شنبه, ۱۶ تیر, ۱۴۰۳ / 6 July, 2024
جایزه پیدا کردن قاتل!
![جایزه پیدا کردن قاتل!](/web/imgs/16/96/8vddb1.jpeg)
جنایتکاری که فردی را کشته بود، در حال فرار و آوارگی، با لباس ژنده و پر گرد و خاک و دست و صورت کثیف، خسته و کوفته، به یک دهکده رسید.
چند روزی چیزی نخورده و بسیار گرسنه بود.
او جلوی مغازه میوهفروشی ایستاد و به پرتقالهای بزرگ و تازه خیره شد.
او بیپول بود.
بخاطر همین دو دل بود که پرتقال را به زور از میوهفروش بگیرد یا آن را گدائی کند.دستش توی جیبش تیغه چاقو را لمس میکرد که به یکباره پرتقالی را جلوی چشمشش دید.بیاختیار چاقو را در جیب خود رها کرد و ... پرتقال را از دست مرد میوهفروش گرفت.
میوهفروش گفت: بخور نوش جانت، پول نمیخواهم
سه روز بعد آدمکش فراری باز در جلو دکه میوهفروش ظاهر شد.
این دفعه بیآنکه کلمهای ادا کند، صاحب دکه فوراً چند پرتقال را در دست او گذاشت، فراری دهان خود را باز کرده گویی میخواست چیزی بگوید، ولی نهایتاً در سکوت پرتقالها را خورد و با شتاب رفت.
آخر شب صاحب دکه وقتی که بساط خود را جمع میکرد، صفحه اول روزنامهای به چشمشش خورد.
میوهفروش مات و متحیر شد وقتی که عکس توی روزنامه را شناخت.
عکس همان مردی بود که با لباسهای ژنده از او پرتقال مجانی میگرفت.
زیر عکس او با حروف درشت نوشته بودند قاتل فراری و برای کسی که او را معرفی کند نیز مبلغی بعنوان جایزه تعیین کرده بودند.
میوهفروش بلافاصله شماره پلیس را گرفت.
پلیسها چند روز متوالی در اطراف دکه در کمین بودند.
سه چهار روز بعد مرد جنایتکار دوباره در دکه میوهفروشی ظاهر شد، با همان لباسی که در عکس روزنامه پوشیده بود.
او به اطراف نگاه کرد، گویی متوجه وضعیت غیرعادی شده بود.
دکهدار و پلیسها با کمال دقت جنایتکار فراری را زیرنظر داشتند.
او ناگهان ایستاد و چاقویش را از جیب بیرون آورده و به زمین انداخت و با بالا نگهداشتن دو دست خود به راحتی وارد حلقه محاصره پلیس شده و بدون هیچ مقاومتی دستگیر شد.
موقعی که داشتند او را میبردند زیر گوش میوهفروش گفت: «آن روزنامه را من پیش تو گذاشتم، برو پشتش را بخوان».
سپس لبخندزنان و با قیافه کاملاً راضی سوار ماشین پلیس شد.
میوهفروش با شتاب آن روزنامه را بیرون آورد و در صفحه پشتش، چند سطر دستنویس را دید که نوشته بود: من دیگر از فرار خسته شدم از پرتقالت متشکرم.
هنگامی که داشتم برای پایان دادن به زندگیم تصمیم میگرفتم، نیکدلی تو بود که بر من تأثیر گذاشت.
بگذار جایزه پیدا کردن من، جبران زحمات تو باشد!!!
ـ ـ وقتی دانستی که خطایی مرتکب شدهای، گامهایی را پیاپی برای جبران آن خطا بردار.
مسعود پزشکیان انتخابات ریاست جمهوری انتخابات انتخابات ریاست جمهوری 1403 پزشکیان سعید جلیلی انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم ایران انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۳ انتخابات 1403 دولت چهاردهم ستاد انتخابات کشور
تهران شهرداری تهران قتل هواشناسی سرقت پلیس راهور پلیس قوه قضاییه سلامت سازمان هواشناسی محیط زیست آموزش و پرورش
خودرو قیمت دلار واردات خودرو بورس بانک مرکزی دلار حقوق بازنشستگان قیمت خودرو بازار خودرو دولت سیزدهم قیمت سکه اربعین
ماه محرم سینمای ایران سریال تئاتر الناز شاکردوست سینما هنرمندان تلویزیون بهاره رهنما کتاب فیلم ازدواج
کنکور ۱۴۰۳
رژیم صهیونیستی روسیه آمریکا جنگ غزه جو بایدن غزه انگلیس اسرائیل فلسطین دونالد ترامپ چین حماس
استقلال فوتبال پرسپولیس یورو 2024 تیم ملی آلمان تیم ملی اسپانیا علیرضا بیرانوند باشگاه پرسپولیس لیگ برتر کریستیانو رونالدو ترکیه نقل و انتقالات
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ هواپیما ناسا ایلان ماسک امنیت سایبری آیفون
مواد غذایی سرطان کاهش وزن کمردرد خواب فشار خون