سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

دو کلمه حرف حساب


دو کلمه حرف حساب

طنز غریبی است سایت های تند و تیزی که تا ظهر چهارشنبه از ضرورت مجازات و «اعدام» ۱۵ ملوان بریتانیایی در ایران سخن می گفتند و کارشناسان هوادار حل و فصل سریع این موضوع را به «ترس», «انفعال», «وادادگی» و «مزدوری» متهم می کردند, ظرف چند ساعت کاملاً تغییر جهت دادند و آب از آب تکان نخورد

طنز غریبی است. سایت‌های تند و تیزی که تا ظهر چهارشنبه از ضرورت مجازات و «اعدام» ۱۵ ملوان بریتانیایی در ایران سخن می‌گفتند و کارشناسان هوادار حل و فصل سریع این موضوع را به «ترس»، «انفعال»، «وادادگی» و «مزدوری» متهم می‌کردند، ظرف چند ساعت کاملاً تغییر جهت دادند و آب از آب تکان نخورد. عجیب‌تر آن که به رغم گردش ناگهانی رسانه‌های افراطی، این رسانه‌ها هنوز هم از انفعال منتقدان دولت سخن می‌گویند و اگر قبلاً با صدایی بلند محاکمه و اعدام ملوان‌ها را «رفتار انقلابی» می‌دانستند، این بار با صدایی بلندتر آزادی آنان را «رفتار انقلابی» می‌دانند. آیا منافع ملی تا این اندازه سیال و متحرک است؟

به نظر می‌رسد که رفتار رسانه‌های موسوم به «حامی دولت» در زمینه بحران ملوان‌ها یک آیینه تمام‌نما از حقایقی است که غالباً پشت شعارهای احساسی و مواضع به ظاهر ارزش‌گرایانه پنهان شده است. این رویداد تصویری شفاف و دقیق از میزان آگاهی، صداقت و اصولگرایی کسانی ارایه می‌کند که غالباً اهداف سیاسی خود را بر تمام مفاهیمی چون منافع ملی، مصالح کشور و... ارجح دانسته و گاه مهم‌ترین دستاوردهای کشور را به قربانگاه علایق خود برده‌اند. کسانی که فقط به خود و گروه کوچک خود می‌اندیشند.

در این که بازداشت ۱۵ ملوان بریتانیایی به جرم ورود غیرقانونی به آب‌های سرزمینی ایران اقدامی قانونی و درست بوده است جای هیچ تردیدی نیست. فیلمی که شبکه اسکای‌نیوز شامگاه پنج‌شنبه از گفتگو با افسر ارشد ملوان‌ها پخش کرد (وی ۵ روز پیش از بازداشت اعلام کرده بود جمع‌آوری اطلاعات درباره ایران یکی از اهداف نظامیان تحت امر اوست) اثبات می‌کند که حساسیت گارد ساحلی ایران درست و حتی ضروری بوده است. ایران در پهنای تاریخ تاکنون هزینه‌های بسیاری درباره مرزهای سرزمینی و مخصوصاً اروند‌رود متحمل شده است که بازداشت نظامیان انگلیسی نمایی از این حساسیت‌هاست. بنابراین، اصل موضوع «برخورد مقتدرانه» با متجاوزان نه تنها به هیچ‌ وجه مورد مناقشه نیست که بایستی از گارد ساحلی ایران نیز قدردانی کرد. با این حال، گفتنی‌های دیگری نیز وجود دارد که پرداختن به آن‌ها کم‌اهمیت‌تر از کل ماجرا نیست:

۱) رسانه‌های حامی دولت بلافاصله پس از بازداشت ملوان‌های انگلیسی دور تازه‌ای از حمله به دولت‌های گذشته را آغاز کردند و در مقام مفاخره به رفتار محمود احمدی‌نژاد، دولت‌های گذشته را به سیاق اغلب مطالب خود، مرعوب و ترسو و منفعل و غربزده و ... خواندند. طنز ماجرا این جاست که همین رسانه‌ها که تا ظهر چهارشنبه تا مرز اعدام ملوان‌ها پیش رفته بودند، عصر چهارشنبه ناگهان آزادی آنان را جشن گرفتند. فراموش نکنیم این افراد همان‌هایی بودند که لیوان آب‌پرتقال محمد خاتمی را به عنوان نشانه‌ای از فساد دولت‌های پیشین به دروغ در بوق و کرنا کردند اما در مقابل ماجرای رحیم‌ مشایی حتی دم برنیاوردند. همان‌هایی که تصمیم هوشمندانه نظام در شهریور ۸۲ برای پذیرش تعلیق موقت را به باد دشنام گرفتند...

بی‌شک اگر این رفتار از سوی دولت‌های هاشمی و خاتمی صورت می‌گرفت هم‌اکنون گروه پیروز در انتخابات سال ۸۴ سیل دشنام‌ها و اتهامات خود را به مسئولین سرازیر می‌کرد و آنان را منفعل، واداده، غرب‌زده و ... می‌خواند. همانگونه که هم‌اکنون تصمیم هوشمندانه نظام جمهوری اسلامی در اکتبر ۲۰۰۳ برای پذیرش تعلیق را که در آن زمان تصمیمی ضروری بود، با واژه‌هایی چون منفعلانه، مرعوبانه و... توصیف می‌کنند.

۲) آزاد کردن ملوان‌های بریتانیایی تصمیمی درست و هوشمندانه بود. ایران در شرایط بغرنج کنونی هرگز نباید به استقبال بحران‌ برود. مخصوصاً بحران‌هایی که افکار عمومی غرب را تحریک و تحقیر کرده و هزینه‌های آمریکا برای تعرض احتمالی به جمهوری اسلامی را به شدت کاهش می‌دهد. با این حال سئوال اینجاست: آیا آزاد کردن نظامیان بریتانیایی نمی‌توانست پیش از بیانیه شورای امنیت، بیانیه تند و تیز اتحادیه اروپا و سوءاستفاده رسانه‌های غربی صورت گیرد؟ رسانه‌های غربی از روز چهارم بحران موج بزرگی از تبلیغات ضدایرانی را هدایت کردند که آمریکا با میلیاردها دلار قادر به سازماندهی آن نبود. نقطه اوج این فضاسازی آن‌جایی بود که جرج بوش با «گروگان» خواندن ملوان‌های خاطی کوشید پیوندی میان این ماجرا و ماجرای حمله به سفارت آمریکا ایجاد کند. اگر دولت قصد داشت ماجرا را به این شکل پایان دهد چرا باعث شد هزینه‌هایی تبلیغاتی سنگینی به جمهوری اسلامی تحمیل شود؟

۳) رفتار افراطی رسانه‌های حامی دولت که در غرب به عنوان تریبون کابینه نهم شناخته می‌شوند باعث شد تا ضربه‌ای بزرگ به ایستادگی و اقتدار ایران در بحران هسته‌ای وارد شود. چندین رسانه‌ اروپایی و آمریکایی در دو روز اخیر با توجه به مواضع حداکثری حامیان دولت نهم در بحران ملوان‌ها و آزادی ناگهانی آنان این گونه تحلیل کرده‌اند که این ماجرا نشان می‌دهد افزایش فشار بر ایران در پرونده هسته‌ای نیز کارساز خواهد بود و گروه‌های افراطی در ایران به مجرد وخامت اوضاع ناگهان تسلیم می‌شوند و فریاد «پیروزی» سر می‌دهند! این تحلیل غلط رسانه‌های غربی ناشی از رفتار غیرکارشناسی و سردرگم آنانی است که برداشت‌های خود را عین حقیقت می‌دانند و هر کارشناس و منتقدی را با اتهاماتی چون بزدل و مزدور حاشیه‌نشین می‌کنند.

۴) آزادی ملوان‌ها دقیقاً یک روز پس از ضرب‌الاجل ۴۸ ساعته تونی‌بلر اعلام شد. حال که به هر دلیل بحران ملوان‌ها تا این اندازه طولانی شده بود، آیا بهتر نبود اعلام آزادی آنان پس از این فرصت ۴۸ ساعته و در دالان مذاکره با طرف انگلیسی اعلام می‌شد؟ واقعیت این است که نحوه اعلام تصمیم آزادی ملوانان نه تنها در راستای منافع ملی نبود که باعث شد نهایتاً کفه هزینه‌های برخورد با نظامیان بریتانیایی از کفه منافع آن سنگین‌تر شود.

۵) رئیس‌جمهور محترم در اظهارات خود تاکید کرده‌اند ایران در مقابل عفو وبخشش این ملوان‌ها هیچ توقعی نداشته و هیچ چیزی دریافت نکرده است! اگر واقعاً این گونه است (که ان‌شاءالله چنین نبوده) پس دریافتی ایران در مقابل هزینه‌های سنگین روانی این ماجرا چه بوده است؟ جایگاه منافع ملی در این میان کجاست؟ استراتژیست‌ها همواره تاکید می‌کنند که یک سیاست خارجی موفق باید بتواند «تهدیدات» را به «فرصت» تبدیل کند. حال که به هر دلیل موضوع بازداشت ملوان‌های بین‌المللی به مهم‌ترین بحران بین‌المللی تبدیل شده بود و در صدر اخبار تمام رسانه‌های غربی قرار گرفته بود، دولت باید به گونه‌ای رفتار می‌کرد که نهایتاً منافع بیشتری نصیب کشور شده و امتیازاتی نیز کسب گردد.

۶) برخی مقامات ایران در چند روز نخست بحران خواستار عذرخواهی رسمی طرف انگلیسی شده و تاکید کردند که حل این مناقشه منوط به پذیرش اشتباه از طرف دولت انگلستان و عذرخواهی رسمی این کشور است. اخبار منتشر شده اما نشان می‌دهد که در نامه نهایی دولت بریتانیا، نه تنها هیچ‌گونه عذرخواهی‌ای انجام نشده که ورود به آب‌های جمهوری اسلامی نیز مورد پذیرش قرار نگرفته است. آیا چنین پدیده‌ای در رسانه‌ها و محافل غربی به نوعی عقب‌نشینی آشکار تعبیر نخواهد شد؟ آیا بهتر نبود تا از ابتدا پیش‌شرط‌هایی مطرح می‌گشت که از قابلیت اصرار و ایستادگی برخوردار بود؟

۷) نظامیان بریتانیایی یک روز پس از بازگشت به انگلستان، در کنفرانس خبری‌ای که در یک پایگاه نظامی انجام شد به طرح اتهاماتی شدید علیه جمهوری اسلامی پرداختند و ادعا کردند که در این مدت تحت فشار قرار داشته‌اند. فشار دولت انگلستان بر نظامیان بریتانیایی البته از قبل قابل پیش‌بینی بود. سئوال اینجاست که آیا دولت نمی‌توانست با برنامه‌ریزی هوشمندانه مانع از ایجاد موج جدید تبلیغات ضدایرانی گردد؟

احمد لطفی