چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

اندرون چون کوه و برون چون کاه


اندرون چون کوه و برون چون کاه

نگاهی به کتاب «گشایش راز»

«گشایش راز» عنوان کتابی از منیژه قربانی با درونمایه شناخت اندیشه‌های مولانا جلال‌الدین محمد است که به تازگی از سوی انتشارات کویر منتشر شده است. این کتاب در دو بخش فراهم آمده است: در نخستین بخش برخی از مبانی عرفانی مولانا در چهار مقاله بررسی شده و در بخش دوم ۲۴ سروده از دیوان کبیر مورد کاوش قرار می‌گیرد. نویسنده می‌کوشد در این کاوش درونمایه‌ها را بازشکافته و تا آنجا که شدنی است به نگرش و اندیشه‌های مولانا جلال‌الدین نزدیک شود. «در حلقه مستان »عنوان مقاله یکم بخش اول این کتاب است که در آن نگارنده گفتار خود را با این سخن مولانا آغاز می‌کند که می‌گوید «عارف در صدای رباب، آواز باز و بسته شدن دروازه‌های بهشت را می‌شنود.» چنانچه از این جمله پیداست، سماع و موسیقی محتوای مقاله یکم را تشکیل می‌دهد.

این گفتار با پیامی از شمس تبریزی که شور و حال سماع در مولانا را زنده کرده پایان می‌گیرد: «رقص مردان خدا لطیف باشد و سبک، گویی برگ است که بر روی آب می‌رود. اندرون چون کوه و برون چون کاه.» در مقاله دوم بخش اول، ضمن بررسی سروده‌یی از مولانا که در آن پیرامون صنم سخن گفته، به گفته بینشورانی چون عین‌القضات همدانی، سنایی غزنوی، عطار نیشابوری و فخرالدین عراقی ارجاع می‌شود تا خواننده دریابد در نگرش این بزرگمردان تاریخ ادب و عرفان ایران صنم چه مفهومی دارد. منیژه قربانی در گفتار «مبانی عرفانی مولانا» عشق را بنیاد عرفان مولانا می‌داند و می‌نویسد که تمام آثار او از این نهاد است.

در برداشت مولانا، عشق دهشی است الهی، توفیقی است ربانی و حیات و هستی تمامی موجودات قائم به عشق است. بازتاب داستان‌های ابلیس در نوشته‌های عرفانی از بخش‌های جذاب «گشایش راز» است که با آوردن نمونه‌هایی از متون عرفانی سویه‌ها و دیدگاه‌های مختلف درباره آن را بازگو می‌کند. بخش دوم کتاب با «گامه‌های پیشرفت مینوی» آغاز می‌شود. در این بخش سروده‌یی از مولانا خطاب به ولد که در اینجا می‌تواند سلطان ولد فرزند او یا همه فرزندان مینوی مولانا و مریدان او را شامل شود، ارایه شده است. قربانی در ادامه به گفته استاد ابوالقاسم پرتو در کتاب رهایش تشنگان ارجاع داده و می‌گوید: از نظر این استاد پنج گامه، ذهول و از یادبردگی، حیرت یا سرگشتگی، معرفت یا شناخت، یگانگی یا وحدت و سرانجام شیفتگی یا عشق هستند. در نظر مولانا اوج عشق خود نوعی دیوانگی و شیدایی است. به گفته نگارنده این کتاب در بخش «نیروی زندگی‌بخش عشق» در هیچ یک از سروده‌های مولانا دیده نمی‌شود که او به شرح عشق پرداخته باشد، تنها آنچه راهگشای آدمی در شناخت عشق است، این است که عشق خود بیانگر چگونگی‌های خویش است. توانایی گزینش در آدمی و فرارسیدن سلطان نوبهار دو گفتار دیگر بخش دوم «گشایش راز» هستند و پس از آنها در گفتاری به نام «گرانسنگی جان» سروده‌یی از مولانا که به گمان نویسنده در دوران پختگی او سروده شده است، تشریح می‌شود.

از این سروده منیژه قربانی چنین برداشت می‌کند که مولانا آدمی را بخشی از یگانه گوهر باشنده‌یی می‌داند که دارنده بودن به خودی خود است. سخنی در باب خواجه و جایگاه او در نگاه مولانا موضوع بخش «پلی به سوی عشق راستین» است و مکاشفه در واژه‌هایی نظیر «طایران قدس»، «سودا» و... در «حلقه سودای دلستان» یاریگر خواننده در فهم اشعار مولانا هستند. مستی و ناهوشیاری واقسام آن از نگاه مولانا، بایزید بسطامی، جنید بغدادی و گرایش‌های هر کدام به صحو یا سکر در بخشی با عنوان «در خرابات سوفیان» واکاوی و پس از آن در گفتار بعدی واژه فردوس و معانی آن در آیین زرتشت، یونان ی و دین مسیح و اسلام تشریح می‌شود. نقش دلستان زمینی و پیر رهدان در رسیدن به وصل الهی موضوع گفتار «پرواز با بال‌های عشق» است، گفتاری از بایزید بسطامی خاتمه‌بخش گفتار بعدی تحت عنوان «بندگی عشق» است که می‌فرماید: «از بایزدی بیرون آمدم چون مار از پوست؛ پس نگه کردم عاشق و معشوق و عشق یکی دیدم که در عالم توحید همه یکی توان بود.»

کسب مقام قلندری درونمایه بخش «قلندری کیست؟» و سرگشتگی که همان وادی حیرت است محتوای بخش «سرگشتگان» را شامل می‌شود. در گفتار بعدی چگونگی بسط یا گشاده‌دلی به عنوان یکی از حالات و چگونگی‌های درونی رهرو در راه پیشرفت معنوی را دربرمی‌گیرد. منیژه قربانی در کتاب خود همچنین با ذکر سروده‌یی از دیدگاه مولانا از فرو افتادن آدمی از مقام والای خویش سخن می‌گوید. به گفته او در بخش «بایستگی پالایش روان» مولانا متاثر از سروده ابن‌سینا با عنوان «عینیه»، آدمی را کبوتری می‌داند که از جایگاهش که آسمان برین است فرو افتاده و در این فرود، آتش فراق از آشیانه نخستین، پرو بالش را شکسته است.



همچنین مشاهده کنید