یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

جامعه شناسی اخراجی ها


جامعه شناسی اخراجی ها

برای این که یک فیلم سینمایی لغب موفق به خود بگیردغالباتماشاگران مهمترین فاکتور هستند هرچند فیلمهایی در سینمای جهان هستند که اگرچه با اقبال عمومی مواجه نشدند ولی بدون شک از آثاری هستند که از نظر تکنیکی در سطح بالایی هستند ولی میزان فروش که وابسته به تعداد مخاطبان است مهمترین شاخصه یک فیلم موفق است

● چرا اخراجی ها پر فروش شد؟

برای این که یک فیلم سینمایی لغب موفق به خود بگیردقالباتماشاگران مهمترین فاکتور هستند هرچند فیلمهایی در سینمای جهان هستند که اگرچه با اقبال عمومی مواجه نشدند ولی بدون شک از آثاری هستند که از نظر تکنیکی در سطح بالایی هستند ولی میزان فروش که وابسته به تعداد مخاطبان است مهمترین شاخصه یک فیلم موفق است. اخراجی ها در هر دو اپیزود شامل این فاکتور می باشد ولی به راستی چرا؟

ما در این نوشتار از منظر اجتماعی به این چرایی خواهیم پرداخت و خواهیم دید اقبال عمومی به این فیلم برای چیست؟

یک فیلم موفق برای اقبال عمومی نیاز به سه فاکتور اصلی دارد. ۱. کارگردانی قوی ۲. بازیگران ۳. داستان

فیلم های موفق سینما یا هر سه این فاکتور ها را دارند یا بایکی از انها توانسته اند اقبال عمومی را به دست آورند فیلمهایی چون پدر خوانده،‌ همشهری کین و بن هور و نمونه های داخلی مانند آژانس شیشه ای، سگ کشی و درباره الی از نمونه هایی است که هر سه فاکتور را به صورت همزمان داشته اند.

اما اخراجی ها اینگونه نیست. این فیلم را نمی توان از منظر کارگردانی در حد یک فیلم موفق نامید و حتی تعداد بازیگران مطرح سینمای ایران نیز نمی تواند باعث اقبال عمومی به آن باشد.چه ده نمکی از نظر کارگزدانی و نه نویسندگی قطعا جزو کارگردانان برتر سینمای ایران همچون مجید مجیدی، ناصر تقوایی، عباس کیا رستمی، رسول ملاقلی پور، کیومرث پور احمد و... نیست و کارگردانان به نام و موفق بسیاری پیش از او قرار دارند که برخی از انان حتی در ایران صاحب سبک می باشندهر چند ده نمکی نویسنده ای موفق است. اخراجی ها از نظر تعدد بازیگران مهم و همزمانی بازی انها در یک فیلم یک رکورد دار است. هر کدام از این بازیگران به تنهایی برای جذب مخاطب برای یک فیلم کافی هستند ولی این عامل نیز در اقبال عمومی این فیلم تاثیر مهمتری نسبت به داستان ندارد چون بازی یک بازیگر در فیلم است که مهم است نه خود او و نامش پس بدون شک این داستان و قصه فیلم است که این همه مخاطب را به سینماها می کشاند. اما مگر این داستان چیست؟

در ظاهر این فیلم در ژانر جنگی ساخته شده است و از قوانین ساخت این فیلمها به خوبی پیروی کرده است ولی در سینمایی که سالهای زیادی است فیلمهای جنگی از اقبال عمومی مناسبی برخوردار نیستند چرا مردم این فیلم را دیده اند. جواب ان را در اعتراضات برخی از افراد جبهه و جنگ به این فیلم باید جستجو کرد. تا قبل ساخت این فیلم فضای حاکم بر جامعه در مورد جنگ ایران و عراق چیز دیگری بود و بعد از این فیلم بسیاری از جوانان متوجه این موضوع شدند که همه زوایای جنگ برای انها بازگو نشده است و هر کسی از ضم خود یار آن شده است و درجه ایجاد تقدس برای جنگ و شهدا تا جایی پیش رفته بود که تاقبل از این فیلم کسی چون مجید سوزوکی در این قاموس جایی ندارد و نکته قابل تامل که داستان این فیلم ها در حد فیلمهای ریالیسم و واقعی بالا می برد آن است که از زبان کسی بازگو می شود که به اسطلاح خود این کاره است و سالیان زیادی در جبهه بوده است و کاراکتر اصلی فیلم را به خوبی می شناسد پس باور پذیر تر است.

ده نمکی با این داستان نشان داد شهدا اسطوره نیستند بلکه اسوه هستند چون اسطوره در افسانه ها جای دارد و شهدا افسانه نبودند. مردم برای این به دیدن این فیلم رفتند چون واقعیت هایی رااز جنگ می دیدند که شاید اگر کسی غیر از ده نمکی انها را بیان میکرد با حجمی از تحمت و افترا و ... روبرو می شد که یارای مقابله باآن را نبود حتی خود ده نمکی نیز از این قضیه به دور نبود و بودند کسانی که اورا آماج حمله قرار دادند.

جامعه ما جامعه ای است جوان که آنها جنگ را ندیده اند و تنها آن را شنیده و مجسم کرده اند آنها باید از بین واقعیتها و افسانه ها در جنگ به یک ثبات فکری برسند تا بتوانند روحیه دفاع از میهن را در خود حفظ نمایند تا قبل از اخراجی ها همه کسانی که به جبهه می رفتند در ذهن ایشان افراد بسیار خاصی بودند که هیچ خلافی و اشتباهی را مرتک نشده بودند و این لازمه شهید شدن انها بود اشتباهی که سالیان سال است در تبلیغ جنگ در ایران و فرهنگ سازی آن صورت می گیرید و این فیلم تلنگری بر آن بود جالب است که بعد از این وقتی با بسیجیان جنگ رفته در مورد این فیلم صحبت می کردم بسیاری از انها نمونه ایی از مجید سوزوکی را در خاطرات خود داشتند و از انها تعریف می کردند.

بدون شک جنگ آنقدر طبعات منفی دارد که هیچ کس ان را تایید نکند ولی در این سالها هرچه گفته شد از خوبی هایی از جنگ گفته شد که خود جای نقد دارد اگر جنگ ایران و عراق طبعات مثبتی برای ما داشته است پس چرا کسی از پیامدهای منفی آن سخن نمی گوید؟‌آیا ممکن است جنگی سراسر خوبی باشد حتی برای طرف برنده؟ اگر امروز از یک نسل سومی بپرسی ایران در کدام عملیات ها شکست خورد خواهد گفت مگر ما در عملیاتی هم شکست خورده ایم؟ نکته اساسی این است که هیج چیز جای واقعیت را نخواهد گرفت این درست که هر راست را نشاید گفت ولی جز راست نیز نباید گفت. در مورد موضوعی چون جنگ تنها بیان واقعیت ها است که می تواند اثر بخشی و فرهنگ سازی مناسبی داشته باشد. یکی از دلایلی که دروغ این همه نکوهیده شده است این است که یک دروغ با خود راستی های زیادی را محو می کند و تلاش های بی شماری را نابود می کند و فرهنگ سازی با عدم صداقت ممکن نیست .

جنگ ما با عراق واقعیت هایی دارد که در این برهه از زمان امثال ده نمکی وظیفه دارند انها رابیان کنند و فضایی شفاف از آن ارائه دهند و باید برای این شجاعت ده نمکی به او تبریگ گفت.

مجتبی کریمیان



همچنین مشاهده کنید