سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
مجله ویستا

ادبیات نوین ماناترین دستاورد نهضت مشروطیت


ادبیات نوین ماناترین دستاورد نهضت مشروطیت

ادبیات ایران ریشه ای كهن دارد اما این ادبیات پس از نهضت مشروطیت چنان متحول شد كه هیچ گاه شكست مشروطه در سال های پس از نهضت, نتوانست در روند تغییر و تحولات ادبیات ایران مانعی شود این گزارش شكل گیری و تغییرات داستان نویسی, شعر, ادبیات دینی, مطبوعات و طنز را در عصر مشروطه بررسی می كند

●نهضت مشروطه نقطه عطف تاریخ معاصر ایران

مشروطیت درخشان ترین ورق در تاریخ فرهنگ و ادبیات ایران است. بزرگترین دستاورد آن برای ایرانیان تحولی است كه در ادبیات ایجاد شد. زیرا بعد از آشنایی با جریان های اجتماعی غرب از قبیل انقلاب كبیر فرانسه و آشنایی با افكار فلاسفه قرون ۱۷ و ۱۸ انگلیس و فرانسه و با مراوده برقرار كردن با اروپا از طریق مسافرت ایرانیان حتی ناصرالدین شاه به اروپا و مهمتر از همه تشنگی جامعه ایران برای ورود چنین مفاهیمی، سبب شد مفاهیم جدیدی كه تا آن زمان مطلقا حرفش در ادبیات فارسی نبود به ادبیات مشروطه راه یابد و چهره ادبیات را به یكباره دگرگون كند. مفاهیمی مثل آزادی، قانون و عدالت كه در ادبیات به طرفداری از طبقات فرودست جامعه برخاسته بود به اندازه تمام ادبیات پیش از خودش ارزش دارد و باید گفت از آن زمان تا امروز و ای بسا تا وقتی كه ادبیات در ایران باشد همه بر سر سفره ادبیات مشروطه نشسته اند.

●داستان نویسی در عصر مشروطه

داستان نویسان ایرانی در عصر مشروطیت با انواع جدید ادبی از راه ادبیات فرانسه و روسیه آشنا می‌شوند. آخوندزاده، طالبوف، مراغه‌ای، میرزاحبیب اصفهانی و میرزا آقاخان كرمانی نخستین كسانی هستند كه رمان و نمایشنامه فارسی می‌نویسند و ادبیاتی پدید می آورند كه به دلیل دلبستگی به انتقاد از ناروایی های اجتماعی و سنن خرافی، تفاوتی اساسی با ادبیات پیشین دارد. نوشتن برای مردم كم سواد، نثر را از قالب های كهنه اش به در می آورد و قابلیت‌های نویی مثل كاربرد در داستان و نمایشنامه و روزنامه به آن می بخشد.

اولین رمان ایرانی در نخستین سال‌های ۱۲۵۰ پدید می‌آید. در سال ۱۲۵۳ میرزا جعفرقراجه داغی ستارگان فریب خورده حكایت یوسف شاه نوشته میرزا فتحعلی آخوندزاده را از زبان آذربایجانی به فارسی برمی گرداند. در واقع آخوندزاده كه پرورده فضای فرهنگی تفلیس و متأثر از واقع‌گرایان روس است، اولین داستان‌نویس ایرانی‌تبار به شمار می‌آید. او پیشرو فن نمایشنامه‌نویسی و داستان‌پردازی اروپایی بود و اهمیتش در تقدم او بر دیگر نویسندگان ایرانی نیست، بلكه در خبرگی و تكنیك ماهرانه‌اش در نمایشنامه‌نویسی و داستان‌پردازی جدید است.

چندسال بعد رمان "سیاحت نامه ابراهیم بیك" یا "بلای تعصب او" به چاپ می رسد. ایرانیانی كه پس از آخوندزاده به نوشتن داستان های جدید می پردازند، از ساختمان هماهنگ و دراماتیك استقبال چندانی نمی‌كنند و آثارشان را به شكل سفرنامه می نویسند.

مراغه‌ای و طالبوف بیشتر ترفند اتصال رویدادها را از راه سفر برای پیوستن وقایع و چشم اندازهای گوناگون زندگی ایران به كار می‌گیرند. ساختار سفرنامه‌ای این آثار نشان دهنده بازشدن افق‌های دید و رشد روحیه جستجوگری در نویسنده ایرانی است و تلاش متفكر ایرانی برای دستیابی به هویت ملی از طریق سفر مكاشفه‌آمیز در گوشه و كنار میهن را بازتاب می‌دهد. نویسنده به میان مردم می‌رود و با دیدی نو و نقادانه به اوضاع اجتماعی می‌نگرد. در واقع داستان وظیفه شناخت و گزارش دادن از شیوه زندگی گروه‌های مختلف جامعه را به عهده می‌گیرد.

حسن میرعابدینی در كتاب صد سال داستان نویسی ایران می نویسد: "پیدایش رمان ایرانی محصول معنوی تفكرات مشروطه خواهانه است. هر مرحله تازه تاریخی شكل های بیانی جدید و مورد نیاز خودرا می طلبد. تحت تأثیر انگیزه های اجتماعی و فرهنگی، شكل های قدیم طی فرایندی پیچیده زیر و زبر می شوند و نمونه های تازه ادبی پدید می‌آیند. با پای نهادن طبقه متوسط به میدان اندیشه و هنر و توسعه تدریجی خودآگاهی ملی، مقدمات ضروری پیدایش نخستین داستان های جدید ایرانی تدارك دیده می شود. نویسنده به جای آنكه به پشتگرمی اشراف بنویسد، خوانندگانی را در نظر دارد كه می خواهند درباره زندگی و روزگار خود بخوانند. دیگر كلی‌گویی بازاری ندارد و نویسنده به توصیف زندگی انسان منفرد در جامعه می‌پردازد. آفریده شدن رمان فارسی در دوره مشروطیت نشان دهنده تغییری پردامنه در رابطه انسانی ایرانی و جهان و مقام فرد در جامعه است."

این پژوهشگر ادبیات معاصر ایران در جای دیگری از این كتاب آورده است: "رمان فارسی در هنگامه كوشش‌های طبقه متوسط ایران برای به دست آوردن جایگاه مناسبی در قدرت سیاسی و فرهنگی پدیدار می‌شود و همپای طبقه متوسط رشد می‌كند. ارزش یافتن فرد و افكار و عواطف او از عوامل مهم پیدایش رمان و داستان كوتاه است كه زندگی فرد را بر بستر ماجراهای اجتماعی توصیف می‌كند. عوامل فرهنگی متعددی به پیدایش داستان‌نویسی در دوران مشروطه كمك می‌كند. عواملی مانند اعزام دانشجو به فرنگ، ورود مظاهر تمدن اروپا به این سرزمین مثل چاپخانه برای چاپ روزنامه و كتاب، تأسیس مدارس جدید و به خصوص دارالفنون، ترجمه كتاب های علمی، تاریخی و ادبی برای ایجاد تحول در فرهنگ و ادبیات ایران و افزایش میزان باسوادان، زمینه مساعدی برای پدیدآمدن گونه های جدید ادبی فراهم می‌آورند."

البته داستان‌نویسی مشروطه خلق الساعه پدید نیامد. تلاش در راه ساده‌نویسی با منشآت قائم مقام فراهانی آغاز شد، اما در عصر ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه به دست كسانی چون میرزا آقاخان كرمانی، طالبوف، حاج زین‌الدین مراغه‌ای و میرزا ملكم خان ناظم الدوله عمومیت بیشتری یافت و راه را برای نثر دوره مشروطه هموار كرد. به ویژه میرزا ملكم خان در ساده‌نویسی سرآمد عصر خویش بود و اگرچه به علت كم اطلاعی از زبان فارسی نثر او از خطای دستوری مصون نبود، اما فارسی را ساده و روشن در جمله‌هایی كوتاه و بسیار پویا می‌نوشت و حتی كسانی در عصر مشروطه نثر او را تقلید كردند.

داستان‌نویسی كه در شب قبل از انقلاب مشروطه ابداع و پایه‌گذاری شد تا سال‌های پس از استبداد صغیر سبك ویژه‌ای را به خود اختصاص داد. سپس در سال‌های ابتدایی دهه دوم قرن بیستم میلادی كه مصادف با ۱۳۰۰ هجری شمسی است، وارد مرحله جدیدی شد. به صورتی كه می‌توان این سال را به تسامح مرز مشترك دو دوره قلمداد كرد. نثر داستان‌نویسی دوران مشروطه دارای مضمون سیاسی و اجتماعی است و بیشتر جنبه اعتراضی دارد. عنصر اعتراض خود را در داستان نویسی دوران مشروطه نشان می‌دهد و تا سال‌های پایانی عصر قاجار ادامه می یابد.

●شعر در عصر مشروطه

شعر عصر مشروطه یك شعر ویژه منحصر به فرد است. شعر در عصر مشروطه جایگاه درباری و خانقاهی خود را از دست داد و به میان مردم كوچه و بازار آمد و شاعران با الهام از مشكلات جامعه به سرودن پرداختند. درعصر مشروطه شاعر اصرار زیادی دارد كه بامردم باشد. به همین دلیل با زبان كاملا ساده شعر مردمی می‌گوید. بسیاری از واژه‌ها، تركیبات، كنایه‌ها و ضرب‌المثل‌هایی كه قبلا اجازه ورود به ادبیات را نداشتند، وارد شعر می‌شوند و از این نظر شعر این دوره به شدت اجتماعی می‌شود و به همان اندازه از ارزش ادبی و هنری آن كاسته می‌شود.

در حقیقت شعر مشروطه از یك طرف از بیان و زبان اشرافی و ادیبانه گذشته و تصویرسازی‌های هنری و پیچیده آن دور می‌شود و از طرف دیگر به ذهن و زبان مردم نزدیك می‌شود. شاعران از قالب‌های شعری ساده و آهنگین برای درك بهتر مردم استفاده می‌كنند. اشرف‌الدین گیلانی، میرزاده عشقی، عارف قزوینی، ابوالقاسم لاهوتی، فرخی یزدی، ملك‌الشعرای بهار و دهخدا از شاعران مطرح دوره مشروطه هستند كه حتی برخی از آنها با انتشار روزنامه‌های مختلف مسائل مربوط به دموكراسی، حقوق زنان، آزادی، برابری اجتماعی و وطن‌خواهی در معنای جدید را بیان می‌كنند.

به جرأت می‌توان گفت در طول تاریخ شعر فارسی، هیچ شعری به اندازه شعر مشروطه، كاركرد اجتماعی ندارد. زیرا شعر بسیاری از شاعران در دوره های مختلف، بعد از مدتی مردم با آن ارتباط برقرار می كنند اما شعر مشروطه در ارتباط با مردمان زمان خودش دچار مشكل نبود. با این حال اگر تمام شعرهای دوره مشروطه را از ملك الشعرای بهار تا عشقی و رشید یاسمی و دیگران در نظر بگیریم جوهر شعری به معنایی كه در شعر نو ایران پیدا شد، در كار آنها دیده نمی‌شود. شعر مشروطه بیشتر متوجه مسائل سیاسی و اجتماعی روز بود و بیهوده نیست كه وقتی ملك الشعرا می‌خواهد سبك شناسی را بنویسد به جای سبك شناسی شعر كه تخصص او بود به نثر ایران توجه كرد.

بااین حال شعرای عصر مشروطه با اشعار آتشین و پیكار انقلابی خویش در روند انقلاب مشروطه ایران و رشد خودآگاهی توده ها سهم بسزایی داشته‌اند. آنها بودند كه شعر فارسی را از محیط و محافل محدود بیرون كشیدند از درد و رنج و آمال و آرزوهای مردم ستم كش سرودند. وجه مشترك شعرای عصر مشروطه استقبال پرشور آنها از تصویب قانون اساسی ایران از جانب مظفرالدین شاه و امید فراوان از مجلس ملی و وكلای آن بود. قصیده ملك الشعرای بهار با نام "به شكرانه توشیح قانون اساسی" و تحریر اول شعر لاهوتی "ای رنجبر" نمونه های خوبی برای این مدعا است.

اما دیری نپایید كه استبداد به پیروزی رسید و مجلس به توپ بسته شد. خون اولین مبارزان راه انقلاب و آزادی به زمین ریخت و انقلاب مشروطه در نیمه راه ماند. شاعران مشروطه‌خواه امثال لاهوتی، بهار، عارف، فرخی و اشرف‌الدین گیلانی اشتباه خود را درك كرده و در اشعارشان وكیلان و وزیران خائن و شاه و دستگاه دولت را زیر انتقاد شدید قرار دادند.

انقلاب مشروطه اگرچه با شكست مواجه شد اما این فقط در دوران مشروطه بود كه در ادب فارسی شعر وطنی و سیاسی عرض وجود كرد. طبیعی است در این امر ابتكار عمل در دست شاعران و ادیبان مشروطه خواه بود. شاعران عصر مشروطه بسته به هنر شاعری و استعداد فطری و سمت‌گیری اجتماعی و سیاسی، هر یك دارای سبك و سلیقه شعری ویژه‌ای بوده‌اند و در ارائه مطلب و شیوه بیان نیز تفاوت دارند. مثلا لاهوتی و فرخی از نظر صراحت بیان و جسارت سیاسی و اجتماعی به هم قرابت دارند.

●ادبیات دینی در عصر مشروطه

نقش افراد دیندار در شكل گیری نهضت مشروطه انكارناپذیر است. علما مردم را رهبری می‌كردند و پرشورترین متون را در دفاع از مشروطه می نوشتند. امروز مهمترین سندی كه در ارتباط با مشروطیت وجود دارد متعلق به آیت الله نایینی است. البته نباید از یاد برد كه انقلاب مشروطه به صورت همزمان محل چالش سه جریان لیبرالی، اسلامی و سوسیال دموكراسی بود. بنابراین در ارتباط با ادبیات دینی در عصر مشروطه باید این چالشها را مدنظر قرار داد. اما آنچه به اجمال می شود گفت این است كه ادبیات مشروطه در مجموع تخاصمی با دین ندارد و افرادی مثل میرزا ملكم خان در صدد نابودی دین نبودند ولی برای دین حقانیتی درحوزه سیاست قائل نبودند.

هنگامی كه ادبیات دوران مشروطه را بررسی می‌كنیم، می‌بینیم كه در اشعار بعضی از شاعران این دوره مفاهیم و موضوعات مذهبی به چشم می‌خورد. سیداشرف‌الدین گیلانی خود روحانی مبارز و آزاداندیشی بود كه بر اثر روشنفكری خویش به شهادت رسید و نمونه‌بارزی برای این مدعا است. با این حال سوء‌تفاهمی كه در ذهن بعضی از روشنفكران پدید آمده بود به فاصله دیگری آنها از دین و مذهب منجر شد. زیرا آنها دین را معادل خرافات در نظر گرفتند و روشنفكری را برابر دین‌ستیزی و دین‌گریزی معنا كردند.

مصطفی خلجی


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.