چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
نمایش اعتراض به سیاست های پولی
اعتراض مکرر مقامات سیاسی ایالات متحده آمریکا به سیاستهای پولی چین باعث تعجب اقتصاددانان این کشور شده است. دولتمردان میگویند: حفظ ارزش یوان در سطح ۳/۸ درصد ارزش دلار ایالات متحده آمریکا باعث شده است کسری تراز تجاری آمریکا با سرعت بسیار بالائی افزایش یابد و بیش از ۱/۱ میلیون فرصت شغلی در این کشور از بین برود. در صورت ادامه این شرایط، زیرساختهای اقتصاد و صنعت ایالات متحده آمریکا که قطب اقتصادی جهان است آسیبی جدی خواهد دید و کارخانههای تولیدی، یک به یک از فعالیت بازمیمانند.
اما پل کراگر من تحلیلگر بازار مالی، تمامی این سخنان را بازی سیاسی بزرگی میداند و میگوید: طی چند سال اخیر، مقامات آمریکائی، کشور چین و سیاستهای آن را مسئول تمامی اختلالات اقتصادی آمریکا میشمارند. آنان مشکلات ناشی از بیمسئولیتی و ضعفهای اجرائی خود را به گردن چین میاندازند و با این حربه، خود را از مخمصه میرهانند؛ اما واقعیت این است که تمامی معضلات اقتصادی آمریکا از قبیل نرخهای بالای بیکاری، ناشی از ضعف سیاستگذاران آن است و کشور چین نمیتواند نقش قابل توجهی در این عرصه داشته باشد.
رابطه تنگاتنگ اقتصادی و تجاری دو کشور چین و آمریکا نیز میتواند دلیل محکمی برای تأئید این نظریه باشد. اقتصاد کشور چین کاملاً وابسته به وامهای کمبهره کشور چین است و اگر روزی غول اقتصاد آسیا از دادن وام با بهره پائین به آمریکا سرباز بزند، در آن صورت، اقتصاد ایالات متحده آمریکا فلج میشود. کراگ من رابطه اقتصادی آمریکا و چین را بهصورت زیر ترسیم میکند:
رشد بالای مازاد تراز تجاری کشور چین و ارتقاء سطح سرمایهگذاری شرکتهای اروپائی و ژاپنی در این کشور باعث شده است روزانه خیل عظیمی از سرمایه و پول به درون اقتصاد سرازیر شود. اگر هیچ نیروی خارجی در بازار پولی مداخله نکند، ارزش یوان واحد پول کشور چین در مقابل دیگر واحدها افزایش مییابد و کاهش قدرت تولیدات چین در ابزارهای صادراتی، موجبات کاهش مازاد تراز تجاری و ایجاد تعادل بیشتر در این عرصه را فراهم میآورد. این نوسانات مداوم تا رسیدن به تعادل پایدار، عملکرد بازار نامیده میشود و در صورتی که هیچ نیروی خارجی در آن مداخله نکند بازار را به سمت تعادل پیش میبرد؛ اما در آن مداخله نکند بازار را به سمت تعادل پیش میبرد؛ اما دولت چین مانع از سیر طبیعی بازار میشود. دولت با خرید مبالغ کلانی دلار این حجم بالای سرمایه و پول را از بازار، خارج کرده و ارزش یوان را در سطح پائین حفظ میکند. به گزارش منابع دولتی در سال ۲۰۰۴ میلادی، سرمایههای ارزی و غیرارزی به ارزش ۲۰۰ میلیارد دلار توسط دولت چین خریداری شد و انتظار میرود تا پایان سال جاری، ارزش سرمایهها و دلاری که به خزانه بانک مرکزی وارد میشود به سقف ۳۰۰ میلیارد دلار برسد. همین شرایط به چین که روزگاری در شمار فقیرترین کشورهای جهان بود امکان میدهد تا به قطبهای قدیمی و قدرتمند اقتصاد از جمله ایالات متحده آمریکا وامهای کلان با نرخ بهره پائین بدهد و این کشور را کاملاً به خود وابسته سازد.
خرید مبالغ کلان دلار توسط چین و دیگر دولتهای جهان بهطور موقت ایالات متحده آمریکا را از خطر سقوط اقتصادی و تجربه رکودی عظیم، نجات میدهد و از اثرات مخرب کسری بودجه بر بخشهای مختلف اقتصاد میکاهد. ورود پولهای خارجی به صندوق ذخایر ارزی و اقتصاد ایالات متحده آمریکا باعث شده به رغم سطح بالای بدهیهای دولتی، نرخ بهره بانکی همچنان پائین بماند و زمینه لازم برای رشد سودآوری برخی از بازارها از جمله بازار مسکن فراهم شود. پژوهشها نشان میدهد حفظ نرخ بهره بانکی در سطح پائین از جمله عوامل ضروری در رشد بازار مسکن است. رشد قیمت مسکن در ایالات متحده آمریکا و افزایش سطح مبادلات علاوه بر ایجاد فرصتهای شغلی برای خیل عظیم بیکاران این کشور، از هزینههای مصرفی نیز حمایت میکند. با افزایش قیمت مسکن مالکان در افزایش مبلغ رهن مسکن، ارزش مازاد آن را به وجه نقد بدل میکنند و این پول که در دست عدهای از مردم میآید قدرت خرید و نرخ مبادلات را افزایش میدهد و بهدنبال آن، پویائی اقتصاد که یکی از نشانههای سلامت و رو به رشد بودن آن است، بیشتر میشود.
سپس با وجود تمامی این اثرات مثبت، چرا مقامات سیاسی و اقتصادی ایالات متحده آمریکا مدام به سیاستهای پولی چین اعتراض میکنند و خواستار تغییر آن هستند؟ مگر نه این است که سیاستهای درست یا نادرست چین اقتصاد آمریکا را از دام رکود نجات داده و مانع از سقوط آن در مهلکه نابودی است؟
چرا در هیچ یک از گزارشهای صندوق خزانهداری آمریکا نشانی از اثرات مثبت سیاست پولی چین بر اقتصاد آمریکا نیست؟ چرا در هر مقاله و گزارشی تنها معایب این سیاستگذاری برای اقتصاد داخلی چین بررسی میشود و امریکا از نتایج مثبت این سیاستگذاری هیچ سخنی به میان نمیآورد؟
واقعیت این است که مقامات اقتصادی و صنعتی ایالات متحده آمریکا توجه خاصی به اقتصاد چین ندارند و برای آنها مهم نیست که سیاستهای پولی دولت چین باعث سقوط اقتصادش شود و چین را از یک وزنه ثروتمند به مصرفکنندهای صرف تبدیل کند یا اینکه روزی این کشور پهناور از روی تمامی نقشههای جغرافیائی حذف شود. آمریکائیها به سیاست پولی چین اعتراض میکنند زیرا فشار سیاسی زیادی از جانب تولیدکنندگان و صنعتگران این کشور در مورد افزایش مازاد تراز تجاری چین بر آنها وارد میشود و موقعیت آنها را مختل میکند. بنابراین اعتراضهای پی در پی تنها یک بازی سیاسی است و مشکل اینجاست که وقتی تصمیمات سیاسی در فضای صرفاً سیاسی اتخاذ میشود هیچ کس در مورد شرایط دنیای واقعی فکر نمیکند و بدون تردید این شرایط را در تصمیمگیریهایش دخیل نمیکند. همین مسئله باعث ایجاد مشکلات زیاد در جهان میشود زیرا دنیای صرفاً سیاسی سیاستمداران، با دنیای واقعی، فاصله زیادی دارد و قوانین آنها نیز باید با هم متفاوت باشد. حال فرض کنید مقامات چینی تحتتأثیر اعتراضهای مکرر مقامات اقتصادی و سیاسی آمریکا تصمیم به افزایش ارزش یوان در برابر دلار بگیرند، در آن صورت، آمریکا از وامهائی با بهره پائین که کشور چین در اختیارش قرار میدهد محروم خواهد شد و در پی آن، نرخ بهره بانکی ایالات متحده به یکباره صعود میکند، حباب بازار مسکن که عامل افزایش هزینههای مصرفی بود، از بین میرود و نرخ بیکاری باز هم زیادتر میشود. در چنین شرایطی، شمار ورشکستگان اقتصادی افزایش مییابد و تمام کسانی که خواستار افزایش ارزش یوان بودند متوجه میشوند که چگونه رشد کسری بودجه و کسری تراز تجاری یک کشور میتواند باعث تخریب بازارهای اقتصادی آن شود، آن زمان است که این عده به تأثیر مهم سیاستهای چین بر اقتصاد آمریکا پی میبرند و آن را فرشته نجات خود میدانند.
کراگ من در ادامه گزارش تحلیلی خود در مورد رابطه اقتصادی چین و ایالات متحده آورده است:
در چند سال اخیر، اقتصاد آمریکا به خرید حجم کلان دلار توسط چین عادت کرده است و اگر این خرید متوقف شود نشانههای رکود و سقوط ظاهر خواهد شد. من نمیگویم که این عادت باید حفظ شود اما عقیده دارم اگر قرار است این عادت را کنار بگذاریم باید محتاطانه عمل کنیم و با فراهم کردن شرایط، مانع از آسیبهای جدی در اقتصاد شویم. روشن است که دیر یا زود سیاستگذاران چین تغییر خواهند کرد و این کشور از خرید دلار سرباز میزند و به افزایش ارزش پول خود اقدام میکند؛ اما با توجه به اینکه اثرات منفی این تغییرات، بر اقتصاد آمریکا زودتر از اثرات مثبت آن، ظاهر میشود؛ ما باید اصلاح زیرساختهای اقتصادمان را آغاز کنیم و سیاستهای خود را با این احتمال اتخاذ کنیم. اما متأسفانه در حال حاضر هیچ یک از اقتصاددانان و سیاستگذاران ما به این احتمال فکر نمیکنند و همین بیتوجهی، مشکلات زیادی را به بار خواهد آورد.
منبع: نیویورک تایمز
مونا مشهدی رجبی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست