جمعه, ۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 24 January, 2025
زن , توسعه مشکلا ت پیش رو
سالهاست که تحقیقات و مطالعات گستردهای پیرامون زنان و مسائل آنان در مراکز مهم تحقیقاتی و پژوهشی دنیا انجام میگیرد وعمدتا نیز نگاهی تحلیلی وانتقادگرایانه بر این موضوع حاکم است. اینکه آیا حل مسائل زنان در گرو حل مسئله حقوق انسانها و شهروندان است یا اینکه تا وقتی حقوق زنان حل نشود حقوق جامعه هم تامین نمیشود و یا اینکه آیا وضعیت زنان نشانه بزرگی از تضییع حقوق جامعه است یا خیر و یا مثلا رسیدگی به وضعیت زنان راهحل انحصاری اعاده حقوق جامعه است؟!
طرح چنین نکاتی ابتدا مستلزم برخورد با قضیه از دو سطح خرد و کلان است. چرا که نگاه به مسائل زنان تنها جنبه بررسی وتحقیقی ندارد و موضوعی بس گسترده و وسیع است که طیف قابل ملاحظهای از مسائل جامعهشناختی را تحت پوشش قرار میدهد.
در سطح کلان و عمومی باید از حق شهروندی، حق انتخاب، حق آموزش و... برای همه دفاع کرد که طبعا قشر زنان را نیز پوشش دهد، حال آنکه در همین قالب میتوان در یک چارچوب کلی به صنعت و صنف و قشر خاصی (زنان) بیشتر توجه کرد؟!
به عبارتی این سوال مطرح میشود که آیا با تحت آموزش قرار دادن زنان میتوان به یک جامعه آرمانی و ایدهآل رسید و از تمام مواهب آموزش، درک عمومی و دستیابی به منابع، بهره برد یا تنها در سایه سرمایهگذاریهای عظیم در بخش آموزش همگانی اعم از زن و مرد، پیر و جوان میتوان به اعاده حقوق اجتماعی انسانها در جوامع دست یافت؟! در راه رسیدن به پاسخ این پرسشها، طرح و ارائه چند پیشفرض ما را به نکات اساسی و قابل توجهی رهنمون میسازد. ابتدا اینکه زنان در سطح خرد را میتوان بهعنوان مهرههای اصلی هر خانواده هستهای نامید و حتی در خانوادههای گسترده و عشیرهای نیز تاثیرگذاری زنان غیرقابل انکار است. سنتهای حاکم در زندگیهای گروهی و رعایت الزامات آن صرفا از سوی زنان ترویج وابقا میشود و در زندگی خانواده هستهای نیز به واسطه ایشان است که نقش افراد خانواده تثبیت و یا تعریف میشود. به عبارت بهتر تداوم واستمرار اندیشه مطلق مردسالارانه و برعکس زندگی در سایه تفاهم و درک مشترک افراد از زندگی زناشویی تنها از طریق اشاعه اندیشه حاکم بر تفکرات زنان در خانواده است که نشر مییابد.
مطالعه گسترده در جوامعی که حاکمیت مطلق مردان در سیطره زندگی اجتماعی انسانها کاملا مشهود است و از جهات بسیاری مردان بهعنوان تصمیمگیرندگان صرف به رتق و فتق امور میپردازند، این ابقای حقوق و تثبیت اندیشه از سوی زنان بوده است. ریمون بودون در کتاب روش تحلیل مسائل اجتماعی به این موضوع اشاره دارد که ابقای تفکر برتر و حاکم، نتیجه ابقای اندیشهای است که بهعنوان فرودست به تبیین آن اندیشه میپردازد. یعنی حضور برتر و رسیدن به جایگاه بالاتر در نتیجه پذیرش این موضوع از سوی اندیشه گروهی است که در جایگاه پایینتری قرار گرفتهاند.
پس به راستی میتوان نقش زنان را در ابقا و القای اندیشهها در سطح خرد و کلان نادیده گرفت؟ و یا میتوان به آموزشهای همگانی اعاده حقوق افراد و بها دادن به اندیشه مشارکت اجتماعی، حق انتخاب در سطح گسترده و کلان در جوامع سخن گفت، حال آنکه در سطح خرد چنین نیست!
تحقیقات پیرامون آموزش و پرورش نوجوانان و در مقطع دبستان بیانگر این مطلب است که چنانچه آموزش و صرف هزینه در این بخش از سوی کانون خانواده مورد حمایت قرار گیرد و یا شخصا توسط مادران پیگیری شود، درصد دانش آموختگان و آموزش در سطح واقعیتری در جامعه نمود یافته است و بهراستی با آموزش زنان و صرف هزینه جهت بالا بردن توان علمی و دانش این قشر، بیش از نیمی از جمعیت جامعه را در راه گسترش آموزش عمومی و فراگیر با خود همگام و همراه نکردهایم؟!
قدر مسلم اشاعه فرهنگ آموزش، اعاده حقوق و حق شهروندی نیازمند صرف هزینههای هنگفت به قدر جمعیت جوامع است، چرا که تمام افراد انسانی در جامعه از حقوق یکسان برخوردارند و در جای خود نیازمند صرف هزینه و منابع! حال آنکه با ارائه تسهیلات ویژه (ارائه و اشاعه آموزش ویژه به زنان) و تثبیت حقوق شهروندی چند گام جلوتر رفتهایم، چرا که خیل عظیمی از افراد جامعه را با خود همگام و همراه کردهایم که بخصوص در آموزش و پرورش نوجوانان و جوانان و کودکان (به عبارتی شهروندان آینده) بار سنگینی از دوش دولتها و گردانندگان جوامع بر میدارند.
تحقیقات اخیر پیرامون نقش آموزش در خانوادهها به خوبی بیانگر این موضوع است که پسربچههایی که مادران تحصیلکرده و اهل مطالعه دارند (گیلدر و همکاران ۱۹۸۹) آرامتر و منطقیترند، تمایل بیشتری به مطالعه و یادگیری دروس نشان دادند. اخیرا نیز مشابه این تحقیقات در استان تهران صورت گرفته است. از بین ۸۹ مورد مشاهدهای که مادران تحصیلکرده، دیپلمه و یا پایینتر ولی اهل مطالعه داشتند، دختربچهها تا ۷۸ درصد و پسرها تا ۸۳ درصد نسبت به دروس مدرسهشان علاقهمندتر بودند و تمایل بیشتری به مطالعه و یادگیری از خود نشان میدادند. از بین ۸۹ مورد ۶۶ نفر دارای کارنامه با معدل بالاتر از ۱۷ بودهاند. در این میان دختربچهها درک بهتری از مطالب آموزشهای کتابهای درسیشان داشتهاند و در انتقال اندوختههایشان در زمان پرسش درس و یا امتحان کمتردچار اضطراب و تنش میشدند و بهتر انتقال مطلب میدادند. در میان پسران نیز مفاهیم دروس ریاضی را بهتر درک میکردند ودر ارائه راهحل خلاقتر عمل میکردند و در انتقال مطالب حفظکردنی همچون تاریخ و جغرافی نیز تمایل بیشتری از خود نشان میدادند.
اما مسئله زنان در سطح خرد به مثابه امری اختصاصی، اقتضائات و تنبهات خاص خود را دارد. آسیبشناسی زنان و توجه به آفت خودمرکزبینی و تبلیغ زنسالاری به جای مردسالاری (که هر دو نامطلوباند) باید در دفاع از حقوق زنان که بهعنوان بخشی از یک پروژه ملی است مطمحنظر قرار گیرد.
خودآگاهی زنان، همچنین آگاهی آنان نسبت به حقوق و تکالیف خویش باید در دستور کار کانونهای اختصاصی اعم از سازمانهای زنان و نشریات زنان قرار گیرد. روشنفکران دینی در چنین حوزههایی میتوانند فعالتر از پیش باشند. به هرحال پرداختن به مسائل خاص زنان و حرکت گروههای فعال در این زمینه از دو جهت قابل تعمق و بررسی است. ابتدا از لحاظ بررسیهای تاریخی و آنچه شیرازه تفکر و جوامع شهری و یا روستانشین را در مورد زنان تشکیل میدهد، دوم از جهت جامعهشناسی و بررسیهای آماری وتحقیقاتی از فعالیتهای زنان و مشارکتهای گروهی ایشان در عرصه اجتماعی.
نتایج برگرفته از تحقیقات به خوبی بیانگر این امر است که در میان بزهکاران و کسانی که دارای ناهنجاریهای اجتماعی هستند، بخش قابل توجهی دارای مادران کمسواد و سرخوردهاند، زنانی که اعاده حق شهروندی، اعاده حق انتخاب و برخورداری از آموزش متوسط در زندگیشان معنایی نداشته و از حداقل حقوق اجتماعی برخوردار بودهاند. این نیز خود طرح مسئله میکند که بهراستی نقش زنان در بازپروری و احیای خودباوری بهعنوان شهروندان یک جامعه و برخورداری از تمام منابع موجود و در دسترس جوامع چیست؟!
آیا واقعا حقوق اجتماعی افراد را در جامعه میتوان تامین نمود، حال آنکه فرزندان و کودکان جامعه در دامان انسانهایی پرورش مییابند که در طول زندگیشان ازآموزشهای واقعی بهره نبردهاند، دسترسی یکسان و هماهنگ همچون مردان و منابع موجود در جامعه ندارند و مسائل و مشکلاتشان بهعنوان مسائل پیرامونی وحاشیهای مطرح میشود؟!
سخن آخر اینکه رسیدن به یک جامعه متعادل که در آن همه افراد از حقوق یکسانی برخوردار باشند و سرخوردگی و ناهنجاری بخش کوچکی از مشکلات حاکم بر جامعه را تشکیل دهد، ابتدا باید از رفع تبعیض از افراد جامعه و فراهم نمودن فرصتهای مساوی و مناسب خصوصا برای زنان آغاز نمود. صرف هزینههای هنگفت در بخش آموزش و پرورش بدون حمایت کانونهای اصلی خانوادهها که زنان و مادران هستند، به نوعی اتلاف سرمایه در دو صورت کیفی و کمی است و شکوفا نمودن استعدادهای جوامع در گرو استعدادهای نهفته در گوشه و کنار خانههاست که هدایت اصلی توسعه در اشاعه فرهنگ را در دست دارند و عاملین اصلی توسعه فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی و نهایتا سیاسی هستند!
شهناز روحی
کارشناس پرستاری بیمارستان میرزاکوچکخان
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست