سه شنبه, ۱۴ اسفند, ۱۴۰۳ / 4 March, 2025
سوسیالیسم برای ونزوئلا

بحث پیرامون خصلت انقلاب به موضوع کاملا پیچیدهای بدل شده است. چرا که با یکی از اسطورههای مقدس فرمولهای تئوریک ما که همانا حضور بورژوازی ملی است جور درنمیآید
برای دهههای متمادی احزاب کمونیست با این فکر جلو رفته اند که میتوان روی بخش ویژهای از بورژوازی حساب کرد. آنها تصور میکنند بخش ویژهای از بورژوازی ونزوئلا بدون هیچ رابطهی مستقیمی با امپریالیسم رشد کرده و هم اکنون تحت فشار شدید رقابت کالاهای وارداتی قرار دارد. آنها بر این باورند که این لایه از بورژوازی بر اثر قدرت اقتصاد امپریالیستی و بخشهای نیرومند بورژوازی داخلی در معرض اضمحلال و فروپاشی قرار گرفته و به این دلیل از گونهای پتانسیل ضد امپریالیستی برخوردار است که به او اجازه میدهد در یک جبههی مشترک بزرگ که شامل طبقات گوناگون است در نبرد رهایی بخش ملی شرکت کند. با این فرضیه سیاستهای حزب ما از دههی چهل به این سو در جهت ایجاد ائتلاف با بورژوازی ملی سوق داده شد و این در حالی بود که حزب ناخواسته با اتخاذ چنین رویکردی، در عمل، امتیازات قابل توجهی را به بورژوازی ملی اعطا کرد. حزب با این اقدام هدف جنبش را به یک گذار خشک و خالی به مرحلهی بورژوا دمکراتیک محدود کرد و به توهم توسعهی سرمایهداری ملی و گسترش بازارهای داخلی از طریق اصلاحات در کشاورزی و همزمان قطع سلطهی امپریالیستی دامن زد. تئوری انقلاب کشاورزی و ضد امپریالیستی عصارهی این رویکرد سیاسی به سوی بورژوازی ملی بود.
این به اختصار یکی از اصول اساسی تئوریک سیاستهای دست راستی بود که توسط رهبری حزب در دورههای خاصی به ویژه سالهای بحرانی پس از سرنگونی پرز خیمنس در۱۹۵۸ اعمال شد. آنها در حالی که در این ائتلاف مدعی سلطهی پرولتاریا بودند اما در عمل، به دلیل این که بیش از تودهها از ضعف و فقر ایدئووژیک رنج میبردند، در روند رشد توسعهی سیاسی، همیشه خود را دنبالهرو بورژوازی مییافتند آن هم از نوع غیرملی اش که طبعا بر بورژوازی ملی احاطه داشت. ما به این موضوع هنگام بررسی مراحل گوناگون انقلاب باز خواهیم گشت.
بورژوازی ملی خیلی خوب میفهمید که ادامه حیاتش به مثابه یک طبقهی استثمارگر یا به بیان دیگر به مثابهی بخشی از جامعه که ثروتش را از طریق استثمار کار مزدی کسب میکند، ارتباط نا گسستنی با تداوم وضعیت نو استعماری و پا برجا ماندن قدرت سرمایهداری الیگارشیک سیاسی اقتصادی دارد. از این رو هر اندازه هم که منازعههای ادواری بورژوازی به ظاهر ملی علیه معجون پیچیده وابستگی بالا گیرد، راه حلهای پیشنهادی آنها براندازی نظام نو استعماری و یا دگرگونی حکومت را در بر نمیگیرد. به ویژه ماندگاری و پابرجایی حکومت همان پیشفرض غیرقابل تغییری است که به برخی سخنگویان بورژوازی این امکان را میدهد که گهگاه جسارت ملی به خرج دهند. به وضوح، بورژوازی ملی به درستی و کمال می داند که حیاتش به مثابهی یک طبقهی اجتماعی مسلط به شکلی انفکاک ناپذیر به وجود حکومت کنونی ونزوئلا وابسته است. آنها برای بهترکردن موقعیت خویش مبارزه میکنند اما هرگز خواستار دگرگونی بنیادی ساختار نو استعماری نیستند. مهمتر آن که تمایل رشد آگاهی بورژوازی به ظاهر ملی هر روز از ملیگرایی فاصله گرفته و به سرعت به سوی ملی زدایی میل میکند. این طبقهی اجتماعی درست شبیه کل بورژوازی نسبت به وسایل ارتباط جمعی بسیار حساس است، رسانههایی که مدام از امپریالیسم و سرمایه داری تعریف و تمجید میکنند. حضور آمریکا، توان بینهایتاش در تحت تاثیر قرار دادن اذهان کسانی که وضعیت اجتماعیاشان آنها را در برابر تبلیغات سرمایهداری آسیبپذیر ساخته، تهدید انقلاب جهانی برای مثال کوبا که به شکل ملموسی نشان داد که گسست با وابستگی در رابطه مستقیم با محو سرمایهداری قرار دارد و سر آخر اقدامات امپریالیسم بر خود مقولهی آگاهی (عامل ذهنی چیزی فراتر از انعکاس صرف عامل عینی است و می تواند به سهولت فوق العاده دهشتناکی به یک آگاهی کاذب بدل شود) تمام این عوامل به نفع جریان (ملی زدایی) بورژوازی به ظاهر ملی در جریان است.
این بورژوازی به اصطلاح ملی پتانسیل انقلابی ندارد (تز کنگره سوم) و به آن گونه هم که تا کنون به طور خستگی ناپذیر بر آن تاکید میکردهایم به این سادگیها خنثی نمیشود. در بهترین حالت میتوان آن را به صورت یک بخش متناقض نما از اجتماع فهمید که در دورههای خاصی به ویژه در هنگامی که جنبش مردمی نظام مستقر را تهدید نمیکند میتواند به خود اجازهی اندکی گستاخی دهد. اما وقتی که با دو گزینهی دگرگونی و یا پایداری حکومت مواجه میشود به طور قطع مانند همیشه علیه جنبش انقلابی موضعگیری میکند.
منازعه میان این لایه اجتماعی و امپریالیسم وجود دارد و باید به آن دامن زده وآن را حمایت کرد، انقلابیون نمیتوانند خود را ازاین وظیفه خلاص کنند چرا که هر شکل از ملیگرایی به هر طریق که بروز پیدا کند به تقویت خودآگاهی ملی مردم ونزوئلا کمک میکند، اینها منازعاتی هستند که از نظر تاکتیکی واجد ارزش اند، اما از زاویه استراتژیک از بهای چندانی برخوردار نیستند.
البته این دیدگاه برنامهی عمومی حزب برای کل دورهی تاریخی از زاویهی ائتلافهای تاریخی برای ایجاد انقلاب و نه فقط برای هر تغییر سیاسی نیز هست. حزب نباید به این منازعات صفاتی هم چون پتانسیل برای دگرگونی و از این قبیل اعطا کند صفاتی که علنا توسط خود بورژوازی ملی نفی میشوند و یا این که کیفیت و خلقیات آن را خلقیاتی انقلابی فرض کند و یا آن را به مثابهی یک متحد بدون توجه به کوچک و یا ضعیف بودن و یا بخشی که امکان خنثی کردن آن وجود دارد، در نظر گیرد.
تلاش برای غلبه و یا خنثی سازی این گروه تا کنون به عنوان برنامه و سیاست حزب حتی در جزئی ترین امور در نظر گرفته می شد.
اما باید به این نکته توجه کرد که برای رسیدن به این هدف باید چه بهایی پرداخت، به سادگی باید محتوی انقلابی برنامه را رقیق کرد، خصلت سوسیالیستی تحول انقلابی را منتفی دانست، جای پای توهمات بورژوا دمکراتیک را محکم کرد و به تمایلات راستگرا مبنی برامکان توسعه مستقل کشور از مسیر سرمایهداری- در صورت قطع دست درازیهای امپریالیسم- دامن زد. چرا که بدون گسست با تمام سنت های انقلابی در ساختار اقتصادی اجتماعی کشور که رشد سرمایهداری را سد کرده و راه سوسیالیستی توسعه را میگشایند این ائتلاف غیر ممکن است. اما مساله جدی تر اینجا است که این طرز تفکر بر سیاستهای حزب اثر گذاشته و سهم قابل توجهی در دور ساختن تودههای مردم از آن داشته است.
کاهش محتوی انقلابی برنامهها و فعالیتهای ما در حکم محدود کردن امکان کسب حمایت آن دسته از لایههای اجتماعی است که نیروی طبقاتی اصلی در هر فرایند انقلابی به شمار میروند. تلاش و جستجوی خستگی ناپذیر برای ایجاد ائتلافی بزرگ با بورژوازی ملی که هرگز نتوانستهایم در هیچ جبههی طبقاتی و یا فعالیتی ویژه به آن تحقق بخشیم، میتواند یکی از دلایل توانایی محدود ما در جذب طبقهی کارگر و دیگر لایههای فقیر و ناتوان جامعه باشد. تلاش برای نترساندن بورژوازی به ظاهر ملی، گشودن چشم انداز یک ائتلاف و یا خنثی کردن آنها همه و همه ما را ناگزیر از پنهان کردن خصلت انقلابی جنبش و منتفی دانستن محتوی سوسیالیستی آن می کند و در نهایت آن دسته از لایههای اجتماعی که بنا به استدلالهایمان آرزوی پیروزی اشان را داریم کاملا در برابرتاثیرات ایدئولوژی نواستعماری تنها میگذاریم و در نتیجه، عملکرد بورژوازی ملی به ما اجازه نمیدهد که نه این بورژوازی را با خود همراه کنیم و نه آن طبقهی کارگر را.
تئودور پتکوف
برگردان: بابک پاکزاد

ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست