دوشنبه, ۲۰ اسفند, ۱۴۰۳ / 10 March, 2025
ما می رویم چون دلمان جای دیگر است

در دنیای پرخطر و خاطره امروز، مهاجرت گاه بسیار تلختر و سختتر از خداحافظی کردن و چمدان به دست گرفتن و رفتن است. کافی است نگاهی به خبرها بیندازیم تا ببینیم آدمی چگونه بر دریای پر از موج میزند تا از جایی که ایستاده است، بکند و به جایی برود که میخواهد باشد. «مهاجرت» گاه واژه شیرینی نیست، تلخ است چون «جدایی» که میتواند دهان زندگی آدمی را پر کند از خاک!
در «موضوع ویژه» این هفته و در آستانه روز جهانی مهاجرت، نگاهی به این مقوله و آثارش بر گروههای سنی مختلف انداختهایم.
● دکتر امید علی احمدی
جامعه شناس و عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی
۸ عارضه مهاجرت
مهاجرت همواره ایجادکننده میزانی از ناسازگاری است. هرچه تفاوت پایگاه اجتماعی و عناصر فرهنگی فرد در جامعه مبدا با جامعه مقصد بیشتر باشد، ناسازگاری بیشتر خواهدبود. این ناسازگاری ایجادکننده ضرورت جامعهپذیری مجدد است. فرد باید الگوهای رفتار و کنش را در جامعه مقصد بیاموزد و تا آنجا که میتواند آنها را ملکه ذهن خود کند. هرچه فرد در جامعه مبدا بیشتر شکل گرفته باشد، سازگاری وی در جامعه مقصد دشوارتر خواهد بود. این نوشته، نگاهی میاندازد به برخی از آثار اجتماعی مهاجرت:
حاشیهای شدن: مهاجران معمولا در جامعه مقصد کاملا جذب نمیشوند. این موضوع حتی بین مهاجرانی که چند دهه از مهاجرتشان میگذرد، کاملا مشهود است. این پدیده را که فرد نمیتواند مانند افراد عضو جامعه در متن زندگی اجتماعی ساکنان قدیمیتر پذیرفته شود و به طور نسبی پس رانده میشود، «حاشیهای شدن» مینامند.
حاشیهنشینی مضاعف: وقتی فرد به دلایل گوناگون خود را در جامعه حاشیهای تلقی میکند و فکر میکند نمیتواند با هنجارها یا گفتمان حاکم در جامعه بسازد و به این دلیل مهاجرت میکند، در جامعه مقصد نیز ممکن است با همین احساس مواجه شود. این پدیده را دکتر عبدالمعبود انصاری در کتابی که درباره ایرانیان مهاجر نوشته است؛ «حاشیهنشینی مضاعف» نامیده است.
حسرت فضاهای از دست رفته: هریک از ما در دوران کودکی و رشد، محیطهای متنوع و در عین حال مشابه را به لحاظ خصایص اساسی فرهنگ تجربه میکنیم. تصور ما از طبیعت، جامعه و فرهنگ به صورتی که با مردممان نسبتا مشترک است، شکل میگیرد و تعریف ما از درست و نادرست، زشت و زیبا از همین فضا متاثر است. مهاجر با از دست دادن فضاهای آشنا، دچار حسرت فضاهای گمشده میشود. احساس نوستالژیک مهاجران معمولا از این فرایند متاثر است.
از دست دادن سرمایه اجتماعی: مهاجر حداقل برای مدتی سرمایه اجتماعی خود را از دست میدهد. یعنی با از دست دادن آشنایان خود، اعتماد اجتماعی خود را به افراد جامعه از دست میدهد. این ازدسترفتن سرمایه اجتماعی، سازوکار زندگی را بهخصوص در شهرهای پرجمعیت، شلوغ و مهاجرپذیر، با دشواری مواجه میکند. سرمایه اجتماعی در جامعهای که اعتماد چندانی به سازمانهای اجتماعی آن وجود ندارد یا سازمانهای حمایتی در آن به قدر کافی نیستند، ممکن است به دشواری مهاجرت بیفزاید.
تغییر شدید پایگاه اجتماعی: عده اندکی از مهاجران میتوانند پایگاه اجتماعی خود را در جامعه مبدا، در جامعه مقصد هم حفظ کنند و مهاجرت معمولا افت پایگاه یا تنزل موقعیت اجتماعی را به دنبال دارد. گاهی تا مشخص شدن و جاافتادن فرد در جامعه مقصد چند سال یا حتی چند دهه زمان نیاز است. تنزل پایگاه اجتماعی نظم پیشتعریفشده زندگی فردی را دچار اختلال و تحمل شرایط جدید را دشوار میکند.
محدودیت در مناسبات اجتماعی و تغییر شبکه اجتماعی: یکی دیگر از پیامدهای مهاجرت، ازدسترفتن حلقههای مناسبات اجتماعی با دوستان، خویشان و آشنایان است. این وضعیت در آغاز برای فرد مهاجر آسان به نظر میرسد اما رفتهرفته به مشکلی جدی در زندگی تبدیل و فرد با احساس دائمی تنهایی، دست به گریبان میشود. امروزه با گسترش وسایل ارتباطی شاید این احساس تنهایی کاهش یافته باشد اما همچنان به قول سعدی «فرق است میان آنکه یارش در بر با آنکه دو چشم انتظارش بر در.»
تبدیل شدن فرد به عضو گروه اقلیت: از دیگر نتایج مهاجرت آن است که فرد برای اعضای جامعه مقصد همواره بهعنوان یک دیگری باقی میماند بنابراین اعضای گروه اقلیت همواره در جستجوی همزبان هستند و این خود فرایند جذب را در جامعه مقصد با دشواری مواجه میکند. زیر ذرهبین بودن رفتار گروه اقلیت، همواره باعث احتیاط بیشتر و احساس نداشتن آزادی در مهاجر میشود. به همین دلیل اغلب رفتار مهاجران از دیگر اعضای خود جامعه پسندیدهتر است. هنگامی که گروه اقلیت به صفتی شناخته شده باشد، برچسب خوردن باعث محدودیت بیشتر گروه اقلیت مهاجر میشود.
بر هم خوردن زندگی خانوادگی: تجربه نشان داده است که مهاجران در جامعه مقصد به دلیل برخورد با نظم و ترتیب، هنجارها و قوانین متفاوت با جامعه مبدا و ناتوانی در سازگاری با شرایط جدید، با ناملایمات مختلفی در زندگی خانوادگی مواجه میشوند و سامان زندگی خانوادگی را حداقل برای مدتی از دست میدهند. هر چه تفاوت ۲ جامعه بیشتر باشد، تاثیر مهاجرت بر زندگی خانوادگی عمیقتر است. در مطالعهای که بین ایرانیان مهاجر به کشور سوئد در آغاز دهه ۷۰ انجام داد، به این نتیجه رسید که بیش از ۷۰ درصد ایرانیان مهاجر متاهل، پس از مهاجرت طلاق گرفتهاند. وی از این مهاجرت با عنوان مهاجرت در تونل زمان یاد کرده بود.
میتوان این فهرست آثار اجتماعی مهاجرت را طولانیتر کرد اما باید دانست اگر به متغیرهایی مثل میزان تفاوت اجتماعی- فرهنگی بین جامعه مبدا و مقصد، پایگاه و وضع اقتصادی فرد مهاجر، مشخص یا نامشخص بودن شغل و چگونگی سکونت، میزان حمایت سازمانهای حمایتی از مهاجران، قوانین مهاجرت در کشور مقصد، نوع مهاجرت و مانند آن توجه کنیم، همه این موارد نسبی هستند.
سیما روشن
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست