چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا

توسعه انسانی و سه مفهوم بنیادین


توسعه انسانی و سه مفهوم بنیادین

برای درک و رسیدن به نمای کلی مفهوم «توسعۀ انسانی» ناگزیر باید عناصر سازنده و پایه ای آن را برشماریم

برای درک و رسیدن به نمای کلی مفهوم «توسعۀ انسانی» ناگزیر باید عناصر سازنده و پایه ای آن را برشماریم. برای این منظور تعریفی مختصر از سه مفهوم بسیار مهم و نوین که سرمنشأ بسیاری از تحولات قرن جدید هستند، ارائه می کنم. این سه مفهوم عبارتند از: سرمایۀ اجتماعی، سرمایۀ انسانی و توانمند سازی.

● سرمایۀ اجتماعی

در گذشته، اقتصاددانان کلاسیک عوامل اصلی شکل گیری رشد اقتصادی را نخست در سرمایۀ فیزیکی و سپس در نیروی کار جست و جو می کردند. از سال های ۱۹۸۰ است که به تدریج مفهوم سرمایۀ اجتماعی وارد ادبیات علوم اجتماعی می شود که این اتفاق نشانگر تأکید بر اهمیت تعامل اجتماعی و روابط هنجاری مشترک و نیز همبستگی اجتماعی است. به نظر اقتصاددانان مهمترین نقش سرمایۀ اجتماعی در توسعه، کارکرد آن در کاهش هزینه های معاملاتی است، که شامل هزینه های برقراری تعامل و رابطه بین کنشگران اجتماعی است. هنگامی که هزینه های معاملاتی در سطح بالایی قرار دارند، مسلماً امکان تبادل و کنش اقتصادی در سطح پایینی قرار خواهد داشت.

به عبارتی دیگر در جایی که سرمایۀ اجتماعی وجود دارد، از هزینه های معاملاتی کاسته شده و کنش اقتصادی و تعامل اجتماعی بین مردم تسهیل شده و رونق می گیرد. اما به طور مشخص سرمایه اجتماعی شامل چه مواردی است که باعث چنین تأثیراتی می شود؟ یکی از مصادیق سرمایه اجتماعی «شبکه اعتماد» بین افراد است. شبکه اعتماد، عبارت است از وجود اعتماد متقابل میان گروهی از افراد جامعه که بر مبنای این اعتماد به راحتی با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند و تبادل و تعامل اجتماعی دارند. صاحبنظران معتقدند هرقدر شعاع این شبکه گسترده تر باشد، میزان برخورداری جامعه از سرمایه اجتماعی بیشتر است.

همچنین باید به نمونه های دیگری از سرمایۀ اجتماعی همچون میزان مثبت اندیشی افراد نسبت به یکدیگر، احساس هویت جمعی و گروهی، درک تصویری مشترک از آینده در ذهن افراد، کارِ گروهی، حس خیرخواهی نسبت به هم، حمایت کردن و حمایت شدن افراد در درون گروه خود، و وجود اعتماد متقابل در همکاری های مختلف اجتماعی اشاره کرد. بنابراین می توان گفت سرمایه اجتماعی شامل هنجارهای مشترک و موجود در نظام اجتماعی و در میان گروههای مختلف افراد جامعه است که به سطح روابط افراد در درون نظام اجتماعی کیفیت می بخشد و سبب می گردد که ارتباط و تعامل بین افراد آسان تر و کم هزینه تر انجام گیرد. ماهیت سرمایه اجتماعی به کیفیت و سطح تعامل و کنش مشترک بین دو نفر و بیشتر مربوط می شود و هرچه این سرمایه در بین گروه های بیشتری از جامعه وجود داشته باشد، ضریب موفقیت و توسعه یافتگی آن بیشتر خواهد بود.

● سرمایۀ انسانی

در دهه ۱۹۶۰ نئوکلاسیک هایی چون شولتز و بکر ایده «سرمایۀ انسانی» را مطرح نمودند که به واسطه این ایده اعضای جامعه از طریق بهره گیری از آموزش، به ویژه آموزش های فنی و حرفه ای می توانند توانایی های خود را تقویت نموده و موجب تسهیل افزایش تولید شوند.

در این مورد دیدگاههای موجود عمدتاً دو نکته مهم را بیان داشته اند. نخست اینکه سرمایۀ انسانی اغلب جنبه خصوصی و فردی دارد و دوم اینکه اگر در جامعه ای سرمایۀ اجتماعی پایین باشد، امکان تشکیل سرمایۀ انسانی هم میسر نخواهد شد. در این خصوص جیمز کلمن (۱۹۹۴) در مطالعه ای به بررسی نقش سرمایۀ اجتماعی در تشکیل سرمایۀ انسانی پرداخته است. او می گوید که سرمایۀ اجتماعی منبعی برای یک خانواده، یک جامعه یا یک سازمان است که موجب می شود تا در افراد جوان و خردسال سرمایه گذاری صورت گیرد. کلمن شواهدی ارائه می کند تا نشان دهد که چگونه وجود سرمایۀ اجتماعی در داخل یک خانواده در کاهش ترک تحصیلی بچه ها اهمیت دارد.

وی اشاره می کند که در یک خانواده تحصیلات (سرمایۀ انسانی) بالای والدین شرط لازم و کافی برای تشکیل سرمایۀ انسانی در بچه ها نیست، بلکه باید سرمایۀ اجتماعی نیز در خانواده وجود داشته باشد. بدین معنا که والدین به فرزندان خود دارای نوعی وابستگی باشند که بر اساس آن حاضر به اختصاص بخشی از اوقات و امکانات مالی خود به آموزش فرزندان باشند. از طرف دیگر کلمن بیان کرد که در بیرون از خانواده هم سرمایه اجتماعی نقش مهمی در تمایل به ادامه تحصیل و کاهش ترک تحصیل بچه ها دارد. وی نشان می دهد که خانواده هایی که اغلب نقل مکان می کنند طبیعتاً ارتباط کمی با محیط اطراف خود افراد محله دارند به همین دلیل طول دوران تحصیل بچه های آنان کمتر است. زیرا ماندگاری دراز مدت خانواده در یک محله باعث می شود تا روابط بیشتری با افراد محل پیدا شود و سرمایۀ اجتماعی مشترکی بین آنها شکل گیرد. دو پژوهشگر به نامهای گروتارت و سوآمی در سال ۲۰۰۲ شواهدی از کشور بورکینافاسو ارائه داده اند که طبق آن هرچه شرکت داوطلبانه والدین در انجمن اولیا و مربیان بیشتر باشد، نرخ ادامه تحصیل نیز بالاتر است.

اما مهمترین مصادیق سرمایۀ انسانی؛ آموزش ها، تخصص ها، مهارت ها، خلاقیت و ابتکار، میزان اعتماد به نفس، شخصیت خودباور، منطقی و متعادل و ویژگی های درونی و رفتاری همچون سخت کوشی، نظم و پویایی را شامل می شود. در ادامه اشاره خواهم کرد که سرمایۀ انسانی از چه جایگاهی برخوردار است. در اینجا به همین اشاره بسنده می کنم که در هزاره سوم و در الگوی جدید توسعه یافتگی که بر مدار و محور شخص انسان شکل می گیرد، با ارزش ترین سرمایه و بزرگترین دارایی قابل محاسبه در هر سازمان، دولت و کشوری، سرمایۀ انسانی آن محسوب می شود. مؤثرترین امتیاز کشورها در عصر جدید، میزان برخورداری آنها از سرمایۀ انسانی است و کشوری توسعه یافته تر محسوب می شود که از سهم بیشتری در منابع انسانی برخوردار باشد.

● توانمند سازی

این رویکرد اولین بار توسط «آمارتیاسن» که خود از مشاوران توسعه در سازمان ملل متحد است، بسط داده شد. توانمندسازی به پی ریزی مهارتها و قابلیتهای پایه در هر فرد تأکید دارد و تلاشی است برای چیره شدن فرد بر محرومیتهای اجتماعی همچون ناتوانی در انتخاب هایش و انواع فعالیتهای آزادانه اقتصادی و اجتماعی. اما به بیان ساده تر باید گفت عصری که در آن به سر می بریم، به سمتی در جریان است که در آن فردیت فرد مورد خطاب قرار می گیرد. اینکه «تو چقدر داری؟» بعد از «تو چقدر ارزش داری؟» مطرح می شود. اولی سؤال از داشتن است و دومی سؤال از بودنِ فرد. اقتضای عصر امروز میزان توانمندی ها و ظرفیت هایی است که یک فرد به عنوان یک عضو از جامعه در خود آفریده و پرورانده است.

در زمانی نه چندان دور مفهوم «کارگر» به نیروی فیزیکی او اطلاق می شد. نیرویی که دارای اندام و جثه ای باشد که بتواند اجسامی سنگین را جابه جا کند، حمل و نقل انجام دهد و از این دست تلقی های فیزیکی و جسمی مد نظر بود. اما به تدریج، تلقی فیزیکی از «نیروی کار» به تلقی فکری، تجربی، تخصصی و مهارتی متحول شده است. اکنون تلقی بسیار جدید از نیروی کار برابر است با تسلط به یک زبان بین المللی و توان برقراری ارتباط با محیط پیرامون و در معرض آموزش دائم و تجربه های جدید قرار داشتن و آشنایی کافی با نرم افزارهای جدید و اینترنت. بنابراین امکان دستیابی به توانمندیهایی که فرد را از محرومیتهای احتمالی در زندگی دور می کند یکی از اجزای سازنده توسعۀ انسانی است.

از مطالب فوق می توان چنین نتیجه گرفت که توسعه یافتگی به تجمیع شرایط و ایجاد امکانات و فرصت های برای تمامی افراد جامعه در ابعاد مختلف اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، و سیاسی بستگی دارد. به واقع جامعه و کشوری توسعه یافته قلمداد می شود که در تمامی زمینه های ذکر شده توسعه یافته باشد و نه فقط در یک بعد خاص. مثلاً اگر از نظر اقتصادی، صنعتی شده و تولید داخلی و صنایع سهم بالایی در اقتصاد آن کشور دارد، از نظر سیاسی هم دارای ساختار دموکراتیک بوده و همراه با مشارکت عمومی و انتخابات آزاد اداره شود و از جنبۀ فرهنگی و اجتماعی نیز نظام آموزشی و تعلیم و تربیت آن کیفی بوده و سطح انواع سواد در آن بالا باشد. همچنین لزوماً شاخصه های دیگری همچون بهداشت، اشتغال و کیفیت زندگی نیز باید از استانداردهای لازم برخوردار باشند.

نکته بسیار مهم آنکه جهت گیری توسعه در تمام این ابعاد باید به سمت «انسان» به عنوان محور و هدف توسعه باشد. در الگوی جدید توسعه یافتگی جوامع، راه توسعه و هدف توسعه هردو باید با محوریت انسان صورت بگیرد. چراکه پیشرفت یک کشور تنها با اراده و نیروی درونی و شکوفا شده مردم آن کشور تحقق می یابد. بنابراین عامل توسعه خود مردمند نه مثلاً وام بانک جهانی یا کمک های خارجی دولت ها. این نوع عوامل شاید روند توسعه را تسهیل کنند، اما هرگز نمی توانند به وجود آورنده توسعه باشند. آنچه به نام توسعۀ انسانی مطرح می شود، مرحلۀ گذر از مقدمات بدیهی اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی است و از شاخص جدیدتری به نام «کیفیت زندگی» سخن می گوید که برآیندی از تمامی شاخص های فوق الذکر است. پس می توان نتیجه گرفت که «توسعۀ انسانی» تلاشی جدید برای کمک به افزایش کیفیت زندگی انسان در حوزه های فردی و اجتماعی و در سطوح چهارگانه جدول زیر است.

مرتضی نظری

۱ - تئودور شولتز، از چهره های شاخص مکتب نوسازی بود. وی تحقیقات گسترده ای در زمینه اقتصاد کشاورزی انجام داد و به مطالعه بحران کشاورزی آمریکا در دهه های ۱۹۳۰و۱۹۴۰ پرداخت و سپس به مسائل کشاورزی در کشورهای در حال توسعه در سراسر دنیا روی آورد.

۲ - گری بکر، برنده جایزه نوبل اقتصاد در سال ۱۹۹۲، عصر امروز را عصر انسان ها می نامد و پیشنهاد می کند سازمان ها باید انسان را به عنوان سرمایه خود تلقی نمایند. چراکه در سازمان، دانش آفرینی، کارآفرینی و نوآوری می نمایند و تولید سرمایه می کنند و در این عرصه، انسان ها یک منبع استراتژیک به شمار می آیند.

منابع:

- هویت انسانی توسعه تألیف مرتضی نظری انتشارات مشق شب، ۱۳۸۹، ۶۶۹۶۲۵۱۷

- آموزش و پرورش و توسعه انسانی، مؤسسه فرهنگ و هنر سپیده تابان، ۶۶۹۶۲۵۱۷

- به نقل از وبلاگ mashghevatan.blogfa.com