سه شنبه, ۲۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 14 May, 2024
مجله ویستا

نگاهی نو به قالبی قدیمی


نگاهی نو به قالبی قدیمی

نقدی بر نمایش بدل به نویسندگی هدایت هاشمی و کارگردانی هادی عامل

نمایش «بدل» بی‌تردید در گونه کمدی قرار می‌گیرد و اجرای این تئاتر در تالار قدیمی سنگلج نیز بر همین اساس صورت گرفته است. تماشاگری هم که از راه دور و نزدیک به آن سالن می‌رود، انتظارش تماشای نمایشی کمدی و سرگرم‌کننده است. برای همین چندی است بسیاری از نمایش‌های این سالن، در قالب تخت حوضی اجرا می‌شوند.

البته «بدل» با کارگردانی هادی عامل که این روزها در سنگلج اجرا می‌شود، نمایشی است که نمی‌خواهد صرفا در قالب تخت حوضی بگنجد و از این‌رو تعریفی نو از داستان شاه و وزیر و سیاه و داروغه ارائه می‌دهد. حکایت نمایش، حکایت تاریخی تظلم‌خواهی مردمان این دیار در برابر پادشاهان ظالم و زورگوست.

● دربار شاهی در دست نمایشگران

نمایش با این خبر شکل می‌گیرد که شاه پیشین به قتل رسیده و شاه جدید بر تخت نشسته است. مردم شهر رفتن آن و آمدن این را نیز خوش نمی‌دارند و بدیهی است تلقی آنها این باشد که ظالمی به دیار نیستی رفته است و ستمگری دیگر بر جای او جلوس کرده است. پس به حاکم جدید نیز هیچ اطمینانی نیست و دعوت عام او از مردم برای بیان شکایت‌ها و تظلم‌خواهی‌شان نیز با دیده تردید نگریسته می‌شود. اما، واقعیت آن است که نه شاهی در کار است و نه وزیری. گروهی نمایشی در جامه شاه و وزیر و سلطان‌بانو فرو رفته‌اند و دربار را به دست گرفته‌اند. اما داروغه یا فرمانده گزمگان و سربازان تحت امرش همچنان به شاه وفا دارند و جان‌نثاری خود را به حاکم جدید اعلان می‌کنند. گفت‌وگوهای لطیف و بازی با کلمات فارسی که ایهام و ابهام را همراه خود دارد، لحظاتی شاد و مفرح برای تماشاگر پدید می‌آورد.

این مطایبه‌های کلامی هم در صحنه‌های حضور «سردار مجیب» (فرمانده شاه) و سربازانش و صحنه‌های دیگری همچون حضور «محترم» (پدر واقعی شاه جدید) با درباریان شکل می‌گیرد. از دل همین دیالوگ‌های طنزآور و دلنشین اعتقادات و باورهای مردم و حاکمان نیز هویدا می‌شود. این طنزهای کلامی البته از درون دیالوگ‌های متناقض (پارادوکسیکال) پدید می‌آیند و خنده بر لبان مخاطب می‌نشاند. به عنوان مثال تکرار عبارت «ارسال گزارشات و هماهنگی با مرکز» بی‌دلیل نیست و شوخی و مطایبه با مرکز هنرهای نمایشی است و تماشاگر آن را درمی‌یابد. یا تمسخر فرمانده (سردار مجیب) از سوی سربازان در نبود او یا تمسخر شاه جدید از سوی فرمانده و... نشان از ریاکاری زیردستان نسبت به بالادستان دارد و همین تناقض موجود، طنز را شکل می‌دهد.

● سادگی اجرا

اما اگرچه نمایشنامه در ذات خود واجد طنز است و نشان از مهارت‌های هدایت هاشمی در نمایشنامه‌نویسی است، اما کارگردان تلاش کرده متن را از پس ذهن خود عبور دهد و به دریافت تازه‌ای از آن برسد. از این‌رو اگرچه دقیقا مشخص نیست که هادی عامل ـ به عنوان کارگردان ـ چقدر از متن یا چه بخش‌هایی از آن را دستخوش تغییر و تحول نموده است، اما به ظرافت حضور پرتاثیر خود را در اثر بازتاب داده است.

استفاده از صحنه‌های ساده و کم‌آرایش، جامه‌آرایی نامتعارف، حضور نوازندگان نمایش در نقش‌های متفاوت، به کارگیری اسباب‌بازی به جای سلاح و ادوات نظامی و... نشان از توانایی کارگردان در تحلیل متن و بازآفرینی اندیشه‌هایش در اجراست. کارگردان البته در برخی لحظات نمایش از تکنیک بیگانه‌سازی استفاده کرده تا به تماشاگر بگوید شما تنها تماشاگر یک نمایش هستید و بس!

اما ویژگی دیگر این نمایش کمینه‌گرایی (مینی‌مالیسم) موجود در آن است. از صحنه‌آرایی، جامه‌آرایی، گریم و تعداد بازیگران گرفته تا مدت زمان نمایش این اصل مورد توجه کارگردان قرار گرفته است. البته در همین اثر کارگردان تلاش کرده است که به متن‌های کمدی‌های سنتی ایرانی ( تخت حوضی و...) نگاهی نو و مدرن بیفکند و در اجرا تغییراتی ایجاد کند. این تمهید در طراحی لباس و وسایل صحنه بیشتر نمایان است. بویژه می‌توان شخصیت سیاهپوش چاق و گنده نمایش را نگاه نوین کارگردان به نقش‌هایی چون وزیر و سیاه تلقی کرد.

● ضعف در بازی‌ها

از اینها که بگذریم به نظر می‌رسد همه بازی‌ها یکدست و روان نیست، این فقدان یکدستی هم در بیان و هم حرکت بازیگران قابل مشاهده است. همین موضوع به ریتم و ضرباهنگ کلی اثر نیز لطمه زده است، اگرچه نمایش در نهایت به یک ساعت هم نمی‌رسد. ویرایش و پالایش متن از دیالوگ‌هایی که نه‌تنها اثر بر بالا نمی‌نشاند که سبب نزول آن می‌شود نیز ضروری به نظر می‌رسد. نمایش اگرچه در نوع روایت قدری با مشکل روبه‌روست، اما برای جذب مخاطب نیازی ندارد که به دیالوگ‌های پیش‌ پاافتاده و کم‌اثر روی آورد. کارگردان می‌تواند برای اجرای بهتر و روان‌تر نمایش بدل، به ویرایش و روتوش دوباره مبادرت کند و مخاطب را بیش از اکنون با خود همراه سازد. این نمایش ما را از قالب‌های آشنای نمایشی سنتی ایرانی دور می‌سازد و قدری آشنایی‌زدایی می‌کند و البته تماشاگران تئاتر نیز از نگاه نو و تازه به قالب‌های دوست‌داشتنی قدیمی استقبال می‌کنند.

علیرضا نراقی