یکشنبه, ۵ اسفند, ۱۴۰۳ / 23 February, 2025
مجله ویستا

آیا ریشه ناهنجاریها فقط در اجتماع است


آیا ریشه ناهنجاریها فقط در اجتماع است

بخشی از فرهنگ سازی سالم در خانواده ها و راهنمایی در این چارچوب بر عهده مسئولین و بخش عمده, یعنی بخش اجرایی آن بر عهده خود خانواده هاست

بخشی از فرهنگ سازی سالم در خانواده ها و راهنمایی در این چارچوب بر عهده مسئولین و بخش عمده، یعنی بخش اجرایی آن بر عهده خود خانواده هاست.

در این خصوص مشاوره خانواده امری ضروری محسوب می شود و خانواده ها نیز باید خود را نسبت به این مشاوره ها مشتاق نشان دهند.بسیاری از خانواده ها پیچیدگی ها و آسیبهای اجتماعی و فردی که می تواند گریبانگیر فرزندانشان شود را درک نمی کنند و در این خصوص لازم است آگاه شوند.در این میان برنامه های رسانه های عمومی و مخصوصا صدا و سیما نقش بسیار موثری بر عهده خواهد داشت .در این خصوص تلاشهای زیادی طی سالهای اخیر صورت گرفته است اما لازم است این تلاشها به صورتی هدفمند و موثر تعریف شود.ساخت برنامه هایی که بتواند از نزدیک خانواده ها را در جریان نیازهای فرزندان و آسیبهای اجتماع قرار داده و سپس نحوه تعامل موثر میان اعضای خانواده با یکدیگر را بیاموزد بسیار مهم تلقی می گردد.انجام مشاوره های خانواده باید در جامعه جدی گرفته شده وبه فرهنگ تبدیل شود.

همواره نسبت میان فرد و اجتماع باید نسبتی معقول باشد و نهادهای اجتماعی نیز چنین نسبتی را به صورتی عینی و ملموس ترسیم کنند.اما به نظر می رسد در بسیاری از موارد چنین نسبتی به خوبی ترسیم نمی شود! بسیاری از خانواده هایی که فرزندان آنها دچار ناهنجاری شده است،سعی دارند ریشه این ناهنجاری را در درون اجتماع جستجو کنند و در این خصوص توجهی به نقش خود و خانواده در بروز ناهنجاری ها نمی کنند.اما این مسئله به هیچ عنوان صحیح نیست و خانواده مستحکم و قاعده مند می تواند فرزندانی مستحکم پرورش دهد.واقعیت امر این است که اگر خانواده دارای ارکان قدرتمند نباشد و پایه های آن سست باشد یا اینکه فرد دارای خانواده ای از هم گسیخته باشد ،فرزند می تواند پس از رسیدن به سن بلوغ در معرض آسیبهایی ملموس قرار گیرد.برخی از افراد نیز در نبود خانواده ای که بتوانند معضلات خود را در پناه آن حل کنند در دام شبکه های منحرف اجتماعی گرفتار شده و به ندرت از ارزشهای انسانی فاصله می گیرند.همچنین خانواده نقش مهمی را در بازگشت فرزندان از برخی راههای به خطا رفته ایفا می کند.به عبارت بهتر،خانواده هم در عرصه پیشگیری از بحرانهای اجتماعی و هم در عرصه درمان این بحرانها اصلی ترین نقش را دارد.بدیهی است که یک خانواده اصیل و محکم هیچ گاه اجازه سوق یافتن فرزندان به سوی بحرانهای اجتماعی را نمی دهد،اما برخی خانواده ها نیز پس از مواجهه با آسیبهای فردی و اجتماعی تبلور یافته در درون فرزندانشان به خود آمده و مشی خود را به سمت و سوی رویه ای مثبت و تعامل برانگیز تغییر می دهند.این تغییر مشی در نوع خود قابل تحسین است هرچند که باید از ابتدا فرزندان را بر اساس اصول و چارچوبهایی محکم پرورش داد.

البته باید اذعان کرد که امروزه خانواده ها در پرورش هوش و استعداد کود کانشان قدمهای محکمتر و موثرتری نسبت به گذشته بر می دارند وانتظاراتشان در زمینه کارآ مدی فرزندانشان نیز بالاتر رفته است. آنها در یافته اند که برای دستیابی به این مهم که همانا داشتن قدرت و توانمندی بیشتر در راه رسیدن به اهداف عالی تر است، باید تفکر و اندیشه کودکان و نوجوانان را در سطوح بالاتری پرورش داد. در واقع بهتر است این چنین بیندیشیم که بایستی کودکان را در برابر مشکلات و مسائل روا نی واکسینه نماییم و این کار با آموزش مهارتهای زندگی به آنها عملی می گردد.در زمانی که رقابت برای دستیابی به موسساتی مانند مهد کودکها، مدارس، کالجها و در نهایت مشاغل، سختر می شود برای فرزندانتان وقت برای انجام کار تعیین کنید. از آنها بخواهید تا با شما گفتگو کنند و به مهارتهای آنها گوش کنید واز آنها بخواهید که کارهایشان را با تمرکز انجام دهند. وقتی بچه ها ببینند که می توانند روی کاری تمرکز کنند و آن را تا آخر انجام دهند، بیشتر مشتاق انجام کارها می شوند.این حساسیتها از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است و باید در مسیری اصولی و صحیح تعریف شود.

خانواده های گرامی باید بدانند که مهارتهای زندگی در همه مراحل زندگی فرزندان تاثیرگذار خواهد بود.به عنوان مثال ازدواج مهم ترین تصمیم در زندگی یک انسان محسوب می شود.همان گونه که ازدواج خوب و مناسب می تواند در ایجاد تعادل روحی فرد و اجتماع موثر باشد،ازدواج بد نیز به همان میزان در ایجاد کژرویهای فردی و اجتماعی موثر خواهد بود.بسیاری از جوانان هنگام ازدواج به مسئله مهارتهای زندگی اهمیتی نمی دهند و همین موضوع می تواند بحرانهایی را پیش روی آنها قرار دهد.

نخستین گام در این خصوص آشنایی با مشکلات احتمالی پیش روی جوانان است.از آنجا که بسیاری از جوانان این مشکلات را که اکثرا حالتی طبیعی دارد پیش بینی نمی کنند،هنگام مواجهه با آن عملابه بن بست رسیده و نمی توانند بهترین تصمیم ممکن را بگیرند.از این رو مشکلات نه تنها حل نمی شوند،بلکه بزرگتر شده و بر حجم آنها افزوده می شود.به وجود آمدن مشکلات بزرگ از دل مشکلات کوچک مسئله ای است که بسیاری از زوجهای جوان با آن درگیر هستند.متاسفانه در برخی موارد زوجین بدترین تصمیم ممکن را گرفته و همان ابتدای زندگی ساز جدایی و عدم تفاهم را می نوازند.ریشه بسیاری از این برخوردهای نا بهنجار عدم آمادگی قبلی برای مواجهه با چنین معضلاتی است .

معضلاتی که ریشه آنها را بیشتر از جامعه باید در خانواده جستجو کرد!

فرخنده احمدوند