جای نامه سرگشاده که بوی رقابت سیاسی از آن به مشام می رسد به ارائه نامه مستقیم و بدون حاشیه مبادرت ورزند. در این بین البته انتقادات غیر اصولگرایانه بعضی از اصولگرایان می تواند از دو منظر متفاوت برخوردار باشد. عده ای از نیروهای سیاسی و بعضی از جریانات سیاسی که زیر عنوان کلی «اصولگرا» شناخته می شوند، «کسب قدرت» را محور حرکت سیاسی خود قرار داده اند و در این فضا رقیب خود را نه جریانات غیراصولگرا بلکه دولت کنونی می دانند و به جای تمرکز روی رفتار ستیزه جویانه رقبای اصولگرایان، روی تضعیف و کنار زدن دولت کنونی تمرکز یافته اند. رفتار این گروه شبیه رفتار حزب اعتماد ملی آقای کروبی است که رقیب خود را نه در درون اصولگرایان بلکه در درون طیف دوم خرداد جستجو می کند.

دسته دوم آن دسته از اصولگرایانی هستند که به دلیل سیاسی نبودن و فقدان بینش لازم سیاسی به انتقاد تند از دولت روی آورده و حتی وزرای آن را به استیضاح تهدید می کنند. این دسته به احتمال قریب به یقین حسن نیت دارند و با توجه به سابقه دلسوزی و انصاف آنان نمی توان شائبه قدرت طلبی را درباره آنها روا دانست اما در عین حال با توجه به اقدامات خلاف مصلحت و تحلیل های نوعاً خلاف واقع آنها نمی توان در نادرستی رفتار سیاسی آنان تردید داشت. در این میان نکته مهم این است که نتیجه کار کرد گروه اول با گروه دوم یکی است تنها تفاوتی که وجود دارد این است که می توان به بازگشت گروه دوم از راه غلطی که اتخاذ کرده اند امید بست.

دولت احمدی نژاد هر قدر هم که خطا داشته باشد به این دلیل که در پی راست کردن کجی ها و اصلاح روندهای نادرست دولت های پیشین می باشد و در حال حاضر بدیلی هم در میان «اصولگرایان مقبول» ندارد، شایسته حمایت است. اصولگرایانی که تردیدی در نادرستی راه اقتصادی دولت های سازندگی و توسعه سیاسی ندارند نباید تردیدی داشته باشند که ضربه زدن به دولت کنونی- با فرض تأثیر این ضربه ها در افکار عمومی مردم- بازگشت همان سیاست ها و رویه های پیشین که خود بارها از آن به شدت انتقاد کرده اند را فراهم می کند.

البته در این میان سخنی با دولتمردان وجود دارد. ادبیات دولت و تعامل آن در مواجهه با نیروهای دلسوز توأم با حسن نیت کافی نیست. ما در این دو سال کمتر شاهد مشورت گیری دولت از این طیف بوده ایم. دولت تا حد زیادی خود را در یک حلقه اجرایی محدود کرده است این در حالی است که تحقق شعار «کابینه میلیونی» اقتضا می کند، نخبگان فراوانی که مایلند در روند موفقیت دولت نقشی داشته باشند را مورد ملاطفت و توجه قرار دهد.