چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

فرصت پرواز در ادبیات فقیر


فرصت پرواز در ادبیات فقیر

ایشتوان آرکنی نویسنده مجارستانی متولد سال ۱۹۱۲ در بوداپست پایتخت این کشور است پدر او یک داروساز قدیمی بود که در آن دوران بیش از هرچیز به بقای نسل داروساز خانواده آرکنی می اندیشید

● درباره ایشتوان آرکنی نویسنده خانواده تت

ایشتوان آرکنی نویسنده مجارستانی متولد سال ۱۹۱۲ در بوداپست پایتخت این کشور است. پدر او یک داروساز قدیمی بود که در آن دوران بیش از هرچیز به بقای نسل داروساز خانواده آرکنی می اندیشید.

ایشتوان در پایان تحصیلات متوسطه اش به دانشکده علوم و فنون بوداپست وارد شد و از اینجای قصه تا سال ۱۹۴۶ در کمال تعجب و برخلاف تصور همه ما، به تحصیلات بسیار معقول و منظم خود البته در رشته های علوم دارویی ادامه داد.

سال ۱۹۳۸ به لندن مهاجرت کرد و از ۱۹۴۰ به مدت دو سال روی رساله حجیمی در مهندسی علوم دارویی کار کرد. در سال ۱۹۴۲ ایشتوان آرکنی به عنوان نیروی ارتشی موظف، به خط مقدم فرستاده شد و اسیر شد و بالاخره در سال ۱۹۴۶ به دامان هنر نمایش و زندگی عادی بازگشت. از این تاریخ به بعد زندگی آرکنی ۳۴ساله در تئاتر شکل می گیرد و او با ترک گفتن دنیای علوم محض کارش را به عنوان یک ویراستار متون تئاتری در یک گروه کوچک آغاز کرد.

باید توجه کنیم که اگرچه ریتم پیشرفت آرکنی در تئاتر به شدت آمیخته به حوصله و آرامش است و حوصله همه را سر می برد اما در شکل گیری بنیان های ادبی یک علاقه مند جدی هنر تئاتر آن هم از نوع فنی اش نقش مهمی ایفا می کند.

بالاخره آقای ویراستار ادبی ما مورد توجه قرار می گیرد و در سال ۱۹۵۴ از سوی شرکت انتشارات معظم ژپیرودالمی (در آن دوره مجارستان) با عنوان ویراستاری معتبر و صاحب سبک دعوت به کار می شود و دوره جدیدی را در زندگی اش آغاز می کند.

کار در ژپیرودالمی دروازه ورود آرکنی به جهان تئاتر حرفه ای و آشنایی با کسانی است که بعدها در شناساندن او به دیگران نقش مهمی ایفا کردند.

همین تحول باعث شد که او در اولین گردهمایی و رای گیری کانون نویسندگان آزاد مجارستان بیشترین رای را برای صدارت مصدر ریاست این کانون آورد.

اندکی پس از انقلاب آرکنی که از شعار های معمول تمام رفرم ها و انقلابات به تنگ آمده بود در اظهارنظری غافلگیر کننده و شگفت آور در رادیوی دولتی مجارستان در حضور میلیون ها نفر جمعیت مجارستان گفت؛«شب که می شود، ما همگی می خوابیم، اما با فرا رسیدن صبح بیدار نمی شویم. شگفتا که ما در فاصله تمامی امواج ناآرام سحر تنها خواب را برمی گزینیم و سهم ما از این همه خیزش، تنها دنده ای بر دنده ای غلتیدن است و بس.»

آزادی و دغدغه زندگی در او و دیگر رفقایی چون؛ دری، جیولا ایلیه، لاژلو بنجامین و زولتان زلک باعث شد که در دهم نوامبر همان سال سفارت لهستان برای حفظ جانشان به آنها پناه دهد.آشیان امنی که بی اعتباری اش به دست خود این نویسندگان آشکار شد و آنها پس از چند ساعت کوتاه، به انتخاب خود به زندگی عادی سراسر دلهره بازگشتند.

ثمره وفاداری آرکنی به دغدغه های راستینش، راندگی از دنیای ادبیات و ممنوع القلم شدن به سال ۱۹۵۷ بود. او از سال ۱۹۵۸ تا ۱۹۶۳ در کارخانه ملی داروسازی از تخصص مهجور خود ارتزاق و گذران کرد و تنها از نیمه دوم دهه ۶۰ بود که کتاب های او با احتیاط و طمانینه اجازه چاپ مجدد یافته و او را از پستوی تاریک شرکت داروسازی به بیرون کشیدند.

مهمترین اثر آرکنی که باز برخلاف تصور همه ما، خانواده تت نیست در سال ۱۹۶۶ چاپ شد و او را به عنوان تالی مروژک در تئاتر شرق اروپا به جهان معرفی کرد؛ «قصه های یک دقیقه ای» معروف ترین و شناخته شده ترین اثر آرکنی در تمام دنیاست که بخشی از آن در این سال به عنوان ضمیمه در کنار «شاهزاده اورشلیم» چاپ می شود و زمینه را برای ظهور «خانواده تت» فراهم می سازد.

این متن در سال ۱۹۶۷ برای اولین بار با ترجمه به زبان های انگلیسی و آلمانی به جهان عرضه شد و اگرچه این متن در خود مجارستان به عنوان بهترین اثر آرکنی شناخته شده نیست اما در خارج از این کشور عنوان معتبرترین اثر او را کسب کرده است. عمر آرکنی پس از این موفقیت جهانی دیری نمی پاید و او سیزده سال پس از نگارش این متن، در اثر بیماری محال العلاج کهولت می میرد.

پس از «خانواده تت» آرکنی پنج نمایشنامه را با نام های «بازی گربه ها»، «استیو در آتش و خون»، «سکوت مردگان»، «پیوندهای خونی» و «جویندگان کلید» می نویسد که اگرچه به واسطه بافت خاص زبانی و ظرافت های زبانی، در جهان شهرتی به پایه «خانواده تت» نیافته اند اما در جای خود در ادبیات مجارستان صاحب جایگاهی ویژه و درخورند.مرگ ایشتوان آرکنی منزوی و گوشه گیر در بیست و چهارم ژوئن سال ۱۹۷۹ در بوداپست، شهر زادگاهش، واقعه ای بود که تئاتر مجارستان را سوگوار کرد و به گفته بسیاری آخرین فرصت پرواز را از ادبیات فقیر مجارستان گرفت.

علی مجتهدزاده