پنجشنبه, ۱۶ اسفند, ۱۴۰۳ / 6 March, 2025
مجله ویستا

فیلسوفان تماشاچی نما


فیلسوفان تماشاچی نما

سینما, ظرف معانی فلسفی نیست سینما به فلسفه تنه می زند سینما یک مفهوم فلسفی را از طریق حس ایجاد می کند

"سینما، ظرف معانی فلسفی نیست. سینما به فلسفه تنه می زند. سینما یک مفهوم فلسفی را از طریق حس ایجاد می کند." این جملات اظهار نظر مسعود جعفری جوزانی پیرامون فیلم "آلزایمر" است که در جلسه نقد و بررسی این اثر با حضور استادان طراز اول فلسفه و عرفان مطرح شده بود. فیلمی که به روایت متواضعانه کارگردانش در تیتراژ، یک تجربه جدید است. با این فیلم سینمای ایران بعد از مدت ها توانست یک فیلم با مفاهیم ارزنده انسانی را به خود ببیند.

آلزایمر تازه ترین اثر "احمد رضا معتمدی" در کسوت نویسنده و کارگردان است که در بیست و نهمین جشنواره فیلم فجر مورد توجه قرار گرفت و دیپلم افتخار بهترین فیلمنامه را برای معتمدی به ارمغان آورد و اخیرا نیز در جشنواره تائورمینا ایتالیا جایزه ویژه هیات داوران را کسب کرد. احمدرضا معتمدی را با فیلم های معناگرایانه اش می شناسیم. از وقتی "هبوط" را اوایل دهه ۷۰ ساخت، نشان داد علائقش در سینما چیست؟ پس از آن نیز هرگاه پشت دوربین ایستاد، به بهانه هر فیلم حتی کمدی سعی کرد دیدگاه های فلسفی و اندیشه های خاص خود را عرضه کند.

آلزایمر این فیلم پاره ای از ارزش ها را بازگو می کند و تکیه بر اعتقاد انسان ها دارد. فیلم در ظاهر داستان زنی (آسیه) را روایت می کند که همسرش(امیرقاسم) طی حادثه ای مفقود می شود و سایر اعضای خانواده اش مرگ او را می پذیرند اما زن همچنان به بازگشت شوهر امید دارد و آن اندازه در باور خود راسخ و پابرجاست که با ورود مردی که مشخصات همسرش را دارد تمام و کمال به پا می خیزد و به دفاع از او و در حقیقت اعتقاد و ایمان خویش می پردازد.

فیلم آلزایمر همان اندازه که موفقیتی تازه برای سازنده اش به شمار می رود، نقطه درخشانی در کارنامه بازیگری مهتاب کرامتی هم است; شخصیتی که او در فیلم بازی می کند علاوه بر پیچیدگی و رازآمیز بودن، به لحاظ ظاهری شاید متناسب با این بازیگر نباشد. اما کرامتی با قدرت توانسته فاصله ظاهری میان خود و نقش را از میان بردارد و ذهن تماشاگر را از بازی های گذشته اش در نقش های گوناگون خالی کند. بازی کرامتی در فیلم اغلب در سکوت رقم می خورد و همین مساله او را در آزمونی تازه قرار می دهد. اگر آلزایمر و استقبال نسبی ای که از آن به عمل آمده در شیوه فیلمسازی سازنده اش تاثیری گذارد، مطمئنا از این پس شاهد فیلم های خوبی از معتمدی خواهیم بود.

نظر چند تن از اساتید مطرح فلسفه و عرفان اسلامی راجع به فیلم آلزایمر.

اکبر جباری، استاد فلسفه اسلامی و عرفان نظری: فیلم آلزایمر فیلمی است ذو بطون که می تواند از یک سو با داستان روان و سر راست خود، مخاطبان عام را راضی نگه دارد و از سوی دیگر، با لایه های عمیق تامل برانگیز، مخاطب خاص را به وجد آورد. اما در هر صورت، همه مخاطبان را به پرسشی عمیق درباب ایمان فرامی خواند. آلزایمر فیلمی در ستایش ایمان است.

نصرالله حکمت، استاد فلسفه دانشگاه شهید بهشتی: هنگام تماشای فیلم بارها گریه کردم. مدتها بود چنین فیلمی ندیده بودم. من به حال نسلی گریستم که در قحط سالی باور و ایمان فرومانده است و چه مسئولیت سنگینی دارند کسانی که به نحوی با گمشده این نسل درارتباطند و نشانه هایی از آن دارند. این دخترک (دختر آسیه) را در این فیلم دیدم و به حال نسلی گریستم که چیزی را گم کرده اند و نمی دانند نزد چه کسی باید آن را بجویند. ما روایت گرانی برای نسل امروز نداریم.

بیژن عبدالکریمی استاد فلسفه دانشگاه آزاد اسلامی: به من حق بدهید، انتقاد کنم. چون اثر هنری باید به نحوی باشد که مخاطبش مستقلا منطق فیلم را بفهمد; بدون اینکه کارگردان به فیلم پیوست بشود و منظورش را توضیح دهد. تصور می کنم آقای معتمدی تجربه ای داشته که در پی نمایش آن تجربه بوده اما در طول فیلم، قصه، خودش را تحمیل می کند و ساختار را بهم می زند; به نحوی که با چارچوب های ذهنی مخاطب، همراهی ندارد.

نویسنده : میترا نیازی