استراحت كافی

شاغل بودن برای یك زن دشوار است، ولی شاغل بودن و بچه داشتن، از آن هم سخت تر است. در اینجا می خواهم داستان یك مادر و ۳ پسربچه شیطانش را برایتان تعریف كنم كه در یك بعد از ظهر تابستانی، …

شاغل بودن برای یك زن دشوار است، ولی شاغل بودن و بچه داشتن، از آن هم سخت تر است. در اینجا می خواهم داستان یك مادر و ۳ پسربچه شیطانش را برایتان تعریف كنم كه در یك بعد از ظهر تابستانی، بعد از خوردن شام، در حیاط خلوت خانه شان، دزد و پلیس بازی می كردند. یكی از پسرها به مادرش شلیك كرد و گفت: «بنگ! حالا تو مردی!»

مادر خود را روی زمین انداخت، ولی بلند نشد. یكی از همسایه ها دوید تا ببیند چه بلایی سر مادر آمده است. وقتی همسایه روی صورت او خم شد و صدایش زد، مادر خسته یك چشمش را باز كرد و گفت:

«هیس! مرا تسلیم نكن. این تنها فرصتی است كه می توانم یك كمی استراحت كنم!»