چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا

صراط مستقیم و سبل الهی


صراط مستقیم و سبل الهی

● پرسش:
چه رابطه ای میان صراط مستقیم و سبل الهی وجود دارد و سبلی را که قرآن از آن نهی کرده «ولا تتبعوا السبل» کدام است؟
● پاسخ:
قرآن کریم در برابر راه های انحرافی که از پیروی آنها نهی …

پرسش:

چه رابطه ای میان صراط مستقیم و سبل الهی وجود دارد و سبلی را که قرآن از آن نهی کرده «ولا تتبعوا السبل» کدام است؟

پاسخ:

قرآن کریم در برابر راه های انحرافی که از پیروی آنها نهی شده است: «ولا تتبعوا السبل» (انعام- ۱۵۳) از «سبل الله» نیز یاد می کند و وعده هدایت اهل مجاهدت به سبل مزبور را می دهد: «والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا»(عنکبوت ۶۹). سبل الله همان راه های کوچکی است که به بزرگراه (صراط) می پیوندد و اگر سبیلی به صراط منتهی نشده، همان راههای ضلالتی است که انسانها از پیروی آن نهی شده اند؛ زیرا به پرتگاه منتهی می شود.

دستورهای صحیح اخلاقی، فقهی و حقوقی راه های فرعی است که به صراط مستقیم توحید مرتبط است؛ چنانکه راه های انحرافی اخلاقی و مانند آن سبیلهای فرعی است که به شرک مرتبط است.

سبل الله که کثیر است از صراط مستقیم که واحد است جدا نیست و رابطه سبل الله با صراط مستقیم به دوگونه قابل تصویر است:

الف) این که سبل راههایی فرعی باشد که به صراط می پیوندد؛ همانند نورهای ضعیف گوناگون که به خورشید منتهی می شود.

ب) این که صراط مستقیم با وحدت انبساطی و گسترده ای که دارد راه های فرعی (سبل) را نیز زیر پوشش خود داشته باشد. براساس این تصویر راه های فرعی نیز در حقیقت متن صراط است و از مراحل اصلی آن محسوب می شود.

استقامت و استوای صراط

صراط الهی در این آیه کریمه به «استقامت» و در آیه «فستعلمون من اصحاب الصراط السوی...) (طه ۱۳۵) به «استواء» وصف شده است و هر دو تعبیر ناظر به آن است که صراط الهی هیچ گونه اعوجاجی ندارد و هیچ شیطانی را بدان دسترسی نیست، تا در آن تخلف یا اختلافی پدید آورد. تخلف آن است که در یک سلسله، مثلا، حلقه ای مفقود باشد و اختلاف آن است که به جای حلقه اصلی، حلقه ای کاذب و بدلی قرار گیرد. مقاطع و حلقات صراط مستقیم از هر دو آسیب مصون است؛ یعنی نه حلقه های آن بریده و گسسته است و نه در جای حلقات اصیل آن، حلقه ای کاذب و بدلی نشسته است؛ ولی راه های انحرافی، مبتلای به هر دو آسیب یا دست کم یکی از آنهاست.

مصونیت صراط مستقیم از دستبرد شیطان، به روشنی در قرآن کریم آمده است. شیطان پس از رانده شدن، به خداوند گفت: «رب بما اغویتنی لازینن لهم فی الارض و لاغوینهم اجمعین¤ الا عبادک منهم المخلصین¤ قال هذا صراط علی مستقیم» (حجر ۴۱، ۳۹) خدایا چون مرا گمراه کردی زشتی ها را در زمین برای انسان ها می آرایم و همه را به کام گمراهی می کشانم، مگر بندگان مخلص تو را که نسبت به آنان تزیین و اغوا ندارم. انسان که زیباپسند و گرفتار خواسته های دل است، فریفته این زیبایی ها شده، از حرکت به سوی خدا باز می ماند. خداوند سبحان در پاسخ فرمود: خود عهده دار حفظ این راه بوده، به دست تو نمی سپارم.

ممکن است شیطان، سالکان صراط مستقیم را مجذوب کرده، از راه باز دارد، اما هرگز توان دسترسی به اصل راه را ندارد؛ زیرا مصادیق صراط مستقیم در جهان عینی همان «دین»، «قرآن» و «پیشوایان معصوم» هستند و اینها از دسترس شیطان مصونند. در همین آیه کریمه نیز جمله «الا عبادک منهم المخلصین» اعتراف به عجز از دستبرد به صراط است؛ زیرا صراط مستقیم مسیر همان عباد مخلص است.

پس، از طرفی شیطان را به صراط مستقیم راهی نیست و از سوی دیگر پیامبر و خدا بر صراط مستقیمند. خدای سبحان به رسول خود می فرماید: تو بر صراط مستقیمی: (انک علی صراط مستقیم) (زخرف- ۴۳) و کارهای خود را نیز بر صراط مستقیم معرفی می کند: «ما من دابه الا هو اخذ

بنا صیتها ان ربی علی صراط مستقیم» (هود ۶۵). بنابراین، انحراف مربوط به راهیان است، نه خود راه؛ آن هم راهیانی که به مرتبه اخلاص «الا عبادک منهم المخلصین» نرسیده باشند وگرنه شیطان را به حریم پاک وجود مخلصان راهی نیست.

تذکر: مستقیم بودن صراط، گذشته از مضمون قبلی، مطلب دیگری را که همان استقامت و پایداری سالک باشد به همراه دارد: «الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا» (فصلت ۰۳- احقاف ۳۱)