جمعه, ۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 24 January, 2025
نقش دو جناح سیاسی در آینده کشور
رخدادهای یک سال اخیر در عرصه سیاسی و اجتماعی کشور از ویژگیهای منحصر به فردی برخوردار است که شاید نمونه آن را در تاریخ انقلاب اسلامی کمتر بتوان سراغ گرفت.
آنچه که از آغاز رقابتهای انتخابات ریاست جمهوری دهم در صحنه سیاسی کشور ما شکل گرفت، جدالی تمامعیار به حساب میآمد؛ جدالی که برخی از طرفهای درگیر در آن جز به حذف رقیب راضی نبودند. به عبارت بهتر، «تعامل» جای خود را به «تنازع» داد. آن هم تنازعی که پیروزی در آن به معنای «بقا» و شکست در آن به مفهوم «فنا» تلقی میشد.
در انتخابات دور دهم ریاست جمهوری گرچه چهار نامزد حضور داشتند، اما عملاً فضایی «دوقطبی» بر کشور حاکم شد که در یک سوی آن «اصولگرایان» و جانب دیگر «اصلاحطلبان» برابر یکدیگر صف کشیدند.
حال و هوای انتخابات، به خصوص پس از برگزاری مناظره نامزدها التهاب فراوانی پیدا کرد و جو اتهامپراکنی علیه یکدیگر، نزاع سیاسی را از درون خانه احزاب و محافل سیاسی به لایههای مختلف اجتماع کشاند.
انتخابات در چنین فضایی برگزار شد. حداقل سود آن جو ملتهب، حضور کمسابقه ۸۵ درصدی واجدان شرایط شرکت در انتخابات بود. این ویژگی میتوانست آنقدر وزن و سنگینی داشته باشد که همه نارضایتیها و دلخوریها را زیر پای حضور قدرتمند ۴۰ میلیون رأیدهنده خرد کند، اما بسیاری از کنشگران سیاسی آن زمان منافع سیاسی - حزبی را بر منافع ملی ترجیح دادند.
نتیجه چنین شرایطی به افراط کشیده شدن فضای سیاسی کشور شد. جناحی که اصلاحطلب نامیده میشد، برخلاف آنچه از ظاهر نامش مستفاد میشود به جای انتخاب مشی مسالمتجویانه، مدافع خشونت سیاسی شد. تصمیم این جریان که بعدا معلوم شد براساس توهم، خود را پیروز انتخابات میدانسته، حول این محور قرار گرفت که با ایجاد فشار بینهایت، نظام و مسئولان سیاسی کشور را به بطلان انتخابات راضی کند. این جریان گمان میکرد پافشاری بر این خواسته، خاستگاه مردمی دارد، اما واقعیت این بود که جمعیت «پا به رکاب» که حاضر باشند به هر قیمتی در میدان باقی بمانند برخلاف تصور تندروهای اصلاحطلب عده قابل توجهی را تشکیل نمیدادند.
اصلاحطلبان، که سالها جناح رقیب خود را به بیاعتقادی به دموکراسی و مردمسالاری متهم میکردند خود پای در راهی گذاشته بودند که آن را زشت و ناپسند شمرده بودند. در چنین شرایطی، شهروندان طرفدار اصلاحطلبان، این درس را به سران جناح مزبور دادند که دموکراسی در کف خیابان شکل نمیگیرد و اگر آنها به ساز و کار انتخابات تن دادهاند، باید لوازم آن را نیز بپردازند.
کوبیدن بر طبل «تقلب» در انتخابات، پر سر و صدا بود، اما خیلی زود گوش مردم از آن پر شد و پس از مدتی باور اینکه تندروها میخواهند حق آنها را استیفا کنند، از دل آنها رخت بربست.
رفتار بخشی از جناح پیروز انتخابات نیز بهانهساز برخی بلواها و ناآرامیها شد و قطعاً اگر راهکارهای برخی اصولگرایان معتدل و خردورز مورد توجه قرار میگرفت، آسیبهای کمتری متوجه جامعه میشد.
● اضمحلال اصلاحطلبان تندرو
این فرآیند با سرعتی غیرقابل تصور به سوی حذف اصلاحطلبان افراطی پیش رفت.
به نظر، سادهاندیشانه میآید که بازداشت عدهای از مسئولان احزاب را عامل این اضمحلال بدانیم، آنها حتی اگر در فضای سیاسی تنفس هم میکردند، چارهای جز کنار کشیدن و عزلتگزینی نداشتند. حتی شاید بتوان گفت اگر رفتار برخی از تندروهای جناح مقابل نبود، سرعت اضمحلال آنها فزونی میگرفت.
رقیبان افراطی، عملاً فضای مناسب را برای تندروهای اصلاحطلب فراهم کردند که این فرآیند همچنان ادامه دارد.
با این حال، بدنه اصلی اصلاحطلبان که در قالب گروههای تندرو تعریف میشدند، با ازدست دادن پایگاه اجتماعی - گرچه نه به طور کامل - دچار فروپاشی شد.
این اتفاق در حالی شکل گرفت که حتی اصلاحطلبان متعادل نیز قافیه را باختند و به این ترتیب، پروژه حذف نسبی - و نه مطلق - اصلاحطلبان کلید خورد.
● فعل و انفعالات جناح اصولگرا
نامزد پیروز انتخابات ریاست جمهوری دهم گرچه اصولگرا به حساب میآمد و علیالقاعده چنین گزینشی باید موجی از شادی را به اردوگاه اصولگرایان سرازیر میکرد، اما عملاً چنین نشد، از طرف دیگر طبق این قاعده همیشگی که جناح پیروز دچار اختلاف میشود اصولگرایان نیز - گرچه در جریان انتخابات از وحدت کامل برخوردار نبودند - دچار اختلافات سلیقهای فکری متعدد شدند. این اختلافات به خصوص پس از تشکیل دولت دهم رخ نمود. از آنجا که رئیسجمهور دهم راه خود را تا حدودی از دولت پیشین جدا کرد و اعضای استخواندار کابینه نهم را کنار گذاشت با انتقادات جدی اصولگرایان مواجه شد.
● صورتبندی کنونی سیاسی کشور
به نظر میرسد بخش قابل توجهی از اصولگرایان و حتی شاخههایی از اصلاحطلبان که میخواهند در فضای سیاسی کشور همچنان فعال و مؤثر باقی بمانند، در یک نقطه به هم رسیدهاند؛ مخالفت با دولت. به عبارت دیگر «موافق» و «منتقد» دولت عملاً به دو جناح سیاسی تبدیل شدهاند.
● دیدگاه استادان علوم سیاسی
دکتراحمد بخشایشی، عضو هیأت علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز بر این باور است که تقسیم شدن گروههای سیاسی ذات علم سیاست است تا بتواند این علم ماندگاری خود در جامعه را حفظ کند. به عبارت بهتر جامعه بدون اقلیت و اکثریت ماندگاری ندارد و نگاهی به گذشته ایران این مسئله را تأیید میکند که همواره جناحهای متعدد وجود داشته زیرا احزاب در ساختار اجتماعی ما جانیفتادهاند و آن گونه نبوده که از بیقدرتی به قدرت رسیده باشند. این مسئله احزاب را شبیه گل آفتابگردان میکند چون همزمان با قدرت میچرخند و همین مسئله به شکلگیری جناحها کمک میکند چنان که گاه برگزاری دعای کمیل میتواند کارکرد احزاب و جناحهای سیاسی را انجام دهد مگر اینکه احزاب با اساسنامه و مرامنامه مشخص وجود داشته باشند.
این سخنان در حالی از سوی بخشایشی مطرح شد که سیدرحیم ابوالحسنی استادیار گروه علوم سیاسی دانشگاه تهران نظر متفاوتتری دارد.
وی بر این اعتقاد است که امکان شکلگیری جناحهای سیاسی جدید در ایران وجود ندارد زیرا گفتمانهای صورت گرفته صوری هستند. این استاد دانشگاه با بیان اینکه شکلگیری جناحهای سیاسی نیازمند شکلگیری گفتمان است اظهار داشت: جناحبندی سیاسی در جامعهای معنا دارد که گفتمانها طرح شود و این مسئله در جوامع دموکراتیک معنا پیدا میکند اما در جامعه ما که این شاخص وجود ندارد و رانت نفت و قدرتهای دیگر در دست یک جناح است امکان شکلگیری گفتمان و به تبع آن جناح سیاسی وجود ندارد.
بخشایشی در گفت و گو با خبرآنلاین تصریح کرد: گروههای سیاسی در کشور نمیتوانند پایدار بمانند زیرا به محض تغییر قدرت و حاکمیت یک گروه سیاسی افراد به صورت اتوبوسی تغییر میکنند و از صحنه حذف میشوند در حالی که اصولگرایان باید بدانند که رمز پیروزیشان وجود جناح قدرتمند رقیب است همچنانکه ماندگاری تیم فوتبال پیروزی در گرو قدرت تیم استقلال است.
حسین سبحانی نیا نایب رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس نیز شکلگیری جناحهای سیاسی جدید در کشور را گریز ناپذیر دانست و گفت: این مسئله که چه تغییراتی در انتظار جریانهای سیاسی در کشور است به موضعگیریهای این جریانها در برابر موضوعات کلان کشور برمیگردد. به هر حال جریانهای مختلف در مورد اصل انقلاب و ولایت فقیه، دیپلماسی و مداخلات بیگانگان و مسائل داخلی و دانش هستهای مواضع مختلفی اتخاذ کردند که میتواند آینده آنها را شکل دهد و آنها را از متن به حاشیه یا از اصل به حاشیه براند. در این میان جریان اصولگرا از شرایط بهتری برخوردار است اما در این جریان همه متفقالقول نیستند و در این مورد تفاوت نظرهایی وجود دارد مگر اینکه در بین جریان اصلاحطلب تجدید نظرهایی صورت بگیرد و در مورد دفاع از آقای احمدینژاد یا حمایت از ایشان جبههبندی جدیدی شکل بگیرد.
برخلاف نظر سبحانینیا، بخشایشی بر این اعتقاد است که نباید تمام جناحهای سیاسی را حول یک فرد خلاصه کرد زیرا این مسئله در طول تاریخ به ما صدمات زیادی زده است و این تفکر مانع رشد و توسعه جامعه میشود. مسئله را باید به صورت کلان مورد توجه قرار داد بنابراین تاکتیکهای مورد استفاده در هنگام انتخابات، افراد را به هم نزدیک میکند.
بخشایشی ضمن ارائه پیشبینی از آینده جناحبندی سیاسی در کشور گفت: در آینده سیاست ایران، اصولگرایان دولتی و اصولگرایان منتقد ظهور و بروز کامل پیدا میکنند.
جواد جهانگیرزاده نماینده مجلس نیز بر این باور است که حضور آقای احمدینژاد روند جدیدی را در معادلات سیاسی رقم زده که بخشی از اصولگرایان حول محور ایشان قرار میگیرند و بخش دیگری جزو منتقدان وی تقسیمبندی میشوند.
عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس در گفت و گو با خبرآنلاین تصریح کرد: عناصر گذشته در عرصه سیاست کار آمدی خود را از دست داده و افراد جدیدی را به عنوان مراجع سیاسی وارد عرصه نموده که تا چندی پیش در این عرصه حضور نداشتهاند.
● آینده روشن است؟
با وجود پیشبینیهای صورت گرفته میتوان گفت که پیشبینی شرایط آینده سیاسی چندان آسان نیست.
در ظاهر چنین به نظر میرسد اصلاحطلبان هیچ بختی برای ماندگاری در فضای سیاسی کشور ندارند. این تصور گرچه با واقعیتهای امروز منطبق است اما بیش از حد خوشبینانه است. عملکرد اصولگرایان - به ویژه شاخه نزدیک به دولت - میتواند شرایط را به گونهای رقم بزند که اصلاحطلبان معتدل، بتوانند در فرایندی ۲ - ۳ ساله برای خود وجاهتی دست و پا کنند و در ائتلافی تعریف نشده با بخشهایی از اصولگرایان، معبری برای رسیدن به اهداف خود - هر چند هدفهای بلندمدت باز کنند. با این حال، به نظر میرسد در این میان، اصلاحطلبان افراطی از صحنه سیاسی حذف شدهاند و کمتر کسی حاضر است روی دیوار آنها یادگاری بنویسد.
اصولگرایان اما برای بقای خود چارهای جز انشعابهای واقعی - و نه ساختگی - ندارند. این انشعاب آنگونه که در بالا آمد میتواند منحصر به موافق و مخالف دولت نباشد.
مدتی پیش حسین فدایی، دبیر کل جمعیت ایثارگران آنها را به چهار بخش آرمانگرا، عمل گرا، حامی دولت و نزدیکان به تفکر جمعیت ایثارگران تقسیم کرد. این تقسیمبندی گرچه دارای ضعفهای ساختاری است اما نشاندهنده آن است که اصولگرایان این قابلیت را دارند که ظرفیتهای رقابت و چالش درونی را در میان خود ایجاد کنند.
طبیعی است در این مسیر، اصولگرایانی که دچار اشتباه شوند و راه گذشته اصلاحطلبان را طی کننده بازی برده را خواهند باخت.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست