پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024


مجله ویستا

بسته جواب بسته


بسته جواب بسته

مقامات رسمی آمریکا و اروپا به این دو پرسش, پاسخ مثبت می دهند و با ژستی که می کوشند نشانه صلح دوستی و تعهد آنان به قوانین و معاهدات بین المللی باشد, پاسخ مثبت خود به این دو سؤال را با بوق و کرنا و تبلیغات گسترده به این سوی و آن سوی جهان می فرستند

آیا خاویر سولانا، عضو ارشد سیاست خارجی اتحادیه اروپا و نماینده کشورهای ۱+۵- آمریکا، انگلیس، فرانسه، روسیه، چین و آلمان- برای مذاکره درباره پرونده هسته ای کشورمان به ایران آمده است؟ و آیا بسته پیشنهادی ۱+۵ که سولانا حامل آن است با هدف موازنه مثبت و تعامل دوجانبه در فعالیت هسته ای ایران تهیه شده و مقصود از آن اطمینان غرب از صلح آمیز بودن برنامه هسته ای جمهوری اسلامی ایران و عدم انحراف آن به سوی تولید سلاح اتمی است؟

مقامات رسمی آمریکا و اروپا به این دو پرسش، پاسخ مثبت می دهند و با ژستی که می کوشند نشانه صلح دوستی! و تعهد آنان به قوانین و معاهدات بین المللی باشد، پاسخ مثبت خود به این دو سؤال را با بوق و کرنا و تبلیغات گسترده به این سوی و آن سوی جهان می فرستند.

اما، شواهد و قرائن و اسناد غیرقابل انکاری که در دست است، از ماجرای دیگری حکایت می کند و نشان می دهد آمریکا و متحدان اروپائی اش کمترین تردیدی در صلح آمیز بودن فعالیت هسته ای ایران ندارند و خاویر سولانا، نه برای مذاکره، بلکه با مأموریت تهدید ایران به پذیرش خواسته های غیرقانونی غرب و تن دادن مسئولان ایران اسلامی به باج خواهی آمریکا و متحدانش به ایران آمده است. مأموریتی که به دلیل مشخص بودن موضوع، پیشاپیش هر دو سوی ماجرا- ایران و کشورهای گروه ۱+۵- شکست آن را پیش بینی کرده بودند و اکنون نیز اگرچه طرفین در تعارفات دیپلماتیک از «موفقیت آمیز»! بودن این سفر سخن می گویند ولی به وضوح پیداست که آنچه را در دل دارند نمی گویند! چرا؟... آمریکا و متحدانش به این علت که باج خواهی و قانون شکنی آنها رسوایی برانگیز است و ایران به این خاطر که نمی خواهد با پیشقدمی در بستن باب مذاکره در افکار عمومی جهانیان، بازنده بازی شیطانی آمریکا و متحدانش تلقی شود و در همان حال، هر دو طرف آرزو می کنند که طرف مقابل از این بازی پای پس بکشد... و در این باره اشاره به نکاتی ضروری است.

۱) در توافقنامه نوامبر ۲۰۰۴ پاریس- آبان ۱۳۸۳- ایران و تروئیکای اروپایی- انگلیس، فرانسه و آلمان- توافق کردند ظرف ۳ ماه بعد از نشست پاریس، ایران به اروپا تضمین عینی- OBJECTIVE GUARANTEE- بدهد که فعالیت هسته ای اش به سوی تولید سلاح اتمی منحرف نشود و در مقابل اروپایی ها به ایران تضمین قطعی- FIRM GUARANTEE- بدهند که از فعالیت صلح آمیز هسته ای کشورمان حمایت کرده و تبادل آزاد تکنولوژی و تجهیزات مورد نیاز میان ایران و کشورهای اروپایی جریان یابد.

سه کشور اروپایی در اولین نشست کارگروه هسته ای- آذرماه .۸۳دسامبر ۲۰۰۴- با صراحت اعلام کردند که منظور آنها از «تضمین عینی» توقف کامل غنی سازی اورانیوم است- کیهان پیش از آن در یادداشتی با عنوان «این بسته پر از خالی است»! پاسخ اروپایی ها را پیش بینی کرده بود- پاسخ اروپا به وضوح نشان می داد غرب نگران تسلیحاتی بودن فعالیت هسته ای ایران نیست، بلکه خواستار محرومیت کشورمان از هرگونه دانش و فعالیت هسته ای است، یعنی نقض آشکار مفاد معاهدهNPT و پادمان های مربوطه.

۲) در اجلاس ژوئن ۲۰۰۵ شورای حکام آژانس بین المللی که در وین تشکیل شده بود بعد از ارائه گزارش توافقنامه پاریس و اعلام این بند از توافقنامه که ایران قصد دارد برای اثبات عدم انحراف به سوی تولید سلاح هسته ای، تضمین عینی بدهد، «گریگوری شولتی» نماینده آمریکا در آژانس، به صراحت و به طور رسمی اعلام کرد، تنها تضمین مورد قبول آمریکا، نه فقط توقف کامل فعالیت های هسته ای ایران است بلکه این کشور بایستی تمامی تاسیسات هسته ای خود را پیاده کرده- DISMANTLING - و این تاسیسات را برای همیشه از فاز بهره برداری خارج کند! همین آقای گریگوری شولتی چند روز بعد طی مصاحبه ای گفت؛ «برای اطمینان از این که ایران تاسیسات پیاده شده را دوباره به کار نگیرد باید از الگوی لیبی پیروی کرده و قطعات و تجهیزات پیاده شده را با کشتی به آمریکا منتقل کند»!

۳) همانگونه که دو سند فوق نشان می دهند، آمریکا و متحدانش دغدغه انحراف فعالیت هسته ای ایران به سوی تولید سلاح اتمی را ندارند، بلکه خواسته اعلام شده آنها توقف کامل برنامه هسته ای کشورمان و محرومیت همیشگی از فن آوری صلح آمیز هسته ای است.

در آن هنگام، جمهوری اسلامی ایران به دنبال توافقنامه اکتبر ۲۰۰۳ تهران- آبان ۱۳۸۲- تهران برای اعتمادسازی مورد ادعای غرب تمامی فعالیت های هسته ای خود را به حالت تعلیق درآورده بود ولی بعد از دریافت پاسخ باج خواهانه آمریکا و اروپایی ها و اطمینان از این که آنها خواستار محرومیت ایران از فعالیت اتمی هستند، در آگوست ۲۰۰۵ فعالیت کارخانه UCF اصفهان را از سر گرفته و اعلام کرد به تدریج سایر فعالیت های هسته ای به تعلیق درآمده را از تعلیق خارج خواهد کرد. این اقدام ایران اسلامی با تهدیدهای پی درپی آمریکا و متحدانش روبرو شد که حمله نظامی نیز از جمله این تهدیدها بود ولی مسئولان هسته ای کشورمان بی اعتناء به این تهدیدها و همانگونه که از پیش اعلام کرده بودند فعالیت های هسته ای را از سر گرفتند تا آنجا که امروزه به غنی سازی اورانیوم در مقیاس نیمه صنعتی و نزدیک به تمام صنعتی دست یافته ایم و «تعلیق»، یک درخواست خارج از موضوع تلقی می شود.

۴) علی رغم ارجاع غیرقانونی پرونده هسته ای ایران به شورای امنیت سازمان ملل و قطعنامه های باج خواهانه این شورا که «تعلیق غنی سازی» ترجیع بند و محور اصلی تمامی این قطعنامه ها و نگرانی و تردید از انحراف در فعالیت هسته ای ایران بهانه صدور آنها بوده و هست! گزارش های بازرسان آژانس مخصوصاً سه گزارش اخیر البرادعی تاکید دارد که در فعالیت هسته ای ایران کمترین نشانه ای از انحراف دیده نمی شود و از سوی دیگر و در همین حال و هوا- آذر ماه .۱۳۸۶دسامبر ۲۰۰۷- سندی با عنوان برآورد اطلاعات ملی آمریکا-NIE- که فشرده گزارش ۱۶ نهاد اطلاعاتی و امنیتی آمریکا بود منتشر شد و در آن با صراحت آمده بود ماهیت برنامه هسته ای ایران- حداقل- در فاصله سال های ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۷ (یعنی زمان انتشار سند) صلح آمیز بوده است.

این سند رسمی و ده ها شاهد و سند رسمی دیگر که گزارش های دو سال اخیر بازرسان آژانس از جمله آنهاست کمترین زمینه ای برای بهانه جویی های آمریکا و متحدانش در غیرصلح آمیز بودن فعالیت هسته ای ایران باقی نمی گذارد، بنابراین چرا علی رغم تمامی این اسناد محکم و قطعی همچنان بر تردید خود نسبت به انحراف برنامه هسته ای ایران تأکید- بخوانید تظاهر- می کنند؟! پاسخ روشن است. مشکل آنها فعالیت هسته ای ایران است و نه نگرانی از تسلیحاتی بودن آن. آمریکا و متحدانش می بینند با وجود ۳۰ سال دشمنی و کینه توزی علیه ایران اسلامی که جنگ تحمیلی، بمباران شهرها و مناطق مسکونی، تحریم اقتصادی، طراحی چند کودتای نظامی، راه اندازی غائله های قومی، تشکیل و حمایت از ده ها گروه تروریستی، جنگ نفتکش ها، جنگ سفارتخانه ها، اتهام نقض حقوق بشر، درگیری بی وقفه سیاسی و... نه فقط حرکت انقلاب اسلامی را متوقف نکرده بلکه شتاب آن نیز همه روزه افزایش یافته است تا آنجا که امروزه به قول جیمز ولسلی شاهد حضور قطب قدرتمند اسلام به پرچمداری ایران اسلامی در منطقه- و به قول اولیوت کوهن در جهان- هستند. آیا این همه اقتدار معنوی، سیاسی، علمی، نظامی و... کشوری که آمریکا بیشترین دشمنی ها و کینه توزی های عملیاتی را علیه آن به کار گرفته است، گویاترین گواه بر این واقعیت نیست که اولین گام برای پیشرفت و ترقی کشورها، مقابله با زورگویی های آمریکاست؟ و آیا این واقعیت ملموس، توهم ابرقدرتی آمریکا را به چالش جدی و رسواکننده نکشیده و نمی کشد... مسئله اصلی این است و نه برنامه هسته ای ایران که می دانند صلح آمیز است....

۵) آمریکا و متحدانش می دانند و بارها به صراحت این پاسخ قطعی را از ایران اسلامی دریافت کرده اند که «غنی سازی اورانیوم» خط قرمز جمهوری اسلامی ایران است که تحت هیچ شرایطی حاضر به تعلیق آن نیست. بنابراین چرا در تمامی قطعنامه های شورای امنیت و تمامی بسته های پیشنهادی به ایران، تعلیق غنی سازی اورانیوم را به عنوان محور اصلی خواسته های خود مطرح می کنند؟ و به اصطلاح برای بسته پیشنهادی قیمتی تعیین می کنند که می دانند خریداری ندارد؟!

آمریکایی ها به یقین کمترین امیدی به پذیرش خواسته غیرقانونی خود از سوی ایران ندارند ولی با تظاهر به مذاکره و ناکام ماندن پی درپی پیشنهادات تکراری خود قصد دارند از یکسو وانمود کنند اهل مذاکره و گفت وگو هستند و از سوی دیگر ایران را به لجاجت و رد تمامی پیشنهادات ارائه شده متهم کنند! آمریکا از این طریق درپی بازسازی چهره زورگو و قانون شکن خویش است که خوشبختانه ابتکار ایران اسلامی در ارائه بسته پیشنهادی، این ترفند آمریکا و متحدانش را عقیم و ناکام گذاشته است، زیرا از این پس آنها نیز در مقابل این پرسش قرار می گیرند که چرا تمامی پیشنهادات ایران را رد می کنند؟!

۶) در همین زمینه می توان ابتکار تعیین کننده و هوشمندانه ایران اسلامی یعنی ازسرگیری تدریجی فعالیت های تعلیق شده و ادامه فعالیت های جدیدتر هسته ای نیز اشاره کرد که باید بدون کمترین وقفه دنبال شود، چرا که تا قبل از آگوست ۲۰۰۵ به علت تعلیق فعالیت های هسته ای ایران، هرگونه وقت کشی و فرصت سوزی به نفع حریف بود ولی از آن تاریخ به بعد، فرصت سوزی ها به زیان حریف است بی آن که برای فعالیت هسته ای کشورمان کمترین زیانی داشته باشد.

۷) و بالاخره، به قول حضرت امام (ره) که رهبر معظم انقلاب نیز چند روز قبل بر آن تاکید ورزیدند، آمریکایی ها هر اقدام خصمانه ای که توانایی انجام آن علیه ایران اسلامی را داشته اند به کار برده اند و اگر از حرکت کینه توزانه ای خودداری ورزیده اند تنها به علت آن بوده است که توان انجام آن را نداشته اند، از این زاویه می توان تلاش آمریکا را برای راضی کردن ایران به تعلیق غنی سازی اورانیوم، نشانه ناتوانی از برخوردهای خصمانه دیگر و اطمینان از بی اثر بودن قطعنامه های شورای امنیت تلقی کرد که این نیز از درستی برخورد ایران در بی اعتنایی به قطعنامه های غیرقانونی یاد شده حکایت می کند.

حسین شریعتمداری