سه شنبه, ۱۸ دی, ۱۴۰۳ / 7 January, 2025
مجله ویستا

آلاله های انقلاب


آلاله های انقلاب

نگاهی به تشکیلات و فعالیت های هیئت های موتلفه اسلامی

با وقوع جنگ جهانی دوم و متعاقب آن اشغال ایران توسط متفقین که منجر به سقوط رضا شاه گردید، تغییرات و تحولاتی در صحنه سیاسی و اجتماعی ایران به وقوع پیوست که از جمله، برگزاری مراسم های مذهبی بود که توسط رضا شاه ممنوع شده بود. بنابراین هیئتهای مذهبی در مساجد و تکایا به فعالیت پرداختند. هیئت مسجد امین الدوله ،‌ مسجد شیخ علی و هیئت اصفهانی‌ها از مهم ترین هیئات مذهبی فعال در این دوره در تهران بودند. پس از رحلت آیت الله بروجرودی و همزمان با آغاز مبارزات امام خمینی هیئات مذکور اقدام به برقراری ارتباط با امام خمینی (ره)، نموده و فعالانه در عرصه مبارزات سیاسی ـ اجتماعی که به رهبری امام آغاز گردیده بود شرکت جستند و پس از مدتی به توصیه ایشان با یکدیگر متحد شده و فعالیت های خود را در قالب هیئت های موتلفه اسلامی ادامه دادند.

مؤسسان هیئت های موتلفه، عمدتاً از کسبه و اصناف بازار تهران بودند که در فعالیت‏‎های مذهبی و سیاسی دارای سوابق مختلفی بودند و برخی از آنها سابقه عضویت در گروه‌های سیاسی ـ مذهبی را نیز داشتند. از مهم ترین اعضای هیئت موسس جمعیت موتلفه می‏توان از صادق امانی، محمد صادق اسلامی، حبیب‏الله عسکراولادی، سید علاء‏الدین میر محمد صادقی، حبیب‏الله شفیق و سید اسدالله لاجوردی و ... را می‏توان نام برد.‏

بعد از ائتلاف این هیئت‎ها، کمیته مرکزی مؤتلفه با دوازده نفر تشکیل شد، یعنی هر گروه چهار نفر نماینده در هیئت مرکزی داشتند و هر گروه یک عضو علی‏‎البدل هم انتخاب می‎کرد که در صورت غیبت یکی از نماینده‎ها به جای او شرکت نماید. این هیئت‎ها همچنین، شورایی به نام شورای روحانیت تشکیل دادند که بر حرکت و برنامه‎های تشکل نظارت داشته باشد تا امری مغایر با شرع مقدس اسلام انجام نشود و اگر مشکل و مانعی در ارتباط با امام برای مؤتلفه پیش آمد و یا به دلایلی امام (ره) دستگیر یا محصور شدند، نظر آنها برای مؤتلفه به منزله نظر امام (ره) باشد. اعضای این شورا را به عنوان "مؤتلفه" به امام خمینی(ره) پیشنهاد کرده و امام همه آنها را تأیید کردند. شورای روحانیت متشکل از ۴ نفر به این شرح بود: آیت‏‎الله بهشتی، مطهری، انواری و حجت‎الاسلام مولائی.‏

به نظر می‏رسد علت تشکیل چنین شورایی از سوی هیئت های مؤتلفه، ممانعت از هرگونه انحراف فکری در میان اعضای این گروه بود. لازم به ذکر است که در این برهه زمانی، گروه‏‎‏ های مارکسیستی و بویژه گروه ‏‎های مسلمان نوگرا، نفوذ زیادی در سطح جامعه به دست آورده بودند و عرصه را به لحاظ فکری و ایدئولوژیک به دست گرفته بودند، بنابراین مؤثرترین حرکت از دیدگاه برخی روحانیون و اسلام گرایان سنتی، ارتقای توان فکری و ایدئولوژیک جوانان مسلمان بود، تا در راستای خط مشی اعتقادی‎شان، در زمینه سیاسی فعالیت نمایند. به این دلیل بود که مسائل عقیدتی و ایدئولوژیک این گروه به شورای روحانیت واگذار گردید. مهمترین وظایف این شورا، تغذیه فکری اعضاء و ارائه مشورت در کارهایی که نیاز به حاکم شرع داشت، بود.‏

مرامنامه و اساسنامه این جمعیت پس از تصحیح توسط آیت‏‎الله بهشتی و حجت‎الاسلام باهنر(مسئول کمیته تبلیغات) زیر نظر شورای روحانیت تهیه و و پس از مشورت و تصویب، در حوزه‏های اصلی و شوراهای مرکزی هیئت‏های سه‎گانه نیز به تصویب رسید. پس از تهیه اساسنامه و آیین‏‎نامه، تقسیم وظایف در چهار گروه انجام گرفت. گروه های مذکور عبارت بودند از: گروه اجراییات، گروه بررسی مسائل سیاسی، گروه اقتصادی و گروه روحانیت (ایدئولوژی و اعتقادات).‏

موتلفه، تشکلی نیمه مخفی و نیمه علنی بود. تشکیلات مؤتلفه طبق اساسنامه که با رعایت اصول تقیه تنظیم شده بود، دارای ۳ سازمان مرکزی، مالی، تبلیغات و ارتباطات بود.‏

سازمان تبلیغات این گروه توسط محمد جواد باهنر اداره می‎شد که وظیفه مهیا کردن رابط و سخنگو برای حوزه‎های هیئت‎های مؤتلفه را بر‏عهده داشت. سازمان مالی هیئت‎های مؤتلفه نیز کار رسیدگی به خانواده‎های زندانیان مؤتلفه، مجروحین جریانات سیاسی، و همچنین برآوردن نیازهای مالی این گروه را بر عهده داشت. واحد پایه تشکیلات مؤتلفه "حوزه" بود؛ و فعالیت‏های هفتگی حوزه عبارت بودند از بحث عقیدتی، تفسیر سیاسی امور داخلی، تفسیر سیاسی امور خارجی، مطالعه انقلاب‏‎های آزادی بخش، جمع‏آوری حق عضویت اعضاء و برآوردن نیازهای سازمانی.‏

سرکوب وحشیانه قیام مردمی ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ و نیز تبعید امام خمینی (ره) به عنوان نقاط عطفی در تاریخ معاصر ایران شناخته می‏‏شوند که تاثیرات ویژه ای بر جریان مبارزه و نیز گروه های مبارز گذارده است. هیئت های موتلفه اسلامی نیز از تاثیرات مستثنی نبود. توضیح اینکه سرکوب قیام و نیز تبعید امام خمینی این ایده را مطرح ساخت که خشونت عریان رژیم را می‏بایست با خشونت پاسخ داد. لذا پس از تبعید امام خمینی (ره) به ترکیه، هیئت‎های مؤتلفه با جدیت این مسئله را مطرح ساختند که باید از حالت فعالیت تعلیمی و ایدئولوژی خارج شده و به صورت یک سازمان نظامی به فعالیت خود ادامه دهند. بدین ترتیب اقدام به تشکیل شاخه نظامی نمودند. از جمله اعضای هیئت های موتلفه که در این زمینه نقش مهمی ایفا کرد، حاج مهدی عراقی بود. حتی به روایت یکی از اعضای مؤتلفه طرح تشکیل شاخه نظامی توسط وی ارائه شد.‏

به هر تقدیر، فضای خفقان حاکم بر جامعه بعد از سرکوبی وحشیانه قیام مردمی ۱۵ خرداد و تبعید امام خمینی(ره)، به گونه‏‎ای بود که تشکیل شاخه نظامی هیئت های مؤتلفه را اجتنا‎ب‎ناپدیر می‎ساخت. عراقی دلایل تشکیل شاخه نظامی مؤتلفه را این گونه بیان می‌کند: "... یک مقدار از جریان گذشته بود و ۱۵ خرداد یک نقطه عطفی در تاریخ مبارزات ایران بود. بخصوص در داخل تشکیلات خود ما بعد از آن کشتار و ناراحتی که برای مردم پیشامد کرده بود. آنهایی که یک مقدار معتقد به مشی غیر از حرکت سیاسی بودند یک مقدار زمینه برایشان فراهم شد که بتوانند روی طرح‎های خودشان صحبت بکنند. این شد که طرح یک شاخه‎ای به نام شاخه نظامی[که] در توی سازمان به وجود بیاید مطرح شد..."‏

بعد از این مسئله اقداماتی برای انتخاب اعضای شاخه نظامی انجام شد. سعی شد افرادی که برای کادر نظامی انتخاب می‏‎شوند هم از لحاظ ایدئولوژی قوی باشند و هم از اوضاع سیاسی و اجتماعی کشور تا حدودی آگاهی داشته باشند تا در شرایط بازجویی و بازپرسی بتوانند از اقدامات خود دفاع کنند و از سوی دیگر سن این افراد بایستی از ۲۵ سال بیشتر نباشد، چون این کار احتیاج به تحرک زیادی داشت و افراد بالاتر از این سن از توان و تحرک کمتری برخوردارند. بعد از مدت اندکی محمد بخارایی، رضا صفار هرندی و مرتضی نیک نژاد به عنوان اعضای شاخه نظامی انتخاب شدند.‏

به روایت محسن رفیق دوست که خود یکی از اعضای شاخه نظامی هیئت‏‎های مؤتلفه بود این شاخه در دو مقطع تشکیل شد؛ یکی قبل از اعدام حسنعلی منصور که به شاخه نظامی اولیه معروف شد، این شاخه ابتدا به رهبری حاج صادق امانی شکل گرفت و چهره‏هایی چون نیک نژاد، بخارایی، مهدی عراقی و عسکراولادی و عده‏‎ای دیگر از اعضای هیئت‎های مؤتلفه عضو این شاخه بودند و تنها روحانی این شاخه نظامی آیت‏‎الله انواری بود. شاخه مذکور قبل از تبعید امام خمینی (ره) به ترکیه تشکیل شد و شاخه نظامی دوم همان شاخه‎ای است که مهدی عراقی و سید علی اندرزگو در سال‌ های ۱۳۴۳ و ۱۳۴۴، بعد از تبعید امام خمینی(ره)، آن را تأسیس کردند. شاخه نظامی مشتمل بر سه کمیته به این شرح بود:

۱) کمیته طرح، تهیه و جمع آوری سلاح

۲) کمیته ترور و

۳) کمیته‌انتقام.‏

هدف از ایجاد تشکیلات نظامی مؤتلفه، اعدام انقلابی سران رژیم ازجمله محمد رضا پهلوی، اسدالله علم، و دیگر مقامات رژیم بود. اما در طی جلساتی که مؤتلفه به منظور بررسی اولویت ‏‎های اعدام انقلابی برگزار کرد ترور شخص شاه به مصلحت تشخیص داده نشد چون به اعتقاد سران مؤتلفه، سازمان آنها هنوز قدرت اداره کشور بعد از ترور احتمالی شاه را پیدا نکرده بود و آلترناتیوی مناسب به جای او برای اداره کشور نداشتند و احتمال اینکه گروه‏‎ها یی بر جامعه حاکم شوند و قدرت را در دست بگیرند که مورد تأیید مؤتلفه نباشنند وجود داشت. ‏

به هر تقدیر تبعید امام خمینی (ره) که متعاقب مخالفت ایشان با لایحه کاپیتولاسیون صورت گرفت باعث گردید تا اولین اقدام هیئت های موتلفه در راستای اعدام انقلابی حسنعلی منصور، به عنوان فردی که در مقام نخست وزیری در صدد تصویب چنین لایحه ای بود قرار گیرد. در واقع اعضای هیئت های موتلفه در صدد بر آمدند تا حسنعلی منصور را به سزای عمل خیانتکارانه خویش در تصویب لایحه ای ننگین که موجب تبعید امام نیز شده بود برسانند. ‏

به این ترتیب تلاش اعضای شاخه نظامی هیئت‏های مؤتلفه برای اعدام انقلابی منصور آغاز شد. شب قبل از عملیات قطعنامه ای ۶ ماده‏ای از سوی هیئت های موتلفه تهیه گردید در این قطعنامه آمده بود: "ما با قلبی سوزان آماده شهادتیم، دیدن این تن ‎های برهنه، شکم‏ های گرسنه و بدن ‎های ناتوانی که زیر تازیانه‏ های عمّال استعمار آنها را به پرستیدن پیکر منحوس شاه وا می دارند، ما و هر انسان را رنج می ‏دهد. ما برای اولین بار شلیک گلوله را بر روی دشمنان شما ملت ایران طنین انداز می‎‏ کنیم، باشد که شما نیز پیروی کنید ..." قرار بر این شده بود که هر یک از اعضایی که موفق به انجام این کار شدند، قطعنامة مذکور‏ را پخش کند. محمد بخارایی نیز در پی اقدام به انجام عملیات انقلابی به ایراد سخنرانی پرداخته و خطاب به نسل جوان می ‏‎گوید: "من از دنیای نو، ورای این جهان با شما سخن می ‏گویم، من اولین کسی بودم که تیر را به طرف دشمن رها کردم، تا وقتی که استعمار و استثمار و استبداد را از این مرز و بوم بیرون نکرده‎اید، اسلحه خود را بر زمین نگذارید ..."

به هر تقدیر در اول بهمن ۱۳۴۳، منصور به هنگام ورود به مجلس در میدان بهارستان تهران توسط محمد بخارایی و با همکاری دیگر اعضای شاخه نظامی به هلاکت رسید. به دلیل مصادف شدن اول بهمن با ۱۷رمضان (روز جنگ بدر) این عملیات، به عملیات بدر معروف شد. محمد بخارایی بلافاصله بعد از انجام این عملیات و پس از چند روز تعداد زیادی از اعضای مؤتلفه عراقی دستگیر و روانه زندان شدند.‏

‏ اعضای دستگیر شده هیئت موتلفه اسلامی تحت شکنجه قرار گرفته و بازجویی از آنها آغاز شده که چند ماه به طول انجامید و نهایتاً پرونده آنها به دادگاه فرستاده شد. قبل از آغاز دادگاه در طی بازجویی و بازپرسی که از عراقی انجام شد بود وی در مورد دلایل ترور منصور اظهار داشت که بعد از شهادت نواب و یارانش برای انتقام خون او در فکر انجام اقداماتی بودیم. تا اینکه نهضت امام خمینی (ره) آغاز شد. بعد از تبعید امام خمینی(ره) و مسئله کاپیتولاسیون به این نتیجه رسیدیم که حسنعلی منصور را از میان برداریم. همچنین وی در خصوص مجوز و فتوای ترور منصور استدلال نمود که اسلام در مورد هر کاری و حرکتی حکمی دارد. یکی از این احکام در رابطه با مفسد فی الارض است. یعنی کسی که در یک جامعه خیانت بکند، تجاوز بکند و در زمین دست به فساد بزند. اسلام در مورد این شخص سه حکم صادر کرده است. تبعید، حبس ابد و اعدام. حسنعلی منصور که از مفسدین فی الارض بوده با عمل جنایت آمیزی که انجام داده یعنی مسئله کاپیتولاسیون... و بعد از نصایحی هم که مراجع عالی‌قدر بخصوص آیت‎الله خمینی(ره) کرد و اینها توجهی نکردند، چون دو مرحله اول یعنی تبعید و حبس ابد در اختیار آنها نبود بنابراین محکوم به اعدام شد.

در اول فروردین سال ۱۳۴۴ هـ.ش پرونده متهمین قتل منصور از دادگستری به دادگاه نظامی اعاده شد و محاکمه اعضای مؤتلفه آغاز شد. در آغاز دادگاه اعضای مؤتلفه به صلاحیت دادگاه اعتراض کردند. چون معتقد بودند که بر اساس قانون اساسی، ارتش حق دخالت در سیاست را ندارد. و از طرفی این اقدام اعضای مؤتلفه، یک مسئله سیاسی است، و بر طبق قانون اساسی باید در دادگاهی محاکمه شوند که هیئت منصفه در آن حضور داشته باشد. بنابراین، به دلیل عدم وجود هیئت منصفه، دادگاه از درجه اعتبار ساقط است. بعد از این اعتراض بود که دادستان‏‎ها صلاحیت خودشان را در دادگاه اعلام کردند و دادگاه شروع به کار کرد. پس از یک ماه، بررسی پرونده ترور منصور، حکم مجازات اعدام برای چهار نفر، بخارایی، نیک نژاد، صفار هرندی، و صادق امانی صادر شد. که حکم اعدام در روز ۲۶ خرداد ۱۳۴۴ اجرا گردید. شش نفر به حبس ابد و سه نفر هم از پنج تا پانزده سال به زندان محکوم شدند.

هیئتهای موتلفه اسلامی ، همزمان با فعالیت سیاسی ،‌ به فعالیت فرهنگی نیز می‌پرداختند. فعالیت های فرهنگی آنان در داخل و خارج از زندان به ا شکال مختلفی مانند برگزاری نماز جماعت،‌ تشکیل کلاسهای عقیدتی و آموزش زبان عربی و قرآن،‌ برگزاری اردو و.... انجام می‌شد. ‏آن دسته از اعضای موتلفه اسلامی که به اتهام ترور حسنعلی منصور در سال ۱۳۴۳ به زندان محکوم شده بودند، ‌در سال ۱۳۵۶ مورد عفو قرار گرفته و آزاد شدند.

عزیمت اجباری امام خمینی (ره) از عراق به فرانسه که اندکی پس از آزادی آنان صورت گرفت باعث شد،‌ دوباره فعالیت خود را از سر گرفته و در همان ابتدا به فرانسه عزیمت و اداره منزل امام را به عهده گیرند. با اوج گیری انقلاب اسلامی ،‌ فعالیت مؤتلفه اسلامی شدت بیشتری پیدا کرده که اوج آن همکاری در ستاد استقبال از امام و بعدها اداره بخشی از امور مربوط به بیت امام در روزهای اول پیروزی انقلاب اسلامی بود.

علی محققی