شنبه, ۲۹ دی, ۱۴۰۳ / 18 January, 2025
با نمکدان خداحافظی کردم
بعد از نایب قهرمانی تیم کشتی فرنگی در رقابتهای قهرمانی جهان، نایب قهرمانی والیبالیستهای کشورمان در مسابقات قهرمانی بزرگسالان آسیا شیرینترین خبر ورزشی در هفتههای اخیر بود. والیبالیستهای جوان و مستعد کشورمان با حضور پرقدرت در دیدارهای آسیایی فیلیپین، نام ایران را به عنوان یکی از بازوهای این رشته در آسیا مطرح کردند تا از این پس، حریفان اجازه دست کم گرفتن نمایندگان کشورمان را به خود ندهند.یکی از ملیپوشانی که در این دوره از مسابقات خوش درخشید؛ سعید معروف، پاسور تیم ملی بود. او ۲۸ مهر ماه سال ۱۳۶۴ در ارومیه متولد شد و به رغم علاقه زیادی که به رشته فوتبال داشت سر از تیمهای باشگاهی والیبال در آورد و طولی نکشید که یکی از ورزشکاران نامدار این رشته شد. با سعید معروف درباره ورزش و سلامت گپ زدهایم...
▪ چه طور شد بین این همه رشته ورزشی سراغ والیبال رفتید؟
ـ راستش را بخواهید در دوران کودکی دوست داشتم فوتبالیست مشهوری شوم اما زمانی که خواستم ورزش را شروع کنم با حمایتها و تشویقهای داییام که خودش مربی والیبال است، سراغ این رشته آمدم و با شروع تمرینات مستمر به والیبال علاقهمند شدم و در همین رشته فعالیت کردم. مدتی بعد در سال ۷۸ با تیم مقاومت ارومیه قرارداد امضا کردم و از آن زمان به بعد در دیدارهای رسمی کشوری حاضر شدم. مدتی بعد در سال ۸۴ به عضویت تیم ملی در آمدم و از آن سال به بعد به رقابتهای آسیایی و جهانی اعزام شدم.
▪ در این مدت هیچ وقت با مخالفتهای خانواده مواجه نشدید؟
ـ من خیلی درسخوان بودم و همیشه جزو نفرات برتر مدرسه و دبیرستان شناخته میشدم. به همین خاطر پدر، مادر و تنها خواهرم هرگز مخالفتی با ورزش کردن من نداشتند.
▪ دیگر اعضای خانوادهات هم ورزشکار هستند؟
ـ خواهرم تنیس بازی میکند. یک بار در مسابقات قهرمانی کشور مقام دوم را کسب کرد اما اکنون به خاطر مشغلهکاری کمی از ورزش فاصله گرفته است.
▪ هنوز هم درسخوان هستید؟
ـ جالب است که بدانید طی ۴ سالی که دانشجو هستم فقط ۷ واحد پاس کردهام. اصلا زمان رفتن به کلاس و درس خواندن ندارم و ورزش اکثر اوقات من را پر کرده است.
▪ آقای معروف! حالا به نظر خودتان هم واقعا «معروف» هستید؟
ـ نه خیلی. اما در کل آدمهای معروف را دوست دارم. خاطرم هست زمانی که با تیم والیبال سایپا به تورنمنت چند جانبه کره جنوبی رفته بودیم، درست زمان تمرین متوجه حضور بازیگر نقش جومونگ در سالن بدنسازی شدم و با وجودی که زیاد به زبان انگلیسی مسلط نیستم سراغاش رفتم و سعی کردم با او ارتباط برقرار کنم.
▪ و برخورد او با شما چه طور بود؟
ـ او از برخورد ورزشکاران ایرانی بسیار خوشحال شد و به ایرانیها ابراز علاقه کرد. بعد در کنار تیم ما تمرین کرد و چند عکس یادگاری با ما گرفت. حتی زمان تمرین بعدی تیم ما را سوال کرد و روز بعد هم در تمرینات بدنسازی تیم شرکت کرد.
▪ درباره اوضاع جسمانی و سلامت خودتان بگویید؛ تا به حال بیماری خاصی نداشتهاید؟
ـ نه؛ بیماری خاصی ندارم. اما زیاد سرما میخورم و سال گذشته به خاطر عفونت دستگاه گوارش دو روز در بیمارستان بستری بودم. البته باید بگویم که ترس از آسیبدیدگی و مصدومیت حین ورزش همیشه همراهام است.
▪ برخورد پرسنل بیمارستان، پزشکان و پرستاران با شما چه طور بود؟
ـ همه چیز خوب بود، فقط من بودم که بسیار بد اخلاق، پرخاشگر و زود رنج شده بودم. همیشه زمانی که مریض یا مصدوم میشوم، تندخویی هم سراغام میآید.
▪ پس در این مدت با آسیبدیدگی هم مواجه شدهاید؟
ـ بله؛ سه روز مانده به اعزام تیم والیبال جوانان به رقابتهای قهرمانی جهان و درست زمانی که ۶ ماه از تمرینات فشردهام برای شرکت در این دوره از مسابقات میگذشت، انگشت دستم شکست و همین مساله مانع حضورم در این دیدارهای مهم شد.
▪ در دوران نقاهت با مسایل روحی جدی که مواجه نشدید؟
ـ تمام ورزشکاران زمانی که مصدومیت اجازه حضور آنها در رقابتهای برون مرزی را سلب میکند با افت روحیه و مشکلات شدید روحی مواجه میشوند. من هم همین طور.
▪ برای این مشکلات چه کار کردی؟
ـ مطالعه کردم تا فراموش کنم چه بلایی سرم آمده.
▪ پس اهل مطالعه هم هستید. نام آخرین کتابی که خواندهاید چه بوده؟ یادتان هست؟
ـ بله؛ من به تاریخ خیلی علاقهمندم. مردی بالای صلیب، نوشته میکا والتاری آخرین کتاب تاریخی بود که مطالعه کردم.
▪ تغذیه چه قدر برایت مهم است؟
ـ خیلی! مرغ، گوشت قرمز و ماهی تقریبا هر روز در برنامه غذاییام جا دارند، اهل لبنیات کم چرب، ماست و شیر هستم، سبزی و میوه میخورم و بدون صبحانه هرگز پایم را بیرون از خانه نمیگذارم چون قبل از صرف صبحانه کسل و بیحوصله هستم.
▪ عادت غذایی بهخصوصی هم دارید؟
ـ قبلا عادت داشتم بدون اینکه طعم غذا را بچشم، به غذایم نمک میپاشیدم اما تصمیم اساسی گرفتم و نمکپاش را از میز غذایم حذف کردم.
▪ اهل فستفود که نیستید؟!
ـ راستش چون آشپزی بلد نیستم، وقتی مادرم نباشد فستفود میخورم اما هیچوقت غذاهای خانگی را با سوسیس و کالباس عوض نمیکنم. نوشابه هم که اصلا نمیخورم.
▪ پس نوشیدنی مورد علاقهتان چیست؟
ـ اول، آب و بعد هم دوغ. دوغ هم فقط دوغ بدون گاز.
▪ سراغ تنقلاتی از قبیل چیپس و پفک میروید؟
ـ در زمان تمرین که اصلا اجازه ندارم اما وقتی مسابقهای پیش رو نداریم گهگاه تنقلاتی از این قبیل میخورم.
▪ راستی چرا این قدر زود موهایتان سفید شده؟
ـ نمیدانم. شاید زیاد حرص و جوش ورزش را میزنم (با خنده). شاید هم ارثی باشد اما هر چه هست احتمالا تا سال ۱۳۹۰ تمام موهایم سفید سفید خواهد شد.
▪ از مسابقات قهرمانی آسیا بگویید. این دیدارها را چه طور دیدید؟
ـ تجربه بسیار جالبی بود. تمام تیمها با آمادگی کاملی در این مسابقات شرکت کرده بودند، محک جدی برای والیبالیستهای کشورمان بود و انصافا اگر به نتیجه دلچسبی نمیرسیدیم، قطعا سفر به فیلیپین آن هم زمانی که سیل آمده با آن خوردنیهای عجیب و غریب که آسیای شرقیها میخورند نمیتوانست برایمان خاطرهانگیز باشد.
علیرضا بهمن
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست