هزار قصه در «خونه مادربزرگه»

حوالی سال ۶۶ بود که مادربزرگی مهربان در کلبه‌ای با دیوارهای سفید و در و پنجره چوبی به خانه بچه‌های انقلاب آمد؛ کلبه‌ای که روی ایوان آن دو تخته فرش انداخته بودند و حیاطی بزرگ …

حوالی سال ۶۶ بود که مادربزرگی مهربان در کلبه‌ای با دیوارهای سفید و در و پنجره چوبی به خانه بچه‌های انقلاب آمد؛ کلبه‌ای که روی ایوان آن دو تخته فرش انداخته بودند و حیاطی بزرگ داشت. مادربزرگ و ماجراهای خانه او جمعه‌ها حول و حوش ساعت ۱۱ مهمان خانه‌های کودکان می‌شد.

فیلمنامه این سریال از روی داستان «مهمان ناخوانده» اقتباس شده بود که در آن در یک شب بارانی، همه حیوانات یکی‌یکی به خانه پیرزن مهربانی پناه می‌برند و آنجا ساکن می‌شوند. احمد بهبهانی هم نویسنده این سریال بود.

مادربزرگ این سریال از روی شخصیت واقعی‌ای به نام ننه حلیمه که در ده بشم حوالی انزلی زندگی می‌کرد، ساخته شد. گویا این زن بسیار بامحبت و مهربان و شیرین‌زبانی و بزرگ‌منشی‌‌اش زبانزد دهکده بوده است.

پس از این‌که مرضیه برومند، ننه حلیمه را می‌بیند، با کامبیز صمیمی ‌مفخم می‌روند خانه‌اش و از او عکس می‌گیرند و عروسکش را می‌سازند.

بعد‌ها ننه حلیمه عکس عروسکش را زده بود به دیوار خانه‌اش و به همه می‌گفت این منم. ننه حلیمه تا همین چند سال پیش هم زنده بود و در ۱۱۰ سالگی از دنیا رفت.

شعر این مجموعه را هم هنگامه مفید و مرضیه برومند با هم گفتند و مفید جای مادربزرگ این سریال هم حرف می‌زند.

نکته جالب این‌که گویا شخصیت مخمل هم با الهام از یک‌سری ویژگی‌های رفتاری گوینده آن یعنی بهرام شاه‌محمدلو ساخته شده است. آقا حنایی و گل باقالی خانم، پدر و مادر جوجه‌های خونه مادربزرگه یعنی نبات، دم سیاه و نوک طلا بودند. فاطمه معتمدآریا و رضا بابک، گوینده و شخصیت این مرغ و خروس هستند.

علاوه بر آن، معتمدآریا صدای جیک‌جیک نبات را هم درمی‌آورد و آزاده پورمختار نوک سیاه و مریم سعادت هم به جای نوک طلا حرف می‌زد. صدای مراد را راضیه برومند، حلزون را مسعود کرامتی و هرمز هدایت صدای هاپوکومار و صاحب کومار را به‌عهده داشت. ساخت عروسک‌های خونه مادربزرگه را یک تیم قوی به عهده داشت.

عادل بزدوده مخمل را ساخت. مریم سعادت که هنوز بازیگر نشده بود، رنگش کرد و حتی عبدالله اسکندری هم درباره آن نظر داد. رحیم دوستی و مرضیه محبوب هم در ساختن بقیه عروسک‌ها کمک کردند.

مرحوم کامبیز صمیمی‌ مفخم هم دکور و صحنه دلنشین و گرم آن خانه را ساخت. همه اینها دست به دست هم داد تا خانه‌ای خلق شود که در آن ماجراهای شیرین کودکی‌مان در کنار مادربزرگ مهربانمان رقم خورد.