سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

فوتبال و سلامت


فوتبال و سلامت

و اینک جام جهانی یکی می برد و یکی می بازد یکی اول می شود و یکی آخر یکی می خندد و یکی می گرید تمام این ها اما, فقط یک روی سکه فوتبال است آن روی سکه, آن رویی که نمی بینیمش یا می بینیمش و خودمان را می زنیم به ندیدن, خود به تنهایی هزار و یک چهره دارد

. . . و اینک جام‌جهانی؛ یکی می‌برد و یکی می‌بازد. یکی اول می‌شود و یکی آخر. یکی می‌خندد و یکی می‌گرید. تمام این‌ها اما، فقط یک روی سکه‌ فوتبال است. آن روی سکه، آن رویی که نمی‌بینیمش یا می‌بینیمش و خودمان را می‌زنیم به ندیدن، خود به تنهایی هزار و یک چهره دارد. از مرگ انسان گرفته تا مرگ انسانیت. از سکته قلبی و مغزی پس از یک برد و باخت ساده تا رشوه و خیانت و قتل و . . . حرف‌های ما در این چند صفحه اما، فقط ناظر به همین روی سکه است. به این روی هزار و یک چهره فقط از یک زاویه نگاه می‌کنیم: زاویه سلامت؛ سلامت فوتبالیست‌ها و هوادرانشان.

● مرگ در هواداران

۲۲ ژوئن ۱۹۹۶، جام ملت‌های اروپا؛ هلند دارد با فرانسه بازی می‌کند. بازی به پنالتی می‌کشد. فرانسوی‌ها می‌برند. هلندی‌ها می‌بازند و حذف می‌شوند. بازی تمام می‌شود اما بازی دیگری در حال شروع شدن است. سکته قلبی و سکته مغزی در هلند، شایع می‌شود! این آمار را پزشکان هلندی به صراحت اعلام می‌کنند و می‌گویند: «درست در روز آن بازی لعنتی و حتی تا سه روز بعد از آن، تعداد سکته‌های قلبی و مغزی از تعداد این سکته‌ها در روزهای پیشین به مراتب بیشتر بوده است.» علت این افزایش چه می‌توانست باشد جز تماشای پخش مستقیم یک مسابقه هیجان‌انگیز که به حذف هلندی‌ها از جام ملت‌های اروپا ختم شد؟

محققان هلندی، میزان مرگ‌ومیر در روز آن بازی را با میزان مرگ‌ومیر روزانه طی پنج سال قبل و پنج سال بعد از آن بازی مقایسه کردند و به نتایج جالبی رسیدند. آن‌ها دریافتند که میزان مرگ در اثر سکته‌های قلبی و مغزی در مردان و در همان روز، بسیار بیشتر از میزان مرگ‌ومیر به دلیل سکته در روزهای دیگر طی پنج سال قبل و پنج سال بعد از آن بازی بوده است. در واقع، به میزان مرگ‌ومیر روزانه مردان به دلیل سکته‌های قلبی و مغزی، ۱۴درصد اضافه شده بود؛ در حالی‌که چنین افزایش قابل ملاحظه‌ای در جامعه زنان به چشم نمی‌خورد.

۳۰ ژوئن ۱۹۹۸، مسابقات جام جهانی فوتبال؛ همان روزی که انگلستان در ضربات پنالتی، بازی را به آرژانتین واگذار کرد و حذف شد، ۲۵ درصد به آمار حمله قلبی لندنی‌ها اضافه شد. این افزایش حتی تا دو روز بعد از آن باخت کذایی هم ادامه داشت.

قصه اما، فقط قصه باختن و حذف شدن نیست. اصل قضیه، هیجان و استرس است؛ کما این‌که دو جوان ۲۵ ساله و ۲۷ ساله کُره‌ای که در جام جهانی ۲۰۰۲، از پیروزی تیم ملی کشورشان بر تیم ملی ایتالیا شگفت‌زده شده بودند نیز به مرگ ناگهانی دچار شدند.

پزشکان همگی متفق‌القولند که به هم ریختگی‌های روحی و روانی ناشی از استرس‌های هیجانی، ریسک ابتلا به حملات قلبی را افزایش می‌د‌هد و برای عاشقان سینه‌چاک فوتبال، چه چیزی مهم‌تر و هیجان‌انگیزتر از برد و باخت تیم محبوبشان؟ دکتر جین لاندن، متخصص بیماری‌های قلبی- عروقی، می‌گوید: «آمار نشان می‌دهد که مسابقات سرنوشت‌ساز فوتبال به ویژه در مواردی که یک تیم، متعاقب باختش از دور مسابقات حذف می‌شود و خصوصاً در مواردی که کار به ضربات پنالتی می‌کشد، با افزایش میزان حملات قلبی و افزایش میزان مرگ‌ومیر همراه است.»

استرس‌، سیگار، الکل، افراط در غذا خوردن و به ویژه افراط در خوردن غذاهای چرب و شیرین، همگی از عوامل خطرساز بیماری‌های قلبی محسوب می‌شوند و پزشکان بر این نکته تأکید می‌کنند که تماشای زنده یک مسابقه فوتبال، چه در داخل استادیوم و چه در منزل و پای گیرنده‌ها، معمولاً چندین مورد از این موارد خطرساز را با هم ترکیب می‌کند و چنین ترکیب نامبارکی چه بسا به یک حمله قلبی یا سکته مغزی ختم شود. دکتر لاندن در این خصوص می‌گوید: «اگر طرفداران فوتبال، در کنار تماشای فوتبال و حرص خوردن به خاطر برد و باخت تیم محبوبشان، خودشان هم ورزش کنند و مثلاً برنامه منظمی برای بازی کردن فوتبال داشته باشند، مسلماً میزان مرگ‌ومیر و بروز سکته‌های قلبی و مغزی‌شان افت خواهد کرد.» او نیز اما بر این نکته تأکید می‌کند که: «آموزش مهارت‌های تطبیقی در این زمینه یکی از بایدهای رسانه‌ای است که کمبودش کاملاً حس می‌شود.» رسانه‌ها چه بسا که بر آتش ‌این سکته‌ها و آن مرگ‌های ناگهانی دمیده‌اند و می‌دمند.

● مرگ در فوتبالیست‌ها

ژوئن ۲۰۰۳، فرانسه، جام کنفدراسیون‌ها؛ تیم ملی کامرون دارد با تیم ملی کلمبیا بازی می‌کند. بازی به دقیقه ۷۲ رسیده است. مارک ویویان فوئه، هافبک تیم ملی کامرون و تیم باشگاهی منچسترسیتی، بدون هیچ برخوردی با دیگر بازیکنان، ناگهان نقش بر زمین می‌شود. داور، بازی را قطع می‌کند. تیم درمانی با عجله به زمین می‌آید. اقدامات اولیه بی‌نتیجه است و مارک به ناچار منتقل می‌شود بیرون زمین تا عملیات پزشکی در کنار زمین و پس از آن، در مرکز پزشکی ورزشگاه ادامه یابد. نتیجه دلخواه نیست. ۴۵ دقیقه عملیات احیای قلبی تنفسی هم، کاری از پیش نمی‌‌برد. فوتبالیست می‌میرد.

در گزارش‌های اولیه، تنها نکته پزشکی درباره مارک ویویان فوئه، ابتلای او به اسهال و آزمایش‌های مربوطه طی دو روز قبل از حادثه بوده است که به گفته پزشک تیم ملی کامرون، بررسی‌ها نشان از وجود عفونت نداشته و درمان لازم و به‌موقع هم صورت گرفته است.

کاردیومیوپاتی هیپرتروفیک. این، اسم همان بیماری خاصی است که گزارش‌های کالبدشناسانه بعدی مرگ ناگهانی ویویان فوئه را به آن نسبت دادند. واقعیت این است که شایع‌ترین علل مرگ ناگهانی در جریان ورزش را، علل قلبی تشکیل می‌دهند که سردسته‌شان، ناهنجاری‌های ساختاری و کاردیومیوپاتی هیپرتروفیک است که تقریباً نیمی از علل مرگ ناگهانی ورزشکاران به خاطر آن است. از دیگر علل مهم ساختاری می‌توان به بیماری‌های دریچه‌ای، دیسپلازی بطن راست قلب و سندروم مارفان اشاره کرد. علل دیگری هم هستند که موجب بروز کم‌خونی بافتی در عضله قلب می‌شوند، از جمله: تصلب شرایین،‌ انقباض غیر طبیعی عروق تاجی قلب و لخته‌های عروق خونی. انواع مختلفی از بی‌نظمی‌های ضربان قلب (آریتمی‌ها) نیز می‌توانند موجب بروز چنین وقایعی شوند.

اما فوئه تنها قربانی ورزش نبوده و نیست. تعداد مرگ‌های ناگهانی در ورزشکاران نسبتاً زیاد است که البته بعضی‌هایش در بوق و کرنا می‌شود و صدایش به گوش همه می‌رسد و بعضی‌های دیگر، نه. مرگ ناگهانی میکلوس فهر، بازیکن تیم باشگاهی بنفیکا، جزء دسته اول است. مرگ ناگهانی سایر ورزشکاران اما، معمولاً در دسته دوم قرار می‌گیرد؛ مرگ ناگهانی جیم فیکس (دونده مارتن) در سال ۱۹۸۴، فلو هیمان (والیبالیست) در سال ۱۹۸۶، هنک گاترز (بسکتبالیست) در سال۱۹۹۰، داریل کیل (بسکتبالیست‌) در سال ۲۰۰۲ و . . . همگی در جریان یک مسابقه ورزشی اتفاق افتاده‌ است.

علل قلبی همان‌طور که اشاره شد، شایع‌ترین علل مرگ ناگهانی به حساب می‌آیند، اما پای علل و عوامل دیگری هم در میان است. سندرم مارفان، که شیوعش یک نفر در هر ۲۰ هزار نفر از جمعیت عادی است، یکی از همین علل و عوامل است؛ یک اختلال در بافت همبند که معمولاً مبتلایانش را لاغر، قد بلند و استخوانی می‌کند.

گزارش‌ها نشان می‌دهند که مرگ ناگهانی فلو هیمان (والیبالیست)، به دلیل ابتلای او به سندرم مارفان بوده است. مرگ ناگهانی رونالدا پیرس (بسکتبالیست) در هشتم ژوئن ۲۰۰۴ نیز اگر چه علتش پارگی شریان آئورت گزارش شد، اما این پارگی رگ در زمینه همین بیماری، یعنی سندرم مارفان اتفاق افتاد.

در ورزشکاران بالای ۳۰ سال اما، معمولاً علت اصلی مرگ ناگهانی یک حمله قلبی است. با این حساب، تمام ورزشکارانی که در سابقه خانوادگی‌شان، حتی یک مورد مرگ ناگهانی وجود دارد یا از مشکلات قلبی و سندرم مارفان رنج می‌برند، باید بیشتر از سایر ورزشکاران مراقب سلامت خود باشند و برای ادامه ورزش حرفه‌ای، حتماً با پزشک مشورت کنند.

اما در ایران خوشبختانه یا متأسفانه، آمار درست و دقیقی از این قضیه در دست نیست. طی چند سال گذشته، مواردی از مرگ ناگهانی ورزشکاران در رشته‌های بدن‌سازی و کشتی اعلام و سپس تکذیب شده است. این خبرها در کشور ما معمولاً بنا به دلایلی مورد کنجکاوی و بررسی دقیق قرار نمی‌گیرد. دوپینگ، شاید یکی از همین دلایل ناگفتنی باشد. بررسی این‌که چنین شایعاتی تا چه حد صحت دارد، نیازمند تحقیق و امکانات آزمایشگاهی و آنالیز زیست- شیمیایی در مراجع قانونی است و البته تمام این موارد مستلزم رضایت بستگان فرد متوفی برای اجرای این آزمایش‌ها است.

واقعیت این است که یکی از نکات مورد تردید اما همیشه مطرح درباره ورزشکارانی که دچار مرگ ناگهانی در جریان ورزش شده‌اند، احتمال مصرف یا سوء مصرف داروها است. در بین علل مربوط به دوپینگ، آن‌چه بیش از همه مطرح شده، دسته دارویی استروییدهای آنابولیک است و در این دسته دارویی، شایع‌ترین داروهای مصرفی عبارتند از ناندرولون و اکسی متولون که به وفور و به شکلی غیر علمی مورد استفاده قرار می‌گیرند.

داروهای مخدر و به ویژه کوکایین نیز ممکن است به مرگ ناگهانی منجر شوند. ظهور مجدد مصرف قرص‌های اکستازی هم می‌تواند در رواج مرگ ناگهانی سهیم باشد. ضمن این‌که نباید از احتمال وجود عللی همچون عوارض خطرناک و ناشناخته بعضی از مکمل‌ها مثل کراتین مونوهیدرات که معمولاً در مقادیر بیش از حد مصرف می‌شوند، غفلت کرد.

بیشتر کارشناسان بر این باورند که ورزش هم مثل هر مؤلفه دیگری در حیات آدمی می‌تواند توأم با خطر باشد. مهم این است که میزان خطر به دقت مورد سنجش و ارزیابی قرار گیرد. تحقیقات نشان می‌دهند خطر بروز ناراحتی‌های قلبی در حین ورزش، در افرادی که علایم این بیماری را ندارند، بسیار اندک است. با وجود این بهتر است قبل از شروع یک برنامه ورزشی در افرادی که تردیدهایی درباره سلامتشان وجود دارد، بررسی‌های لازم صورت گیرد. در حین اجرای تست ورزش که یک آزمون تشخیصی در بیماران مشکوک به بیماری عروق تاجی قلب است و در بیمارستان یا درمانگاه‌های تخصصی انجام می‌شود، خطر مرگ ناگهانی یک مورد در هر ۱۰ هزار بیمار، خطر سکته قلبی ۴ مورد در هر ۱۰ هزار بیمار و خطر بستری شدن در بیمارستان ۵ مورد در هر ۱۰ هزار نفر است. پس در افرادی که هیچ‌گونه علامتی از بیماری‌های قلبی ندارند، این خطر بسیار کمتر است.

خطر مرگ ناگهانی در افراد میانسال و سالمند، یک مورد در هر ۷۶۲۰ نفر است. در حالی که خطر مرگ بر اثر کم‌تحرک بودن و ورزش نکردن در این گروه، ۷ برابر این میزان است. حال اگر فقط افراد سالم میانسال یا به عبارت دیگر افراد بدون علایم قلبی را در نظر بگیریم، میزان مرگ‌ومیر باز هم کاهش قابل توجهی پیدا می‌کند و به یک مورد در هر ۱۵.۲۰۰ نفر می‌رسد. با این حساب، بازی به نفع ورزش تمام می‌شود اما به شرط اطمینان از صحت و سلامت ورزشکاران و البته به شرط تأیید پزشکان.

در اینجا هفت خطر و آسیب جدی که بازیکنان فوتبال را درون مستطیل سبز تهدید می‌کند با هم مرور می‌کنیم:

۱) با توجه به نزدیکی به عناصر حیاتی مانند مغز، مخچه و نخاع گردنی، همینطور در معرض برخورد بودن اجزای ظریف صورت، آسیب‌های این ناحیه اهمیت ویژه‌ای دارند، به همین دلیل فیفا در تحقیقات خود استفاده از کلاه خود را مورد توجه قرار داده است. پزشکان تیم‌ها و دادران، باید به ضربات وارده در این ناحیه به سرعت واکنش نشان دهند و از نیروهای تخصصی کمک بگیرند. عدم حرکت بیمار در موارد شک به شکستگی مهره‌های گردنی، و عدم بازگشت به فعالیت در موارد شک به خونریزی‌های داخل جمجمه‌ای، از مهمترین نکات به حساب می‌آیند.

۲) با توجه به شکل و عملکرد مفصل شانه در توانایی چرخش در جهات مختلف و با توجه به عدم استفاده از عضلات بالا برنده شانه در زندگی روزمره شانه در معرض آسیب‌دیدگی بالایی قرار دارد. تا جایی که آسیب‌های مزمن و مکرر بافت‌های نگهدارنده آن، باعث بی‌ثباتی و دررفتگی‌های مکرر می‌شود. شکستگی استخوان ‌ترقوه از شکستگی‌های شایع این ناحیه بوده و احتمال آسیب شبکه عصبی و عروقی نزدیک آن زیاد است. جهت پیشگیری از آسیب بافت نرم در این ناحیه، تمرینات آماده‌سازی قدرتی عضله در تمام جهات همراه کشش و گرم کردن پیش از فعالیت ضروری است.

۳) در ناحیه آرنج ساعد و دست- به جز موارد برخوردی یا تروماتیک در بازیکنان- عمده مشکلات مربوط به دروازه بانهاست. آسیب بافت نرم همراه با انواع شکستگی در رفتگی در این گروه خیلی شایع است.

تشخیص صحیح استراحت کافی استفاده از محافظ و دستکش در کنار تمرینات تقویتی و پیشگیرانه پیش از درمانهای دارویی وتزریق و جراحی مهم است. استفاده از اقدامات درمانی فیزیوتراپی و بانداژ ساده و چسبی هم برای ایجاد بی‌حرکتی نسبی در محل آسیب دیده کمک می‌کند.

۴) در نواحی تنه و ستون مهره‌ها به خصوص مهره‌های کمری، آسیب‌های حاد و مزمن شایع هستند. در بسیاری از اوقات درد های اندام تحتانی نتیجه مشکلات موجود در این نواحی است و تقویت عضلات نگهدارنده ستون فقرات در ورزشکار ضروری است. دستگاه‌ها و اعضای داخلی در ناحیه‌ی تنه در انواع برخورد در معرض تهدید جدی بوده و ارزیابی کامل و تخصصی به خصوص در اشکال ناشی از برخورد شدید مانند ضربات توپ و برخورد یار مقابل ضروری است، چرا که در این نوع آسیب احتمال بروز خونریزی‌های داخلی بدون علایم ظاهری وجود دارد.

۵) نواحی لگن کشاله و ران به علت نیاز به انجام انقباضات قوی و لحظه ای در معرض آسیب‌های مزمن و حاد هستند. درد های این ناحیه به طور عمده شامل التهاب یا جدا شدن محل اتصال استخوان و عضله، دردهای مزمن ناشی از استفاده‌ی زیاد از دسته‌ی خاصی از عضلات، پارگی عضلات نواحی پشت و جلو ران به صورت حاد و کوفتگی استخوان و عضله در اثر ضربه است. شکستگی و دررفتگی در این ناحیه نادر ولی از اورژانس‌های پزشکی به حساب می‌آیند. تمرینات قدرتی و کششی هم اهمیت زیادی در پیشگیری از آسیب در این ناحیه دارند.

۶) آسیب‌های زانو در فوتبال، عمده‌ترین مشکل بازیکنان است، چرا که در بسیاری از موارد برای ترمیم عضو آسیب‌دیده و بازگشت به فعالیت عادی جراحی ضرورت پیدا می‌کند. پارگی رباط‌های صلیبی به خصوص قدامی از عمده آسیب‌های این گروه است. آسیب رباط‌های جانبی و منیسک‌ها در درجه‌ی بعدی است. پیشگیری با انجام تمرینات تعادلی و تقویت حس عصبی عضلانی عمقی جهت حفظ پایداری مفصل و افزایش قدرت عضلات ناحیه قابل انجام است. انجام عمل جراحی ترمیمی از تکرار آسیب و ایجاد ضایعه در غضروف مفصل می‌کاهد.

۷) آسیب مچ پا به صورت پیچ‌خوردگی از شایع‌ترین مشکلات موجود در فوتبال است. در این آسیب به طور معمول بافت‌های نگهدارنده سمت خارج مچ، با درجات مختلف دچار کشیدگی یا پارگی می‌شوند. درمان کافی پس از اقدامات تشخیصی و انجام امور پیشگیرانه مانند انجام تمرینات حس عصبی عضلانی عمقی روی تخته متحرک و استفاده از مچ بند به همراه تمرینات حفظ فدرت و دامنه حرکتی مفصل از تکرار آسیب و ایجاد مشکلات بعدی جلوگیری می‌کند. اقدامات نخستین مانند یخ گذاری، استراحت کافی، بالا قرار دادن عضو و پانسمان فشاری در ساعا ت ابتدایی هم طول درمان را کوتاه می‌کند.



همچنین مشاهده کنید