پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

تعارف در سقاخانه ها


تعارف در سقاخانه ها

نقاشی به روز شامل چه چهارچوب هایی می شود و از نظر تاریخی در چه محدوده ی زمانی قابل بررسی است نقاشی معاصر چطور بازه زمانی ثابت دارد یا می توان گفت نقاشی معاصر نسبتی با تقویم دارد آیا زمان در گستره جغرافیایی هم ممکن است تغییر کند در سال های گذشته, کدام تابلوی نقاشی توانسته است جریان و یا شور و هیجان ملموس اجتماعی ایجاد کند

چندی پیش روی دیوارهای موزه هنرهای معاصر تهران، تعدادی از تابلوهای مکتب سقاخانه را به نمایش گذاشته بودند. هنوز هم منتظریم تا کتابش را روی پیشخوان کتابفروشی ها ببینیم. البته روی کلمه "مکتب" تاکید مخصوص دارم. چرا که هر مکتب هنری نوعی محدودیت زمانی، جغرافیایی و گروهی دارد. در صورت امکان و لزوم تطور پیدا نمی کند، تحول پیدا می کند. اما به نظرم رسید؛ دیدن این نمایشگاه، پیش از آن که تشنه در جلوی سقاخانه هایش بایستیم، نیاز به پاسخ های شخصی به بعضی پرسش های عمومی دارد.

به عنوان کسی که تاریخ خوانده ام، قدیمی ترین اعداد تاریخی ذهنم، خیلی دورتر از هزاره اول و دوم پیش از میلاد نمی رفت. تا این که هم صحبت دوستی شدم در رشته زمین شناسی دانشگاه که به راحتی برای دانشجویانش از چند میلیون سال سخن می گفت. به فکر فرو رفتم از این که تصور قدمت و تاریخ برای هر کسی بستگی به چه چیزهایی دارد. کوچکی و بزرگی اعداد تاریخی ذهنش را چه چیزهایی می سازد؟ همینطور نقطه مقابل قدمت که می تواند عبارت " به روز" باشد. [البته معلوم است که منظورم از "به روز" معنای سطحی کلمه "مد" نیست.]

قدیمی ترین سنگ شناخته شده زمین چقدر سن دارد؟ به ساختمان های چند ساله می گویند ساختمان قدیمی؟ دوام یک خبر سیاسی یا اقتصادی چقدر است؟ یوز در چند سالگی پیر می شود؟ کلاغ چطور؟ میوه های تره بار حداکثر تا چه مدت، تازه و به روز محسوب می شوند؟ گروه هدف تبلیغات برای تازه های بازار مبلمان و لوازم الکترونیکی خانه، برای چه مدت تعیین می شوند؟ فناوری های جدید رایانه، چقدر در بازه زمانی "به روز" دوام می آورند؟ و یا خودرو به روز چیست؟ هر طرح و نقش قالی تا چند وقت تازه است؟ لباس به روز و... تا سینمای به روز، تئاتر به روز، ادبیات به روز، شهر به روز، معلم به روز و خیلی چیزهای دیگر.

اما این جا منظورم نقاشی به روز است. اصلاً نقاشی نسبتی با روز، به معنایی که گفته شد، دارد؟ نقاشی به روز شامل چه چهارچوب هایی می شود و از نظر تاریخی در چه محدوده ی زمانی قابل بررسی است؟ نقاشی معاصر چطور؟ بازه زمانی ثابت دارد؟ یا می توان گفت نقاشی معاصر نسبتی با تقویم دارد؟ آیا زمان در گستره جغرافیایی هم ممکن است تغییر کند؟! یعنی آنچه در حال حاضر در این شهر به روز است، آیا ممکن است صد سال پیش در قاره ای دیگر به روز بوده و یا برعکس؛ در کشوری دیگر هنوز متولد نشده باشد؟ حالا مثلاً اگر پاریس در قرن بیستم و یکم هنر نقاشی است، ما در چه قرنی هستیم؟ آمریکا در چه قرنی است؟ آفریقا در چه قرنی است؟ در چه سالی است؟ همه نقاش های یک دوره، آیا هم زمان هستند؟

تلاش کنید چند اثر معماری شناخته شده و به روز ایرانی را به خاطر بیاورید. یا چند فیلم تاثیرگذار تازه سینمایی، رمان و... . حالا تلاش کنید یک اثر نقاشی با همین ویژگی ها نام ببرید. تردید ندارم که متوجه تفاوت های جدی خواهید شد. در حالی که آلبوم های موسیقی، چند صد هزار نسخه تیراژ دارند و حتی کتاب های شعر و داستان ممکن است به تیراژهای چند هزار تایی هم برسند. اگر نگاهی بی اندازیم به نمایشگاه و نگارخانه هایی که حتی به اندازه تعداد انگشتان دست بازدیدکننده ندارند، از لحاظ ریاضی باید بپذیریم مخاطب نقاشی در جامعه کنونی ایران چیزی نزدیک به صفر است. آمار برنامه های تلوزیونی، تعداد نشریات تخصصی و مقایسه استقبال از جشنواره های تجسمی در مقابل صف های طولانی بلیت در رشته های دیگر هنری، نشان می دهد؛ نقاشی اصولاً در ایران مخاطب حرفه ای و منتظر و سینه چاک ندارد. عوام و بخش عمده طبقه متوسط آثار نقاشان حرفه ای را نمی پسندند یا نمی فهمند. بخشی از نقاشان حرفه ای هم، چندان به آثار یکدیگر علاقه نشان نمی دهند. کلکسیونرها آثار را برای دیده شدن جمع نمی کنند. می ماند چند تا سلمانی، که از سر بیکاری سر همدیگر را می تراشند. برای این مجموعه شکسته و کوچک نمی شود عنوان "مخاطب" و "مخاطب حرفه ای" و "مخاطب همیشگی" را انتخاب کرد. در سال های گذشته، کدام تابلوی نقاشی توانسته است جریان و یا شور و هیجان ملموس اجتماعی ایجاد کند؟ آنچنان که مثلاً یک فیلم سینمایی با ملیون ها مخاطب می تواند و یا ترانه هایی که بر سر زبان ها می افتد.

جنس رخدادهای داخلی و خارجی مربوط به چند بازار اقتصادی نقاشی را هم نمی شود و نباید چندان به این موضوع مخاطب مربوط دانست. آیا نقاشی به عنوان یکی از شخصی ترین هنرها، علاوه بر سه رکن؛ نقاش، نقاشی و مخاطب، بیشتر احتیاج به ضلع چهارم، یعنی تهیه کننده و کارفرما و نمایشگاه گردان دارد؟ یا ظرف و شعور زمانی؟

در هر حال نمایشگاه نقاشی های سقاخانه ای، بیشتر اشاره ای است به حسرت گروهی از هنرمندان و هنردوستان برای ناکجایی طرد و دوره ای که به بار ننشسته، ‌تمام شده است.

سعید فلاح فر

سقاخانه با برخورداری از ظرفیت های اقتصادی و نوعی رواج و شهرت توریسمی، پایگاه های اجتماعی و دولتی و دانشگاهی، فضای تازه هنر جهانی برای توجه به شرق و با توسعه در رشته های دیگر هنری مثل مجسمه سازی، گرافیک، ادبیات، حتی سینما و...، فراتر از تعاریف مکتب، در حال تبدیل به یک جنبش هنری تمام عیار بود. اما تحولات ناگهانی سیاسی ـ فرهنگی و صد البته سیاست های فرهنگی ایران، چراغش را به خاموشی برد. [اگرچه اطلاق مکتب به آثار و هنرمندان سقاخانه هم خالی از اشکال نیست.]