دوشنبه, ۲۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 13 May, 2024
مجله ویستا

فرصت های تحریم برای اقتصاد ایران


فرصت های تحریم برای اقتصاد ایران

شواهد تاریخی زیادی می توان یافت که ملت ها تهدیدها را به فرصت تبدیل کرده اند نمونه بسیار روشن آن جنگ تحمیلی ۸ساله بود که رهبری حضرت امام رحمت الله علیه از آن به عنوان فرصتی عظیم برای تبدیل نهال نوپای جمهوری اسلامی ایران به یک قطب الهام بخش در جهان اسلام استفاده نمودند

شواهد تاریخی زیادی می توان یافت که ملت ها تهدیدها را به فرصت تبدیل کرده اند. نمونه بسیار روشن آن جنگ تحمیلی ۸ساله بود که رهبری حضرت امام (رحمت الله علیه) از آن به عنوان فرصتی عظیم برای تبدیل نهال نوپای جمهوری اسلامی ایران به یک قطب الهام بخش در جهان اسلام استفاده نمودند. شرایط امروز و تهدید ناشی از تحریم آمریکا و هم پیمان های آن کشور نیز ایجاب می کند که یک بار دیگر با پی ریزی یک مقاومت ملی این تهدید را به یک فرصت تاریخی برای سازندگی اقتصاد داخلی مبدل سازیم.

در همین رابطه لازم است اقدام های اساسی مورد توجه قرار گیرد:

۱- تعریف یک سیاست راهبردی تجاری؛

دیر زمانی است که نظریه پردازان اقتصادی بر نظریه تجارت آزاد تاکید دارند و تنها راه پیشرفت و توسعه را پیوستن بی قید و شرط به این کاروان قلمداد می کنند. این درحالی است که نظریه یاد شده در صحنه عمل با علامت سوال جدی روبه رو و شاید به نوعی سردرگمی دچار شده است. ۲دلیل اساسی برای شکست عملی نظریه تجارت آزاد رخ نمایی می کند.

دلیل اول، بحران مالی و اقتصادی اخیر است که باید آن را نتیجه مستقیم عملکرد نظریه تجارت آزاد دانست. کشوری مانند آمریکا در سایه این نظریه و با بهره گیری از فرصت اعتبار نسبی دلار آمریکا در اقتصاد جهانی به کسری های تجاری صدها میلیارد دلاری خود در طی دهه گذشته ادامه داده است. کشورهای طرف مبادله با تراز مثبت تجاری با آمریکا مانند چین نیز درپی انباشت دلارها چاره ای جز برگشت دادن آن ها به آمریکا برای سرمایه گذاری نداشته اند.

به همین خاطر در تمامی این سال ها آمریکا با مازاد تراز سرمایه روبه رو بوده است؛ اما برگشت سالانه صدها میلیارد دلار در آمریکا صرف خرید دارایی های مالی و اعتباری گردیده که با فشار برظرفیت های اعتباری در نهایت به حباب مالی و سپس به بحران مالی منجر شده است. نتیجه اینکه نظریه تجارت آزاد در غیاب هرگونه مکانیزم بازدارنده برای رفتار پرخطر تجاری آمریکا در عمل نتیجه مطلوبی نداشته است.

دلیل دوم برای نبود کارایی عملی نظریه تجارت آزاد، رفتار آمریکا با کشورهای مستقل مانند جمهوری اسلامی ایران است. کشور آمریکا که خود را منادی تجارت آزاد می داند در ۳دهه گذشته همواره از ابزار تحریم مالی و تجاری برای تحمیل سیاست های یک جانبه خود بر دیگر کشورها استفاده کرده و در این راستا تلاش کرده است که اتحادیه اروپا و دیگر کشورهای هم پیمان را نیز با خود همراه سازد.

بنابراین، حداقل برای کشورهای غیر هم سو با آمریکا همواره این مخاطره وجود داشته است که با تحریم مالی و تجاری مواجه شوند. از این رو برای کشورهای تحریم شونده نظریه تجارت آزاد کاملا کارایی خود را از دست داده است. برهمین اساس، همان طور که کشورهای تحریم کننده در عمل متوسل به سیاست راهبردی تجاری شده اند، کشورهای تحریم شونده مانند جمهوری اسلامی ایران هم نیازمند طراحی چنین سیاستی برای خود و جایگزین کردن آن با سیاست خوش بینانه مبتنی بر تجارت آزاد هستند.

۲- شناخت ظرفیت های داخلی و برنامه ریزی برای فعال کردن آن ها؛

تحریم های تجاری این فرصت بزرگ را ایجاد کرده است که نقاط ضعف اقتصاد ما نمایان شود. این درحالی است که کشور بزرگ ایران ظرفیت های فراوانی برای فعال سازی و برطرف کردن این نقاط ضعف داشته و دارد. از این رو، هرگونه سیاست راهبردی تجاری می باید بر اساس تکیه بر ظرفیت های داخلی شکل گیرد. هم اکنون واردات ما (اعم از رسمی و غیررسمی به ۸۰میلیارد دلار در سال بالغ می شود.) این حجم گسترده از واردات که حدود یک چهارم تولید ناخالص داخلی کشور است سبب شده است که نیروی کار ایرانی فرصت های شغلی گسترده خود را به دیگر کشورها واگذار کند.

اکنون که تحریم های اقتصادی عرصه را بر واردات تنگ کرده است، بهترین فرصت برای جایگزینی تولید داخلی با کالای خارجی است. بسیاری از واردات ما در یک برنامه ریزی کوتاه مدت قابلیت جایگزینی دارند. از جمله این موارد تولیدات در حوزه کشاورزی است که واردات سالیانه آن به ده ها میلیارد دلار بالغ می شود و هر یک میلیارد دلار آن صدها هزار فرصت شغلی ایجاد خواهد کرد.

جایگزینی برخی تولیدات صنعتی نیز دربازه زمانی میان مدت و برخی از آن ها در بازه زمانی بلند مدت کاملا میسر است. چنین سیاست جایگزینی از آنجا ضرورت تام خواهد یافت که به این نکته توجه کنیم که برخورد آمریکا و کشورهای هم پیمان آن با ما و اعمال تحریم ضد ما نه یک سیاست مقطعی، بلکه به شهادت عملکرد ۳دهه گذشته یک راهبرد دائمی بوده است.

۳- لزوم تقویت پیوند اقتصادی با کشورهای اسلامی و کشورهای مستقل؛

سیاست راهبردی تجاری کشور می باید با پرهیز از انزوای اقتصادی به سمت تقویت پیوند اقتصادی با کشورهای اسلامی و کشورهای مستقل قدم بردارد. در این صورت تولید داخلی با منطق تجاری و در مقیاس بازار وسیع کشورهای اسلامی و کشورهای غیرمتعهد برنامه ریزی خواهد شد.

بدین ترتیب، جایگزینی تولید داخلی با واردات منطق اقتصادی خود را نیز پیدا کرده و سیاست جایگزینی واردات هم زمان و همراه با سیاست توسعه صادرات که متضمن کیفیت همراه با مزیت قیمتی است، دنبال خواهد شد. از این رو، تحریم های تجرای این فرصت تاریخی را فراهم کرده است که در پیوندهای تجاری خود براساس مصلحت بلندمدت جمهوری اسلامی ایران تجدیدنظر کرده و وابستگی تجاری به دیگران را با خوداتکایی عقلانی و اقتصادی جایگزین کنیم.

۴- کشف و به کارگیری ظرفیت های

● بخش خصوصی در اقتصاد

شرایط تحریم نباید به گسترش حاکمیت دولت بر اقتصاد منجر شود. دولت تنها باید سیاست گذاری کلان را انجام داده و زمینه فعالیت بخش خصوصی را فراهم سازد. روشن است که فعال کردن پتانسیل های اقتصاد داخلی و نیز رسیدن به خوداتکایی با منطق اقتصادی جز در سایه حضور قاطع بخش خصوصی در یک فضای رقابتی میسر نخواهد بود. از این رو مقابله با تحریم می باید با سیاست های نوسازی اقتصاد مانند هدفمندسازی یارانه ها و نیز اجرای درست سیاست های کلی اصل ۴۴ قانون اساسی، به همان صورت که مقام معظم رهبری ابلاغ فرموده اند، عجین شود.

باور داشتن ظرفیت تمام نشدنی بسیج مردمی راهبرد محوری در دوران دفاع مقدس بود که نتیجه آن را نیز مشاهده کردیم. اکنون نیز در جنگ اقتصادی همان راهبرد می باید در صحنه تولید اقتصادی به کار گرفته شود. در غیر این صورت ممکن است شاهد یک عقب گرد در اقتصاد کشور باشیم که زیان آن به مراتب بیش از خود تحریم خواهد بود، زیرا ریشه بسیاری از مشکلات ساختاری فعلی اقتصاد ما دخالت بیش از اندازه دولت در اقتصاد بوده است.

الله مراد سیف