جمعه, ۱ فروردین, ۱۴۰۴ / 21 March, 2025
مجله ویستا

نظری پیرامون آفات مدیریت


نظری پیرامون آفات مدیریت

یکی از آفات مدیریت جدائی از مردم است, برای بعضی از مدیران , مسند مدیریت بمنزله حصاری است که بین آنها و مردم کشیده می شود و بجای حلقه های ارتباط و اتصال, حفره ها و خندق های وحشتناکی در میان مدیریت و مردم بوجود می آید

یکی از آفات مدیریت جدائی از مردم است، برای بعضی از مدیران ، مسند مدیریت بمنزله حصاری است که بین آنها و مردم کشیده می‌شود و بجای حلقه‌های ارتباط و اتصال، حفره‌ها و خندق‌های وحشتناکی در میان مدیریت و مردم بوجود می‌آید.

پیامدهای سوئی که این حالت به‌دنبال دارد این است که قضاوتها و اظهار نظرها در حوزه مدیریت تا حد زیادی اعتبار خود را از دست خواهند داد، زیرا در چنین فضایی تصمیم‌ها بدون آگاهی از واقعیتهای موجود گرفته می‌شود و راه را برای یک انحراف در متن تشکیلات بوجود خواهد آورد. بنابراین هرگاه مقام مدیریت بصورت حجابی بین مدیر و مردم درآمد آفتی بزرگ دامنگیر تشکیلات خواهد شد و لذا در نظام جمهوری اسلامی که مدیریت از مایه‌های مکتب نیرو می‌گیرد و بر پایه اخلاق می‌چرخد، هرگز به مدیری اجازه چنین حصار و حجابی را نمی‌دهد و با توصیه‌های مکرر و مراقبتهای ایمانی و اخلاقی سعی بر این است تا مردم را بازوی پرتوانی برای مدیر، و مدیر را خدمتگزاری برای مردم قرار داده و روابط این دو را همانند دو بازو برای یک تن همراه با عواطف انسانی و اخوت ایمانی تنظیم نماید.

در اسلام رابطه نزدیک مدیر با مردم و مردم با مدیر نه تنها به عنوان یک موضوع تشریفاتی و تبلیغاتی، آنهم با اندیشه‌های پَست سودجویانه و فرصت طلبانه مطرح می‌شود، بلکه به‌عنوان یک «حق» و «تکلیف» شرعی مدنظر قرار می‌گیرد چنانکه مولای متقیان حضرت علی (ع) این رابطه متقابل را در بیان شیوا و شیرین خود این طور ترسیم نموده است: ایها الناس، انَّ لی علیکم حقاً، و لکم علی حق: فاَماَ حقکم علی فالنصیحه و لکم ، و توفیر فیکم علیکم و تعلیمکم کیلا تجهلو و تأدیبکم کیما تعلمو... و امّا حق علیکم: فالوفاءُ بالبیعه و النصیحه فی المشهد و المغیب و الاجامه حین ادعوکم و طاعه حین امرکم. ای مردم! مرا بر شما حقی و شما را بر من حقی است اما حق شما بر من آن است که از نصیحت و خیرخواهی نسبت به شما دریغ نورزم و حقوق شما را از بیت‌المال به شما پرداخت نمایم و شما را تحت تعلیم قرار دهم تا در جهل و نادانی نمانید و تربیتتان کنم تا به دانش و آگاهی دست یابید. و اما حقی که من بر شما دارم این است که در تبعیت و تعهد خویش وفادار باشید و خیرخواهی و دوستی را در آشکار و نهان نسبت به من از دست ندهید و چون شما را برای کاری خواندم اجابت کنید و آنگاه که فرمانتان دادم اطاعت نمائید. امام (ع) خود از راه‌های مختلف این پیوند را با مردم برقرار می‌ساخت چنانکه گاهی با پایین نگه داشتن سطح زندگی اقتصادی خود همدردی و همراهی خویش را با مستمندان جامعه ابراز می‌داشت و گاهی با شرکت در غمها و اندوه‌های روحی، و زمانی با فرستادن مأموران رسمی به داخل اجتماع و وقتی هم با تماسهای مستقیم و دفاع از مظلومان.

حضرت علی (ع) در نامه‌ای که به قثم‌ بن عباس والی سرزمین حجاز می‌نویسد او را در برقراری رابطه با مردم چنین سفارش می‌کند: هر صبح و عصر برای رسیدگی به امور مردم بنشین و پرسشهای آنان را خود شخصاً جواب گو باش و با اینکار نادان را آگاه کن و با آگاه مذاکره بنما و جزء ریاست واسطه‌ای و به غیر از چهر‌ه‌ات حاجبی بین خود و مردم قرار مده. همانطور که پیوند مدیر و مردم بر میزان موفقیت و پیشرفت امور می‌افزاید جدائی و بریدن از مردم می‌تواند بعنوان آفتی نابود کننده مدیر را با شکست و ناکامی روبرو سازد. گناه جدایی و احتجاب از مردم در پیشگاه خداوند آنقدر بزرگ است که پیامبر عالیقدر اسلام تنفر و انزجار خویش را از مدیرانی که در به روی بیچارگان و گرفتاران می‌بندند اینگونه ابراز می‌دارد: «کسی که در مسئولیت کارگشائی مسلمانان در به روی بیچاره و ستمدیده و حاجتمندی ببندد خداوند نیز به هنگام حاجتمندیش درهای رحمت خود را به رویش می‌بندد». نبود مهتری به روز و بشب باده خوشگوار نوشیدن یا طعام لذیذ را خوردن یا لباس لطیف پوشیدن من بگویم که مهتری چه بود گر بخواهی ز من نیو شیدن همگنان را زغم رهانیدن در رعایات خلق کوشیدن نهج‌البلاغه نامه ۵۳ و ۶۷ (دیوان ابن یمین فریومدی) دومین آفات مدیریت تقدم رابطه بر ضابطه است؛ هرگاه فضای مدیریت آلوده به شکستن ضوابط و زیر پا گذاشتن قانون گردد و روابط جای ضوابط را بگیرد چنین مدیریتی از مدار حق خارج گشته و به آفات بی‌انصافی ، ستمگری ، خیانت و... مبتلا خواهد شد. مدیر باید همه همت خویش را در اجرای ضابطه‌ها صرف کند زیرا سستی و احیاناً بی اعتنائی به ضوابط نه تنها او را به عنوان فردی خود محور و قانون شکن معرفی می‌نماید بلکه از نظر روانی روحیه قانون شکنی را در میان همکاران خود تقویت می‌کند.

بیماری قانون شکنی از بیماریهای واگیر و سریع الانتقالی است که با سرعت می‌تواند افراد فراوان و محیط وسیعی را آلوده سازد. همانطور که در چند ماه گذشته از بعد از انتخابات بعضی از نخبگان سیاسی با قانون‌شکنی و عدم رعایت قانون مشکلاتی را برای جامعه و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایجاد کردند. امیر مومنان (ع) در اجرای قانون نمونه‌ای کامل است او هرگز در پیاده نمودن قانون خدا روابط پدری و فرزندی فامیلی و دوستی را قربانی قانون نمی‌کرد و هر کس با هر موقعیت و رابطه‌ای که بود در برابر اجرای حق کوچک بود. یک روز یکی از فرماندارانش که گویا خویشاوندی نزدیکی هم با او داشته است پا از مرز قانون فراتر می نهد و با تخلف حرمت قانون را می‌شکند مورد سخت‌ترین سرزنش ها قرار می‌گیرد و می‌فرماید: به خدا سوگند اگر فرزندانم حسن وحسن نیز این قانون شکنی و این تخلف را که تو انجام دادی مرتکب می‌شدند با آنها صلح نمی‌کردم و دیگر خواسته‌هایشان را برنمی‌آوردم مگر اینکه حق را از آنها بازستانم. (نهج‌البلاغه فیض نامه ۴۱) روزی حضرت علی (ع)به عمر خلیفه دوم فرمود در مقام مدیریت جامعه سه موضوع را در کارهای خود انجام بده که در بردارندة کلیه مسائل می‌باشد؛ خلیفه دوم پرسید آن سه عمل که جنبه ریشه‌ای برای مدیر دارند کدامند؛ حضرت فرمودند: ۱- اجرا کردن قانون خدا ۲- قضاوت نمودن به کتاب خدا در حال خشنودی و خشم ۳- توزیع اموال عمومی به صورت عادلانه بدون در نظر گرفتن هیچ رابطه‌ای. مدیر آگاه و با کفایت همانطور که به هدف می‌اندیشد به سلامت وسائل و روشهایی که باید یک مجموعه را به مقصد برساند نیز فکر می‌کند و او می‌داند که با شیو‌های آفت گرفته و حرکتهای بیمار گونه هرگز نمی‌توان قله بلند هدف را تسخیر کرد؛ که اینجانب به دو مورد از مهمترین آفتهایی که مدیریت را از پای در می‌آورد و او را به پوچی و نابودی می‌کشاند اشاره نمودم. التماس دعا

ابوالفضل خم‌پیچی