شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

درآمدی بر آشنایی با شاخه های فلسفه


درآمدی بر آشنایی با شاخه های فلسفه

فلسفه ورزی از جمله ویژگی های مهم انسان و یكی از وجوهی است كه سبب امتیاز آدمی از سایر جانداران می گردد البته جای این پرسش همواره باقی است كه انسان چرا فلسفه میورزد آیا تفلسف برخاسته از یك میل و گرایش انسان است یا برآیند و نتیجه مجموعه ای از امیال آیا فلسفه ورزی ساز و كار خاص دستگاه ذهنی و جهت گیری ذاتیِ عاقله اوست یا پیامد و دنباله زیست دنیایی و لازمه بودن در ساحت خاصی از وجود و مرتبه معینی از هستی

این نوشتار درصدد آن است تا به عنوان گام نخستین، بخشی از این شاخه ها را مطرح ساخته و برخی از مسائل مهم مورد بحث در آن شاخه ها را متذكر گردد.

●مقدمه

فلسفه ورزی از جمله ویژگی های مهم انسان و یكی از وجوهی است كه سبب امتیاز آدمی از سایر جانداران می گردد. البته جای این پرسش همواره باقی است كه انسان چرا فلسفه میورزد؟

آیا تفلسف برخاسته از یك میل و گرایش انسان است یا برآیند و نتیجه مجموعه ای از امیال؟ آیا فلسفه ورزی ساز و كار خاص دستگاه ذهنی و جهت گیری ذاتیِ عاقله اوست یا پیامد و دنباله زیست دنیایی و لازمه بودن در ساحت خاصی از وجود و مرتبه معینی از هستی؟ آیا این نفس زیستن و بودن در شبكه ای از هستی هاست كه پرسش فلسفی را برای انسان به بار می آورد؟ آیا انسان در طرح پرسش فلسفی فعال است یا منفعل؟ پرسش فلسفی از درون و ابتدا به ساكن برمی خیزد یا حاصل دخالت عواملی چند از بیرون است، یا محصول تعامل دو طرفه می باشد؟ آیا توجه به فلسفه و فلسفه ورزی حاصل دخالت و تأثیر و عنایت ماورای طبیعت است؟ و....

در هر صورت، هر پاسخی كه به این پرسش ها بدهیم، به طور قطع نمی توان وجود جریان فلسفی را در تاریخ بشر انكار كرد. این جریان فلسفی كه به صورت مكتوب در دست ما قرار گرفته است، میوه های پربار و ثمرات متعددی را به بار نشانده و شاخه ها و گرایش های متنوعی یافته است. تنوع شاخه های فلسفه در دو قرن اخیر، چشمگیرتر شده است. در این میان، رشد روزافزون این شاخه ها سبب غفلت طالبان فلسفه از این تنوع و تعدد گردیده است، به گونه ای كه امروزه بخش قابل توجهی از دوستداران فلسفه به سبب محدوده مطالعاتی یا انحصار گرایشی در فلسفه، توجهی به این تعدد و تنوع ندارند. این نوشتار درصدد آن است تا به عنوان گام نخستین، بخشی از این شاخه ها را مطرح ساخته و برخی از مسائل مهم مورد بحث در آن شاخه ها را متذكر گردد.

به عنوان یك تعریف اجمالی و آغازین، فلسفه را بررسی عقلانی، تحلیلی، انتزاعی و پیشین امور و حقایق می دانیم. در این نوشتار، برای بیان تمام شاخه های فلسفه و حوزه های پژوهشی فلسفی، اصطلاح فلسفه به صورت مضاف به كار برده می شود، مانند فلسفه اخلاق، فلسفه هستی و فلسفه دین. و در هر قسمت نیز مراد، بررسی عقلانی، تحلیلی، انتزاعی و پیشین همان مورد و مصداق و حقیقت می باشد. فلسفه در حالت مضاف خود به دو دسته از امور اضافه می شود: الف) غیر علوم; یعنی حقایق و واقعیاتی مانند هستی، اخلاق، دین، زبان و... . ب) علوم; مانند علوم طبیعی، اجتماعی و... .

الف. فلسفه مضاف به غیرعلم

۱. فلسفه هستی (هستی شناسی)

موضوع فلسفه هستی یا هستی شناسی، موجود بما هو موجود یا موجود مطلق (صرف) می باشد. این شاخه از فلسفه عهده دار بحث از هستی مطلق و صرف و بدون قید می باشد و به دنبال كشف احكام كلی و فراگیر هستی است. برخی از مسائل این حوزه از فلسفه عبارتند از: اصالت وجود یا ماهیت، تشكیك در وجود، وحدت و كثرت در هستی، مراتب وجود، وجود مستقل و رابط، وجود عینی و ذهنی، وجوب و امكان و امتناع، علت و معلول، ثابت و متغیر، حدوث و قدم، مجرد و مادی، مقولات دهگانه، جوهر و عرض، عالم و معلوم (عاقل و معقول).۱

لازم به ذكر است كه فلسفه هستی، دانشی متفاوت از كلام و عرفان است. برای روشن شدن این تفاوت می توان این سه شاخه را از جهت موضوع، روش و غایت با یكدیگر مقایسه كرد:

موضوع فلسفه هستی، پژوهش در حوزه هستی مطلق و صرف می باشد; روش آن، استفاده از بدیهیات یا امور منتهی به بدیهیات با استفاده از قواعد خاص منطقی مانند قیاس است و غایت آن، شناخت عقلانی و ذهنی اوصاف هستی.

موضوع كلام، از دین و دعاوی و مسائل مربوط به آن است; روش آن، متعدد و متنوع می باشد، به گونه ای كه یك متكلم می تواند از روش عقلی، تجربی، نقلی و... متناسب با سنخ مسأله یا مسائلی كه برای دین معتَقَد مطرح شده است، سود جوید. غایت اصلی كلام، دفاع از دین است و پاسداری و حفاظت از حدود و ثغور دعاوی دینی. ذكر این نكته در باب كلام شایسته است كه آنچه امروز در باب غایت كلام و متكلم با عنوان تبیین و توجیه وتفسیر متون دینی و یا واسطه گری میان وحی و انسان ها و استفاده از زبان عصر و معارف عصر در بیان دعاوی دینی و... مطرح می شود، می تواند در راستای غایت اصلی كلام، یعنی دفاع از معتقدات دینی، فهم و تفسیر شود و خارج از غایت نهایی كلام قرار نمی گیرد.

موضوع عرفان، ذات حق از حیث اوصاف و اسماء و آثار است. روش حصول معرفت عرفانی، كشف و شهود مبتنی بر سیر و سلوك است و غایت آن، شناخت حضوری و شهودی آثار و اوصاف حق و وصول قلبی و كشفی به مراتب عالی هستی.

۲. فلسفه شناخت (معرفت شناسی)

این شاخه از فلسفه در باب شناخت و معرفت انسان بحث می كند. این حوزه را با عنوان «شناخت شناسی» یا «معرفت شناسی پیشینی» نیز می نامند.

برخی از مسائلِ این شاخه از فلسفه را می توان بدین ترتیب بیان داشت: چیستی معرفت و شناخت، اقسام شناخت، اوصاف هر یك از اقسام شناخت، امكان شناخت ،ارزش معلومات، حدود دانش بشری، ماهیت علم حصولی و حضوری، حقیقت و خطا، ملاك حقیقت، شناخت پیشینی و پسینی، مسأله شك و شكاكیت، اصالت تجربه و عقل در امر شناخت، عناصر معرفت: باور، صدق، توجیه و... .۲

۳. فلسفه متن (هرمنوتیك)

این حوزه از پژوهش های فلسفی با عنوان «علم تأویل و تفسیر متن» و یا «معرفت شناسی متن» نیز نامیده می شود. برخی از مسائل این شاخه عبارتند از: چیستی متن، انواع متون، متن و زبان، متن و چهارچوب متن، تفسیر و تأویل متن، فهم متن، شرایط فهم متن، پیش فرض ها و پیش داوری هایی كه در فهم و تفسیر متن دخالت می كنند، نقش پیش فرض ها و پیش داوری ها در فهم و تفسیر متون، رابطه چیستی انسان و ماهیت او با فهم متن، رابطه فهم متون با معارف دیگر، دور هرمنوتیكی ـ مكالمه، گفتوگو و فهم متن ـ افق معنایی، مؤلف و متن ـ نیت، شخصیت و... متن، نسبیت و محدودیت و... و متن، مسأله داوری، میان فهم های یك متن، ملاك و ضوابط ارزش گذاری در فهم ها و تفسیر متون، تفسیر و مسأله فاصله زمانی، متن و تاریخمندی آن، ماهیت نقد، انواع نقد، رابطه نقد و فهم متن و... .۳

۴. فلسفه زبان

برخی از مسائل فلسفه زبان را می توان چنین برشمرد: تحلیل و بررسی در مورد عناصری مانند لفظ، معنی، مفهوم، مصداق، نشانه، نماد، استعاره و... و رابطه آن ها با همدیگر، تحلیل معانی حرفی، چیستی دلالت، دلالت در اسماء خاص، «اسماء خاص، عوالم ممكن و ضرورت»، عوالم ممكن و دالّ های ثابت، اسماء صور نوعیه، دلالت در صور نوعیه، ماهیت انشاء و اخبار، نظریه های معنی داری، اصالت یا اعتباریت زبان، تركیب حقیقی یا اعتباری زبان، زبان، فكر و اندیشه، بازی های زبانی، دیدگاه های ابزاری، تصویری و... در مورد زبان، تأثیر زبان در شناخت واقعیت، سلسله مراتب زبان، موضوعیت و استقلال زبان برای بررسی فلسفی، زبان و واقعیت، زبان و منطق، زبان و تفسیر و تعبیر، محدوده زبان، زبان خصوصی و زبان متعارف، محدودیت های زبان متعارف، بررسی امور صادق و ضروری ولی غیر تحلیلی در زبان، امكان تحقق زبان ایده آل، ماهیت قواعد زبان، پیشینی با پسینی بودن قواعد زبان، رابطه وجود انسان و زبان، زبان، سخن و قدرت، زبان و گفتمان، زبان و ایدئولوژی و... .۴

لازم به ذكر است كه باید میان فلسفه زبان و دانش زبان شناسی قایل به تفاوت بود. برای روشن شدن این تفاوت به برخی از مسائل زبان شناسی اشاره می شود تا به نحو عینی تمایز این دو شاخه آشكار گردد. برخی از مسائل دانشی زبان شناسی از این قبیل است: ریشه شناسی واژه ها، آواشناسی و چگونگی تلفظ حروف در زبان، اندام های گویایی و اصوات زبانی، بررسی توصیفی صرف و نحو و دستور زبان، عناصر زبان،كلمات و جملات، چیستی كلمه، انواع كلمه، اندام های تولید آواها، فرایند ترتیب و تركیب كلمات، وندافزایی (پیشوند، میانوند، پسوند)، اهمیت گفتار نسبت به نوشتار، انواع خطوط، زبان و خط، انواع زبان ها و خانواده های زبانی، تأثیرزبان ها در یكدیگر، تحولات زبان و قواعد آن، تفاوت انسان با نظام های ارتباطی دیگر، قواعد زبان گفتاری، چگونگی سخن آموزی كودك، فراگیری زبان اول و دوم، خلاقیت زبان، اقتصاد زبان، خطی بودن زبان و... .۵

۵. فلسفه وجودی (اگزیستانسیالیسم)

این شاخه از تفكر فلسفی با عناوینی همچون «مذهب قیام ظهوری»، «اصالت خاص وجود انسانی» و «اصالت وجود انسان» نیز نامیده شده است. در این حوزه پژوهشی ـ فلسفی، محور بحث و بررسی فلسفی و تحلیلی معطوف به انسان است; انسانی انضمامی، انسانی كه در عالم و در بین روابط زندگی می كند. مسائلی چند از این حوزه را می توان چنین برشمرد: تقدم وجود بر ماهیت در انسان، تعریف ناپذیری كامل انسان، انسان شكل دهنده ماهیت خود، عنایت به فاعل شناسا در عین اهمیت وجودی شیء مقابل و متعلق شناسایی ـ ساحت های وجود انسان، آزادی و انتخاب، مسأله زبان، ارزش و اخلاق، مراتب اخلاق، موقعیت انسان و مسأله هستی، ایمان، مسؤولیت، اصالت فرد، تعالی، انسان و فلسفه، مسأله معنا در زندگی، مرگ، رنج و درد، عشق، گناه و تقصیر، مسأله امكان و امكانات بشری، وجود معتبر و نامعتبر انسان، زمان وجود، زمان، آینده، غایت، زندگی، رنج، دردناكی، جدال و...، تنهایی، اضطراب، تهوع انسان در عالم، وجود فی نفسه و لنفسه، دنیا و مسأله عدم ارضای عقل، نقد عقل، جنبه های غیرعقلانی بشر، مشاركت در هستی، شیء شدگی انسان، صداقت و وفاداری به هستی، احساس ـ وجه انضمامی وجود انسان، پیوند نظر و عمل، صیرورت در انسان، جنبه های منفی وجود، طبیعت انسان، التفات انسان و معنی دار ساختن جهان، شك و نگرانی، انسان و ارتباط، تاریخمندی وجود انسان، كمال، وجدان، ماهیت تفكر، راز، وفا، امید، غربت، رضایت، خود و دیگری، هیبت و دلهره مرگ و... .۶

۶. فلسفه نفس یا روان (علم النفس فلسفی)

برخی از مسائل فلسفه روان یا نفس عبارتند از: تعریف نفس یا روان، مادی یا غیر مادی بودن نفس ـ دلایل غیرمادی بودن نفس ـ جوهر بودن یا عرض بودن ـ مغایرت یا عینیت نفس با مزاج ـ وحدت، بساطت، صیرورت نفس ـ صیرورت نفس از طبیعت به ماورای طبیعت ـ نحوه پیدایش نفس در بدن: «روحانیهٔ الحدوث و روحانیهٔ البقا» یا «جسمانیهٔ الحدوث و روحانیهٔ البقا» ـ مراتب و شؤون نفس ـ وحدت در كثرت در عالم نفس ـ اقسام نفوس: نباتی، حیوانی، انسانی ـ اقسام نفوس در انسان ـ مراد از تعدد نفوس در انسان ـ تجرد یا عدم تجرد نفوس متعدد در انسان ـ رابطه نفس و بدن ـ سریان نفس در مراتب طبیعی بدن ـ اقسام قوای نفس: محركه، مدركه ـ كل القوا بودن نفس ـ منشأ وجود و فعالیت قوا ـ رابطه قوا و اعضای بدن ـ شهوت و غضب ـ قوای ظاهری و باطنی ـ قوای ادراكی حسی، خیالی، عقلی، نحوه حصول و پیدایش ادراك حسی، خیالی و عقلی ـ ماهیت ابصار ـ نحوه تحقق كلیات عقلی، تجرید، تصعید یا نظریه شبح ـ مادی یا غیر مادی بودن ادراكات جزئی و كلی ـ وجود امیال و ماهیت، تعداد و مجرد یا مادی بودن آن ها ـ اصلی و فرعی بودن امیال ـ رابطه امیال با یكدیگر ـ ارتباط مجردات تام با نفوس بشری ـ مسأله اتحاد عالم و معلوم در نفس: در علم حصولی و حضوری ـ مراحل عقل بالقوه، بالملكه، بالفعل و بالمستفاد در نفس ـ لذت، اَلَم، قدرت، حكم در نفس ـ چیستی اعتقاد، اخلاق و عمل و رابطه آن ها با همدیگر ـ مسأله خواب ـ چیستی مرگ ـ فناناپذیری نفس ـ نفس و بدن مثالی ـ تصرف نفس در اشیا ـ امكان تكامل نفس پس ازمرگ.۷

۷. فلسفه اخلاق

در تأمّلات فلسفی در باب اخلاق و بنیادهای آن، مسائل متعددی مورد تحقیق و بررسی تحلیلی قرار می گیرند كه برخی از آن ها بدین ترتیبند: چند مفهوم بودن اوصاف و مفاهیم اخلاقی كه در قضایای اخلاقی محمول واقع می شوند، مانند خوب، بد و... ـ نوع مفهومی این اوصاف اخلاقی ـ ویژگی های مفاهیم اخلاقی ـ تعریف و چیستی اوصاف اخلاقی ـ نوع مفهومی موضوعات اخلاقی مانند عدالت، راستگویی، امانتداری و... ـ انشایی یا اخباری بودن تعابیر اخلاقی ـ قضیه یا غیر قضیه بودن تعابیر اخلاقی ـ حملی یا شرطی بودن تعابیر اخلاقی ـ بدیهی یا نظری، اولی یا شایع، تحلیلی یا تركیبی بودن تعابیر اخلاقی ـ ملاك حسن و قبح و ارزش ـ نحوه صدق و كذب تعابیر اخلاقی ـ نقش تجربه، عقل، دین و شهود در احكام اخلاقی ـ حكم اخلاقی و مسأله الزام، شرایط اخلاقی بودن افعال انسان ـ رابطه اخلاق و حقوق ـ رابطه اخلاق و دین ـ رابطه اخلاق و علم ـ رابطه هست و باید ـ تفاوت قضایای اخلاقی با قضایای سایر علوم و دانش ها ـ عقل نظری و عقل عملی ـ رابطه منطق با اخلاق ـ مسأله تعارض تكالیف ـ مطلق یا نسبی بودن اخلاق ـ دخالت عقل، احساس، عاطفه و میل در اخلاقی بودن ـ مسائل مربوط به اراده و انگیزه ـ احوال نفسانی مقارن با عمل اخلاقی ـ امكان یا عدم امكان ایجاد یك نظام اخلاقی ـ انواع نظام های اخلاقی: عرفانی، فلسفی، نقلی ـ مراتب و طبقات اخلاق ـ مسأله حس اخلاقی در انسان ـ اخلاق به عنوان وسیله یا هدف ـ حدود عقل در كشف حسن و قبح های اخلاقی ـ معناداری تعابیر اخلاقی ـ بحث در مكاتب اخلاقی ـ ضمانت اجرایی در اخلاق و... .۸

نویسنده:مسعود امید

ماهنامه معرفت ،‌شماره ۶۰


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 4 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.