دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

جهان معاصر و نور قرآن


جهان معاصر و نور قرآن

بیش از ۳۰ سال از حیات انقلاب اسلامی می گذرد جریانی که ریشه های آن را می توان در ۱۰۰ ساله اخیر پیدا کرد

بیش از ۳۰ سال از حیات انقلاب اسلامی می‌گذرد؛ جریانی که ریشه‌های آن را می‌توان در ۱۰۰ ساله اخیر پیدا کرد. در این میان اگرچه غالبا مجموعه‌ای از عوامل در رشد و سکون جریان جدید اسلامی موثر بوده‌اند، اما شاخص اصلی این جریان که حیات و پویایی ایمانی است، در حال تعالی بوده است. سیطره نور بر تاریکی نه‌تنها ایران که بر مبنای فطرت انسانی، دنیای جدید را تحت نفوذ خود قرار داده است. هرچند تطور تاریخی و فرسایش‌های معمول که گریبان بسیاری از جریان‌های انقلابی را می‌گیرد، دامان انقلاب ما را نیز گرفته است و فراز و فرودهای بسیاری را بر اثر شیطنت‌های خودی و غیرخودی شاهد بوده‌ایم و لطمات بسیاری را نیز دیده‌ایم؛ اما عوامل مهمی باعث تداوم حبل‌المتین حیات ایمانی در میان ما شده است.

در این حین، جهان جدید در مقابل سیطره ایمان بر شرک و کفر، آنچه می‌تواند می‌کند و از هیچ حیله‌ای دریغ ندارد. حقیقت این است که مساله ایمان بر حیات قلبی استوار است و چه بسیارند زنده‌دلان در سراسر جهان که مصدق حقیقت و بری از ظلم و بی‌عدالتی‌اند. رشد فرهنگ و تمدن از سویی و تکامل فناوری و تکنولوژی از سوی دیگر، آینده زیبایی را برای اصحاب فرهنگ می‌نماید؛ اما درواقع فاصله ما با این موقعیت آرمانی به چه میزان است؟

رویکرد جهانی غرب باعث شده است بسیاری در این توهم باشند که تا تبدیل شدن جهان به یک دهکده با قوانین و روندی همسان، راه کمی مانده است. تکنولوژی، ارتباطات و رسانه، جهان را فتح کرده‌اند و سرمایه‌داری و تئوری‌ها به غایت کمال رسیده‌اند. جهان به پایان خود نزدیک می‌شود و فرهنگ‌ها، یکی پس از دیگری در فرهنگ غربی مضمحل می‌شوند. براستی شواهد بسیاری برای این امر دیده شده و اکنون نیز بسیاری از رخدادهای تمدنی و فرهنگی در این مسیرند؛ اما این، همه حقیقت نیست.

در بعدی جهانی، مهمترین حرکت‌های غیر همسو با جریان جهانی‌سازی و نگاه قطبی را باید در ظهور امام خمینی(ره) و تربیت نسلی از مجاهدین نستوه در ایران جست. پیروزی انقلاب اسلامی، در ابعادی رخ داد که عظمتش برای ما ایرانیان آن طور که باید مشخص نیست. نتیجه بذر توسعه شعارهای انقلاب اسلامی، به ظهور جریان‌های فرهنگی و تمدنی جدیدی منجر شده است که اوایل پیروزی انقلاب اسلامی همه آنها جزو شعارها و ایده‌آل‌ها به شمار می‌آید. اگرچه مشقات بیشماری برای حفظ دستاوردهای انقلاب متحمل شدیم؛ اما به نظر می‌رسد با توجه به سیطره تمام‌عیار سرمایه‌داری و تکنولوژیک غرب امروز و شرق دیروز، ایران اسلامی بر مبنای راه الهی و انسانی، بهترین راه را برای سیطره و نفوذ داشته و با کمترین هزینه‌های مادی، عمق نفوذ استراتژیک خود را روزبه‌روز افزایش داده است.

بستر اصلی تجدید حیات ایران، آموزه‌های معنوی است. بی‌شک این ایمان‌گرایی ناب تاریخی ایرانیان بوده که مایه استمرار فرهنگی و تمدنی ما شده است و به نظر می‌رسد مهمترین مخاطرات فرهنگی ایران‌زمین بر مبنای مخاطرات ایمانی باشند. پرسش مهم این است که انقلاب اسلامی با داعیه خشونت و نظامی‌گری به پیروزی نرسیده است و ایمان‌گرایی ناب را که بر مبنای اسلام ناب محمدی، رافت، عفو و عطوفت است، سرلوحه روابط بین‌المللی خود قرار داده است؛ پس علت وضعیت سیاستگذاری‌های مخاطره‌آمیز جهان امروز علیه ایران چیست؟ بی‌شک ایمان‌گرایان در ادیان ابراهیمی در سیر تکاملی خود به این نتیجه رسیده‌اند که وضعیت مخاصمه، پرهزینه‌ترین و بی‌نتیجه‌ترین وضعیت است، اگرچه فرقه‌گرایی جاهلانه و جزمی در تاریخ ادیان سابقه داشته و به نظر می‌رسد که این جریان ادامه خواهد داشت.

در ۲ دهه اخیر و بر مبنای گسترش آموزه‌های صهیونیستی که نشانه‌های آن بر هیچ کسی پوشیده نیست، نوعی آشتی غریب بین محافل مسیحی و یهودی خاصه صهیونیستی ایجاد و جبهه مخاصمه‌ای در مقابل مسلمین تشکیل شده است. حال آن که این جریان در طول تاریخ عموما علیه یهودیان و به عکس بوده است. مخاطرات جدیدی در حوزه‌های دینی و معنوی به وجود آمده و علاوه بر آن که انواع خرافات و افسون‌ها و اسطوره‌ها به مسیحیت و یهودیت و اسلام افزوده شده است، انواع عرفان‌های فرقه‌ای و جریان‌های معنوی نوپدید متولد شده‌اند. در آشفته بازار معنویت، عقیده ما بر این است که حقیقت قرآنی دین و معنویت زنده خواهد ماند و پرفروغ‌تر از قبل توسعه می‌یابد.

جریان حاکم بر غرب با وجود جریان‌های دینی و معنویت‌گرای قوی در جهان امروز و با تکیه بر اندیشه‌های فلسفی، شعارهای زیبایی را سرلوحه قانونگذاری و روابط بین‌المللی خود قرار داده‌اند که از مشهورترین آنها، اصولی چون تساهل و تسامح دینی، آزادی بیان و حقوق بشر و احترام به عقاید و نحله‌های فکری و اعتقادی است. شواهد بسیاری نشان‌دهنده این امر است که معنویت‌گرایی سیاستمداران غرب بر اموری دیگر استوار است. نمونه‌های بارز نقض این اصول در اسلام‌هراسی عمیقی است که در جان جهان غرب افتاده است و بر این مبنا، چون حقیقت وجودی خود را در مخاطره می‌بینند، با تئوری‌های مختلف به ایجاد جنگ روانی و توسعه نوعی اسلام‌هراسی دروغین اقدام می‌کنند.

در جریان هجمه خانه به خانه استعمار پیر، آخرین حلقه و خانه، فرهنگ و ذهن انسان‌هاست. بر این مبنا نه‌تنها غرب پشتیبان جدی فرقه‌گرایی معنوی سکولار است که آخرین حربه‌ها و فشارهایش را برای تصرف و هجوم فرهنگی به کار می‌برد. حمایت از یک مرتد هتاک [سلمان رشدی] به نبی اکرم (صلی‌الله علیه و آله)، تقدیر رسمی از کاریکاتوریست موهن به مقدسات و نیز حمایت از اهانت بی‌سابقه به کتاب مقدس مسلمین و بسیاری از موارد، نشان‌دهنده کدام منزل و مرحله از حیات تمدن و فرهنگ غرب است؟

مخاطرات معنوی اگرچه نیازمند موضعگیری و برخورد صحیح متقابل است، اما وضعیت ایمانی جهان را به تکامل رسانده و حقیقت مستور در لایه‌های جهل را منتشر می‌کند. در سال ۶۱ هجری، ظلمی بر قرآن ناطق رفت که نمونه آن در تاریخ جهان سابقه ندارد. نتیجه آن شد که هر روز ما عاشورایی و هر زمینمان کربلایی شد. قواعد زمین و آسمان توفیرهای زیادی با هم دارند و نمی‌توان آنها را با متدولوژی سکولار سنجید. ظاهرا ایالات متحده و صهیونیسم و هواداران آنها داغ بزرگی دارند و خیلی تحت فشارند که کودکانه‌ترین استراتژی‌ها را در برابر قدرتمندترین دین جهان به کار می‌برند. حقیقت الهی قرآن و نه‌تنها قرآن کریم که اساسا حقیقت علم و معرفت هیچ‌گاه مستور نمی‌ماند.

حامد خاکی