شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

هنرمند مردم


هنرمند مردم

لئو تولستوی کتابی دارد با عنوان <هنر چیست>؟ یکی از مهم‌ترین پرسش‌هایی که در این کتاب مطرح می‌کند آن است که معنای واقعی هنر چیست؟ کارکرد و گستره آن کدام است؟ به چه کار می‌آید …

لئو تولستوی کتابی دارد با عنوان <هنر چیست>؟ یکی از مهم‌ترین پرسش‌هایی که در این کتاب مطرح می‌کند آن است که معنای واقعی هنر چیست؟ کارکرد و گستره آن کدام است؟ به چه کار می‌آید و چه رابطه‌ای با مردم، منافع و دغدغه‌هایشان دارد؟ ‌

او توضیح می‌دهد که چندی پیش به بازدید از یک گالری نقاشی دعوت شده بودم. وقتی تمام تابلوها را از نظر گذراندم چیزی نفهمیدم و از مسوولا‌ن گالری پرسیدم معنای این تصاویر و تابلوهایی که نصب شده چیست؟ ‌

آنها پاسخ دادند این گالری برآمده از آثار مدرن و طرح‌های امپرسیونیسم و کوبیسم و اینگونه مکاتب است. آنگاه تولستوی پاسخ می‌دهد، خب اینها به مردم چه ربطی دارد؟ مردم کوچه و خیابان با این تابلوها چه رابطه‌ای برقرار کنند؟ پاسخ درستی نمی‌شنود؛ نجواهایی از این دست که هنر برای هنر و البته قابل درک برای هنرمندان است. بدیهی است مفاهیمی از جنس هنر متعهد و هنر در خدمت خلق نمی‌تواند واجد واقعیت‌های محتوم موانع هنری باشد.

گویا تولستوی را اینگونه پاسخ‌ها اقناع نمی‌کرده است. راقم این سطور نیز بارها در معرض چگونگی و چرایی مفهوم هنر درگیر این معضل ذهنی بوده‌ام. اینکه آیا هنر تنها در رابطه با نخبگان الیت و اهل فن معنا می‌یابد یا می‌تواند راهگشا و پلی میان ادراکات، الهامات و باورهای هنرمندان با مردم کوچه و خیابان باشد.

کم هم نبودند هنرمندانی که از هنر برای خلق‌ها آغاز کردند و به ایستگاه هنر برای هنر رسیدند، فیلم‌هایی برای مردم می‌ساختند، پربیننده و به سراب ساخت فیلم برای سرزمین‌های دیگر اما بی‌مخاطب رسیدند.

حجت سپهوند عکاس است. سال‌ها است هم برای نان و هم نام به این امر مشغول است. حداقل آن است که من با او در چند روزنامه پرتیراژ این کشور همکار بوده‌ام. او حرفه و هنر خود را خوب می‌شناسد.

عاشق کار پیگیر و با ثبات است. از آغاز که کارهایش را مرور می‌کنی تا به امروز از یک اصول و پرنسیب قابل‌تعریفی سود می‌برد. عکاس در روزنامه و آژانس‌های خبری آدمی را سریع به بالا‌ی نردبان شهرت و محبوبیت می‌رساند. یک‌یک عکس‌های عکاس خبری پیش از دیگر هم‌مسلکان هنری‌اش به منصه دید و رویت مردم گذاشته می‌شود؛ دکه‌ها پر از عکس‌ها و سوژه‌هایی است که عکاسانی از جنس حجت سپهوند شکار کرده‌اند.

در چنین فضای پرآشوبی هنرمندان یا فریفته یا کم‌کار یا گزیده کار و یا الینه می‌شوند. کم هستند عکاسانی که در عین غوطه‌ور شدن در دنیای پر التهاب خبر، نور، عکس، سوژه، تعهد مردمی و دغدغه‌های اجتماعی خویش را همچنان زنده نگهدارند.

حجت انصافا یکی از آن معدود عکاسانی است که می‌شناسم. در این سال‌ها موضوعاتی چون زنان، کودکان کار، تکدی‌گری، اعتیاد، فقر و حاشیه‌نشینی از موضوعاتی بوده که وی با علا‌قه روی آنها تمرکز کرده و آثار درخشانی پدید آورده است. آخرین تلا‌ش او در مرکز احیای زنان معتاد (خانه‌خورشید) در جنوب تهران یکی از این اقدامات قابل‌تقدیر است؛ حضور متعهدانه او و همدردی با آسیب‌دیدگان جامعه و شکار سوژه‌ها و لحظات بدیعی که خود می‌تواند ‌بسان چند کتاب اثرگذار باشد، از او چهره‌ای متمایز خلق می‌کند. برای دغدغه‌ها و همت بلندش آرزوی توفیق دارم. او به تعبیر تولستوی از آن دسته هنرمندانی است که هنر خویش را در راستا و در جهت اهداف مردم کوچه و خیابان به کار گرفته است. به امید موفقیت افزون‌تر.

فیاض زاهد