دوشنبه, ۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 27 January, 2025
من مامان و بابا رو دوست دارم اگه:
۱) هی به من نگن این کار رو بکن، اون کار رو نکن! (آنقدر میگن بکن نکن، که من گیج میشم، خیلی گیج میشم! یه ذره هم فکر اعصاب من باشید!)
۲) موقع خریدن کفش و لباس، بذارن منم نظر بدم (میدونم هر چی خودشون دلشون بخواد همون رو برام میخرن ولی اگه بذارن منم نظر بدم یه ذره دلم آروم میشه و به خودم میگم ”خدا رو شکر منم وجود دارم! واقعاً وجود دارم؟!“)
۳) همش با هم دعوا نکنن یا اقلاً جلوی من دعوا نکنن. به خدا خیلی غصه میخورم وقتی با هم میجنگن (یه روز دعوا میکنن. چند روز منه بنده خدا غصه میخورم. بعد با هم آشتی میکنن و میخندن. تا میروم یه کم خوشحال باشم و بخندم، باز دوباره با هم دعوا میکنن! خودمونیم، با این دو تا آدم بزرگ، منم بساطی دارم ها! بعد از زورشون به من میرسه، با قیافه حق به جانب میگن که دعوا کار خوبی نیست...! یعنی چه؟
۴) من رو با دوستام یا بچههای فامیل مقایسه نکن (چقدر باید به این بابا و مامان بگم که من خودمم نه بچه همسایهمون! من خودمم با خصوصیات مخصوص خودم! من خودمم نه هیچکس دیگه! خسته شدم آن قدر به این دو تا آدم بزرگ گفتم ”تو رو خدا من رو همینجوری که هستم قبول کنین“ ولی گوش نمیکنن و با تموم توانشون سعی میکنن از من یه آدم (!!!) خاص خاص بسازن که هم دکتر باشم، هم مهندس، هم فضانورد، هم قدیس، هم پائولو کوئیلو، هم رونالدو، هم... اگه تموم درختای دنیا قلم بشن و تموم آب دریاها جوهر، باز هم نمیظتونم این ”هم“ ها رو براتون بنویسم چون هم قلم کم مییارم هم جوهر!! حالا ببینید منه بنده خدا چه تحملی دارم!!).
۵) جلوی روی من وقتی دارن با تلفن یا مهمونا صحبت میکنن دروغ نگن!
(خودمونیمها، چه زمونهای شده! بر و بر تو چشای من نگاه میکنن و مثل نقل و نبات دروغ میگن به چه بزرگی! بعداً من که یاد میگیرم و یه دروغ کوچولو اندازه یه دونه عدس، شایدم کوچیکتر میگم، تنبیهام میکنن! خوبه والا!
۶) برای هر اشتباه کوچیکی من رو تحقیر و تنبیه نکنن (خب من بچهام، اشتباه میکنم دیگه! برای چی من رو میزنین؟! حالا خوبه همیشه چقدرم میگم ببخشید! یکی نیست به این مامان بابای من بگه که وقتی خودتون تو ادارهتون اشتباه میکنین، شما رو میزنن؟!)
۷) هی نگن بازی نکن، تلویزیون نگاه نکن، درس بخون، کتاب بخون. (من موندم پس چرا خودشون همش تلویزیون نگاه میکنن؟! آنقدر میشینن پای برنامههای تلویزیون که دیگه وقت برای من بنده خدا نمیمونه! فکر میکنم برای همین بهم میگن تلویزوین نگاه نکن! تو رو خدا به جای اینکه به من بگین کتاب بخون، یه کم از زمانی رو که به کارهای مهم تلفنی (!) و تلویزیونیتون (!) اختصاص دادین، به خواندن کتابهای مربوط به رفتار با فرزندان، بپردازین! من قول میدم ضرر نکنین!)
۸) من رو وادار نکنن تا مثل اونا رفتار و زندگی کنم. (آخه یکی نیست به این بابا مامانا بگه که اگه ما بچهها مثل شما زندگی کنیم، دنیا میشه شبیه تلویزیون و پر از فیلمهای تکراری و کسلکننده! نه تنوعی نه تغییری! اون وقت همهمون خسته میشیم ها! گفته باشم!!).
پرستو عوضزاده
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست