شنبه, ۲۷ اردیبهشت, ۱۴۰۴ / 17 May, 2025
ترجمه متون مسلمین در اروپا قرن های ۱۲ و ۱۳ میلادی

برای روشن شدن روابط و تعاملات فرهنگی و علمیِ میان شرق و غرب نیاز به تحقیقات بیشتری در این زمینه میباشد. در این میان فهم روابط شرق و غرب در دوران میانه و در حقیقت روابط فرهنگی و تمدنیِ جهان اسلام و مسیحیت در این دوران، بسیار بااهمیت میباشد. چرا كه در این دوره، تمدن اسلامی با تمدن مسیحیِ غرب در تعاملی نزدیك و شدید بوده است. هدف ما در این نوشتار، توجه به روابط و تعاملات تمدنی و علمی جهان اسلام و مسیحیتِ غرب در قرون پایانی دوران میانه میباشد؛ دورانی كه فرهنگ و تمدن اسلامی طی فرایندی چند مرحلهای و تجربهی دورهای كه به عصر زرین تمدن اسلامی مشهور گشته انوار علمی و فرهنگی آن روشنی بخش اندیشهی طالبان علم و اندیشه بود. در این میان توجه ما به یكی از مهمترین انواع روابط معنوی دو تمدن یعنی انتقال و ترجمهی متون مسلمانان توسط اروپاییان در قرنهای دواز دهم و سیزدهم میلادی معطوف است.
●مقدمه
اسلام به عنوان دینی تمدنساز، مانند بسیاری از تمدنهای دیگر، افت و خیزهای متعددی را پشت سر گذارده است. بنابراین اگر بخواهیم از فرایندی كه فرهنگ و تمدن اسلامی از قرن اول تا هفتم قمری طی نموده بحث نماییم، میتوانیم سه مقطع مهم را شناسایی كنیم:
در مقطع اول، پس از دورهی گذر، و فتوحات گسترده، شاهد اخذ علوم از ملل مختلف (هندی، ایرانی، مصری و...) هستیم. شیوهی اصلی در این راه، ترجمهی كتب مختلف به زبان عربی میباشد و اوج این مقطع، قرن سوم قمری میباشد. بنا به گفتهی كرومبی:
در این زمان تقریباً ترجمهی همهی متون یونانی كه بعدها در دسترس جهان باختر قرار گرفت، به عربی موجود بود.۲
در مقطع دوم - عصر زرّین تمدن اسلامی - ما شاهد تكامل و توسعهی علوم و معارف قدیم، توسط اندیشمندان اسلامی هستیم. در این مرحله اندیشمندان مسلمان، نبوغ و اندیشههای خلّاق خود را در جهت تصحیح و توسعهی علوم گذشته و هم چنین ایجاد علوم جدید، به كار بردند و ما شاهد تولد علوم اسلامی به معنای خاص كلمه میباشیم.۳ اوج این مقطع قرن چهارم و پنجم قمری میباشد. در واقع آن چه مسلمانان را شایستهی تحسین و تكریم میكند، ورود آنان به مرحلهی نوآوری و سعی در ابتكار، خلاقیت، تركیب و بازسازی و در نهایت تعمیق و گسترش علومی اس ت كه در مرحلهی ترجمه و اقتباس به دست آورده بودند.
مقطع سوم - دورهی ركود علمی و عقلیِ فرهنگ و تمدن اسلامی - حدوداً از اواخر قرن پنجم قمری آغاز میگردد. در این دوره هر چند علوم عقلی در جهان اسلام به دلایل مختلف رو به انحطاط میگذارد،۴ اما تمدن اسلامی به واسطهی دستاوردهای قرون پیشین هم چنان نسبت به تمدن های دیگر، قوت و غنای بیشتری دارد و به همین دلیل مورد توجه اروپاییان قرار میگیرد و آنان به انتقال فرهنگ و علوم اسلامی از راههای گوناگون اقدام مینمایند. اوج این مقطع را در قرن پنجم و ششم قمری (دوازدهم و سیزدهم میلادی) شاهد هستیم. یكی از راههای اصلی ا ین انتقال، ترجمهی كتب مسلمانان به زبانهای اروپایی میباشد.
در این دوره اروپا با پشت سر گذاشتن نیمهی اول قرون وسطی و استقرار نظم و قانون، تا حدودی امنیت و آرامش لازم را جهت اشتغال و كار علمی پیدا نمود. كلیسا در استقرار این نظم، نقش بزرگی داشت.۵ از سوی دیگر نیز به واسطهی افزایش حجم داد و ستد بین شرق و غرب، و به تَبَع آن رشد شهرهای بازرگانی مستقل، زمینه جهت رشد اندیشه و عقلِ غربی، كه از قرنها پیش متروك مانده بود، فراهم شد. عوامل فوق در كنار تماس اروپا با جهان اسلام موجب بیداری و هوشیاری اروپاییان گردید.
تلاش جدی اروپاییان از ابتدای قرن دوازدهم میلادی به بعد برای كسب علوم مختلف مسلمانان، موجب گردید تا «رنسانس قرن دوازدهم»۶ ایجاد و در پی آن، قرن بعدی (قرن سیزدهم) به «قرن دانشگاهها» معروف گردد.۷
در این زمان برای اندیشمندان اروپایی كه آرزو داشتند تا پیكرهی دانش را در جهان مسیحیتِ لاتینی وسعت بخشند، روشن شد كه برایشان هیچ راهی بهتر از برقرار كردن ارتباط با فرهنگهایی كه از لحاظ فكری متعالیتر هستند، نیست. این فرهنگ متعالی كه در درون آن سنتهای چ شمگیرِ فلسفی، دینی و تفكر علمی پرورده شده بود و از خاورمیانه تا شمال آفریقا و تا اسپانیا اقتدار داشت، همان فرهنگ و تمدن اسلامی بود.
●نگاه محققین غربی به فرهنگ و تمدن اسلامی
به دنبال نهضت ترجمهی متون مسلمانان در اروپا «عصر انتقال و مصالحه»۸ چنان تحول و تغییراتی در حیات فكری و نگرشی متفكران اروپا به وجود آمد كه اسقف اكستر در سال ۱۲۸۷ میلادی قرن خویش را «مدرنی تمپورس» (اعصار جدید) نام نهاد.۹
متأسفانه، به دلیل برداشتهای نادرست در طی صدها سال نقش فرهنگ و تمدن اسلامی در تحولات فكری و علمی اروپا از سوی نویسندگان غربی نادیده گرفته شده است. به طوری كه اكثر مؤلفین تاریخ علوم، بیدرنگ پس از تشریح تمدنهای عتیق به ویژه علوم یونانی به عصر رنسانس و ب یداری اروپا میپردازند و در این میان نقش اسلام را در توسعه و تكامل علوم، مورد توجه قرار نمیدهند.۱۰
پارهای از محققان نیز كه به نقش اسلام توجه نمودهاند، به آن به عنوان حلقهی اتصال و واسطهی اروپای متمدن با دانش كهن یونانی، نگاه كرده و مدعی هستند كه كار عمدهی مسلمانان ترجمه و حفظ علوم یونانی و انتقال آن به اروپا بوده است. چنان كه فیزیكدان، فیلسوف و مورخ مشهور پیردوئم مینویسد:
علمی به اسم علم عربی وجود ندارد. مردان دانشمند و فرزانهی كیش محمدی، همیشه كم و بیش شاگردان باوفای یونانیان بودهاند، اما خودشان عاری از هرگونه اصالت و خلاقیت هستند.۱۱
پس از او پییر روسو نیز در این مورد مینویسد:
پس اگر نقش دانشمندان عرب به طور كلی ایجاد علم نبوده است، این افتخار برای آنها باقی میماند كه بهترین اكتشافات كشورهای دست نشانده را جمعآوری كردند و به ما انتقال دادند.۱۲
حتی نویسندگان متأخر نیز با وجود برشمردن برخی از دستاوردهای علمیِ مسلمانان، در نهایت با جملاتی چون «آنها در عرصهی اندیشه، سهمی انقلابی ندارند»۱۳ و «اعراب در این زمینه (نجوم) چیز تازهای بر نوشتههای یونانی اضافه نكردند»۱۴ و...، سعی در ناچیز جلوه دادن دس تاوردهای علمی مسلمانان مینمایند.
این در حالی است كه اندیشه و فرهنگ اسلامی، افق وسیعتری را فرا میگیرد و «پروردن میراث یونانی» تنها یكی از مراحل تكامل و تطور فكر و اندیشهی اسلامی میباشد؛۱۵ و سهم مسلمانان در تكوین فرهنگ و تمدن بشری نه تنها كمتر از یونانیان نیست بلكه در بسیاری موارد بی شتر نیز میباشد. در این میان نویسندگانی نیز بودهاند كه با تعمق در علوم اسلامی، بر نقش و تأثیرات مهم آن در تحولات فكری و علمی اروپا تأكید كردهاند. به عنوان نمونه، ماكس میرهوف مینویسد:
علوم عرب (مسلمانان) مانند ماه تابانی تاریكترین شبهای اروپایی قرون وسطی را منور ساخت و چون علوم جدید ظاهر گشت ماه بیرنگ شد، ولی همان ماه بود كه ما را در شبهای تار، هدایت كرد و تا به اینجا رسانید و میتوانیم بگوییم كه هنوز هم تابش آن با ماست.۱۶
در ادامه این مقاله با روشن ساختن گستردگی نهضت ترجمهی متون مسلمانان در اروپا، كه همزمان با نبردهای باز پسگیری )reconquest( اندلس در سدهی یازدهم میلادی آغاز، و در طی یك قرن به اوج خود رسید و تأثیرات گستردهی این متون در بیداری و حركتِ فرهنگی و علمی ار وپا، میزان وامداری اروپا به فرهنگ و تمدن اسلامی بیشتر آشكار گشته و به درستی سخن «گوستاولوبون» كه مسلمانان را در طی مدت ششصد سال، استاد اروپا معرفی میكند پی خواهیم برد.۱۷
●ترجمهی كتب علمی مسلمانان در اروپا
اصولاً ترجمه در موقعیتی صورت میگیرد كه جامعه از حالت ابتدایی و ركود خود خارج شده و حركت خود را به سوی ترقی و تكامل آغاز كرده باشد. این مرحلهای بود كه اروپا از اواخر قرن یازدهم میلادی بنا به علل گوناگونی چون: ایجاد امنیت نسبی، توسعهی تجارت، رشد ش هرها و از همه مهمتر آشنایی با جهان اسلام وارد آن گردید. در چنین وضعیتی، اندیشمندان اروپایی برای غنی كردن فرهنگ و تمدن خود، چارهای جز توسل به تمدنهای پیشرفتهتر و غنیتر ندیدند. بدین منظور آنها ابتدا عقاید، اندیشهها و علوم مختلف را از زبانهای گوناگون كه مهمترین آنها زبان عربی بود به زبان لاتین - زبان علمی اروپا در این زمان - باز گرداندند.
چنان كه قدیمیترین ترجمههایی كه از زبان عربی به لاتین صورت گرفته، مربوط به قرن دهم میلادی میباشد. این ترجمهها در زمینهی ریاضیات و اسطرلاب بوده و در اسپانیا صورت گرفته است.۱۸ هر چند قبل از قرن دوازدهم میلادی ترجمهی كتب مسلمانان از زبان عربی به زبان لاتین به صورت پراكنده و موردی، وجود داشته است؛ اما آن چه تحت عنوان نهضت ترجمهی متون مسلمانان در اروپا شهرت یافته محدودهی زمانی قرون دوازدهم و سیزدهم میلادی را در بر میگیرد. چرا كه در این دوره كتب مسلمانان در سطحی وسیع و به طور برنامهریزی شده از زبان عربی به زبان لاتین برگردانده شد.
در ابتدا هدف از ترجمهی كتب مسلمانان، علاوه بر آشنایی با میراث گذشتگان و انتقال علوم، این بود كه با ترجمهی افكار و اندیشههای مسلمانان و آشنایی با آن، بتوانند پاسخهای مناسبی در رد آنها ارائه كنند. چنان كه ترجمهی قرآن به زبان لاتین در اواسط قرن دوازده م میلادی به همین منظور صورت گرفت؛ اما به تدریج با آشنایی بیشترِ اندیشمندان اروپایی با پیشرفتهای شگرف مسلمانان در علوم گوناگون، و عطش بیش از پیش اندیشمندان اروپایی برای كسب علوم مسلمانان، بیشتر شاهد انگیزههای صرفاً علمی هستیم.
زمنیههای فعالیت مترجمان بنابر نیاز جوامع اروپایی، بیشتر علوم طبیعی و تجربی (پزشكی، فیزیك، نجوم، كیمیا و...) و علوم نظری (حساب و هندسه) بود؛ لذا اولین آثاری كه از عربی ترجمه شد، در همین زمینهها بود. ترجمهی آثار فلسفی با تأخیر زمانی زیادی آغاز شد و او لین ترجمه آثار فلسفی در قرن سیزدهم انجام گرفت. علت این تأخیر را میتوان رویگردانی اندیشمندان این عصر از مباحث نظریِ فلسفه و حكمت الهی كه مدتها در كلیساها بدان پرداخته شده بود، دانست.۱۹
●حوزههای اصلی ترجمهی متون مسلمانان در اروپا
كانونهایی كه این وظیفهی مهم را به عهده گرفتند دو حوزهی سیسیل و اندلس بودند. از این رو در این بخش، به معرفی مترجمان معروف و نقش این دو حوزه در ترجمهی كتب مسلمانان به زبان لاتین میپردازیم.
هدف اصلی ما در این مبحث، ترجمههایی میباشد كه از زبان عربی به زبان لاتین صورت گرفته است. اما باید توجه داشت كه در این دوره ترجمههای فراوانی از عربی به زبانهای دیگر، مثل: كاستیلی و عبری نیز صورت گرفته است كه در محدودهی بررسی ما قرار نمیگیرند، و خود نیاز به تحقیقی جداگانه دارد.
●اندلس و هشتصد سال حاكمیت مسلمانان
انتقال علوم اسلامی به جهان مسیحیت، در شبه جزیرهی ایبری، عمیقتر و شدیدتر و نسبت به نقاط دیگر طولانیتر بود. هشتصد سال (۹۲ق - ۸۹۷ق/۷۱۱م - ۱۴۹۲م) حضور حاكمان مسلمان در اندلس كه تمام این منطقه و در اواخر، تنها منطقهی جغرافیایی كوچكی را تحت سلطهی خو د داشتند موجب پیدایش فرهنگ و تمدنی غنی و درخشان در این منطقه گردید. مسلمانان در طول تاریخ هشتصد سالهی حاكمیتِ خود بر این سرزمین، یكی از بارزترین و غنیترین مظاهر فرهنگ و تمدن اسلامی را به نمایش گذاشتند؛ چنان كه نهرو در مورد آن مینویسد:
مورها [عربهای اسپانیا] آن حكومت حیرتانگیز «كورودووا» [قرطبه] را به وجود آوردند كه از شگفتیهای قرون وسطی بود، و در موقعی كه سراسر اروپا در جهل، بربریت و جدال و زد و خورد غوطه میخورد به تنهایی مشعل دانش و تمدن را روشن نگاه داشتند كه پرتو آن بر دنیای غرب میتابید.۲۰
تنها در قرطبه كتابخانهی حكم دوم (۳۵۰ تا ۳۶۶ق) ۶۰۰۰۰۰ جلد كتاب وجود داشت؛ در صورتی كه شارل عاقل، ۴۰۰ سال بعد كتابخانهی دولتی پاریس را تأسیس كرد و فقط توانست ۹۰۰ جلد كتاب جمعآوری كند كه یك سوم آن كتابهای مذهبی بود.۲۱ در این زمان در اندلس، سالیانه حدود هفتاد تا هشتاد هزار جلد كتاب تهیه میشد، و تنها در شهر قرطبه ۷۰ كتابخانهی عمومی وجود داشت.۲۲
در اندلس مدارس بسیاری وجود داشت، برای نمونه، حكم دوم كه از پادشاهان علم دوست آن دیار محسوب میشد، به تنهایی بیست و هفت مدرسه در آن جا بنا كرد كه تعلیم در آنها رایگان بود. بسیاری از شهرهای اندلس دارای مؤسسات عالی، مانند دانشگاه بودند كه از آن جمله میتو ان قرطبه، اشبیلیه، مالقه (مالاگا)، غرناطه و طلیطله را نام برد، این شهرها چنان كه پییر روسو آورده است؛
مراكز فرهنگی بزرگی شده بودند كه جوانان فرانسوی و آلمانی و انگلیسی به آنها هجوم میبردند، و این دانشگاهها ثروتهای بیكرانی را كه برای این جوانان تصور ناكردنی بود، در مقابل چشمان خیرهی آنان نمودار میساخت. آثار بقراط، ارسطو، بطلمیوس، جالینوس و غیره در این مدارس مطالعه میشد. بر نیمكت این دانشگاهها عرب و اسپانیولی، مسلمان و مسیحی در كنار یكدیگر مینشستند و هنگام بازگشت به كشور خود، مطالب مفیدی را كه آموخته بودند منتشر میكردند....۲۳
نویسنده:محمد رضا ناظری
پینوشتها:
۱. كارشناس ارشد تاریخ.
۲. كرومبی، از آگوستین تا گالیله، ص ۴۲.
۳. در این مورد میبایست علومی را كه منابع آن كاملاً اسلامی است، هم چون فقه، حدیث و تفسیر استثنا نماییم چرا كه این علوم از همان قرن اول قمری با یك رشد سریع و ناگهانی مواجه شد.
۴. برای آگاهی از برخی دلایل ن. ك: ذبیحاللَّه صفا، تاریخ علوم عقلی در تمدن اسلامی، صفحات ۱۳۴ الی ۱۵۱.
۵. در این مورد ن. ك به: لویس ویلیام هلزی هال، تاریخ و فلسفه علم، ترجمه عبدالحسین آذرنگ، ص ۱۴۸ و ذكراللَّه محمدی، نقش فرهنگ و تمدن اسلامی در بیداری مغرب زمین، ص ۷۱.
۶. كرومبی، پیشین، ص ۱۳.
۷. ژاك اوگوف، روشنفكران در قرون وسطی، ص ۸۳ .
۸. با توجه به روابط و تعاملات گسترده در دوره زمانی سده دوازدهم تا اواسط سده سیزدهم، جورج سارتون این دوره را به این نام میخواند این در حالی است كه معمولاً در نگاه محققانی كه تنها به روابط سیاسی و ستیز دولتها توجه دارند، از آن جا كه این مقطع زمانی همزما ن با جنگهای صلیبی میباشد، این دوره عصر ستیز و كشمكش معرفی میشود. جورج سارتون، مقدمه بر تاریخ علم، ص ۲۵۳۵.
۹. ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج ۴، ص ۱۴۵۴.
۱۰. برای نمونه ن. ك به: برنال، علم در تاریخ، در یك كتاب چهار جلدی با بیش از هزار صفحه تنها ده صفحه (۲۰۹ الی ۲۱۸) به شرح علوم مسلمین اختصاص داده است. همچنین ن. ك به: پییر روسو، تاریخ علوم، ترجمه حسن صفاری، كه در كتابی با بیش از ۷۵۰ صفحه، تنها پنج صفحه ( ۱۱۷ الی ۱۲۲) به معرفی علوم اسلامی و دانشمندان آن اختصاص یافته است.
۱۱. به نقل از: دیویدسی لیندبرگ، سرآغازهای علم در غرب، ص ۲۳۹.
۱۲. پییر روسو، پیشین، ص ۱۲۱.
۱۳. ویلیام هلزی هال، پیشین، ص ۱۴۰.
۱۴. كرومبی، پیشین، ص ۵۲.
۱۵. سید حسین نصر، علم و تمدن در اسلام، ص ۹.
۱۶. به نقل از: سید مجتبی موسوی، سیمای تمدن غرب، ص ۱۹۸.
۱۷. گوستاولوبون، تمدن اسلام و عرب، ص ۷۲۲.
۱۸. ن. ك به: لیندبرگ، پیشین، ص ۲۷۶.
۱۹. ن. ك به: حسن حسینزاده شانهچی، ترجمه متون علمی مسلمانان در اروپا، فصلنامه تاریخ اسلام، شماره ۸ زمستان ۱۳۸۰.
۲۰. جواهر لعل نهرو، نگاهی به تاریخ جهان، ص ۳۷۸.
۲۱. زینالعابدین قربانی، تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی، ص ۶۷.
۲۲. همان، ص ۶۸.
۲۳. پییر روسو، پیشین، ص ۱۲۷.
۲۴. آلدو میهلی، علوم اسلامی و نقش آن در تحولات علمی جهان، ص ۵۰۸. ن. ك: زیگرید هونكه، فرهنگ اسلام در اروپا، صفحات ۱۱۱ الی ۱۱۹.
۲۵. محمد رشاد، جنگهای صلیبی، ص ۲۴.
۲۶. ر.ك: جورج سارتون، پیشین، صفحات ۱۲۴۹ الی ۱۲۵۱ و همچنین ذبیحاللَّه صفا، پیشین، صفحات ۱۹۳ و ۱۹۴.
۲۷. ویل دورانت، پیشین، ص ۱۲۳. همچنین برای دیدن برخی آثار ترجمهای وی ر.ك: جورج سارتون، پیشین، صفحات ۱۲۴۶ الی ۱۲۴۹.
۲۸. برای آشنایی بیشتر ن. ك: آلدومیه لی، پیشین، ص ۵۱۲.
۲۹. در خصوص ترجمه قرآن كریم به زبانهای گوناگون ن. ك: جواد سلماسیزاده، تاریخ ترجمه قرآن در جهان، برای آشنایی بیشتر با رابرت چستری ن.ك: جورج سارتون، پیشین، صفحات ۱۲۵۳ و ۱۲۵۴.
۳۰. جورج سارتون، پیشین، ص ۹۹۶.
۳۱. همان، صفحات ۱۴۵۹ الی ۱۴۶۵.
۳۲. ویل دورانت، پیشین، ص ۱۲۳۱.
۳۳. برای آشنایی با این مترجمین و آثار ترجمهای آنان ن. ك: جورج سارتون، مقدمه بر تاریخ علم، ص ۱۷۳۲.
۳۴. عبدالحسین زرین كوب، كارنامه اسلام، ص ۸۲ در مورد فردریك دوم و توجه او به دانشمندان ن. ك: ابن العبری، مختصر تاریخ الدول، صفحات ۳۷۵ و ۳۷۶.
۳۵. در مورد شرح زندگی كنستانتین ن. ك: زیگرید هونكه، پیشین، صفحات ۲۹۷ الی ۳۰۲.
۳۶. در خصوص آثار كنستانتین ن. ك: لیندبرگ، پیشین، ص ۴۳۵ و جورج سارتون، مقدمه بر تاریخ علم، صفحات ۸۸۱ و ۸۸۲.
۳۷. جورج سارتون، مقدمه بر تاریخ علم، ج ۱، پیشین، ص ۸۸۱.
۳۸. جورج سارتون، مقدمه بر تاریخ علم، ج ۲ بخش اول، صفحات ۱۰۰۳، ۱۰۱۱ و ۱۰۲۵.
۳۹. ویل دورانت، پیشین، ص ۹۶۶.
۴۰. زیگرید هونكه، پیشین، ص ۴۸۶.
۴۱. ن. ك به: ژاك لوگوف، پیشین، صفحات ۲۷ و ۲۸.
۴۲. دیوید لاسكم، پیشین، ص ۸۸.
۴۳. به نقل از: زرینكوب، پیشین، ص ۱۶۷.
۴۴. ویل دورانت، پیشین، ص ۱۲۳۳.
۴۵. كرومبی، پیشین، ص ۵۴. در خصوص تاریخچه ارقام هندی و نحوه ورود آن به جهان اسلام و سپس انتشار آن در اروپا ن. ك: همان، ص ۹۷ الی ۱۲۱.
۴۶. ویل دورانت، پیشین، ص ۱۲۳۳.
۴۷. گوستاولوبون، پیشین، ص ۵۴۵.
۴۸. زیگرید هونكه، پیشین، ص ۲۷۲.
۴۹. همان، ص ۳۴۸.
۵۰. همان، ص ۳۳۲.
۵۱. زرینكوب، پیشین، ص ۱۶۹.
منابع:
- ابن العبری، مختصر تاریخالدول، ترجمه عبدالمحمد آیتی، چ اول، (تهران، علمی و فرهنگی، ۱۳۷۷).
- برنال، جان، علم در تاریخ، ترجمه پیرانفر وفانی، چاپ اول، (تهران، امیركبیر، ۱۳۵۴).
- حسینزاده شانهچی، حسن، ترجمهی متون علمی مسلمانان در اروپا، فصلنامهی تاریخ اسلام، شماره ۸، زمستان ۱۳۸۰.
- دورانت، ویل، تاریخ تمدن، ترجمه ابوالقاسم پاینده، چ دوم، ج ۴ (تهران، انتشارات آموزش انقلاب اسلامی، ۱۳۶۷).
- رشاد، محمد، جنگهای صلیبی، چ سوم، (تهران، نشر اندیشه، ۱۳۷۳).
- روسو، پییر، تاریخ علوم، ترجمه حسن صفاری (تهران، امیركبیر، ۱۳۴۶).
- زرین كوب، عبدالحسین، كارنامه اسلام چ هشتم، (تهران، امیركبیر، ۱۳۸۰).
- سارتون، جورج، مقدمه بر تاریخ علم، ترجمه غلامحسین صدری افشار، جلد اول (تهران، دفتر ترویج علوم وزارت علوم، ۱۳۵۳).
- - ، مقدمه بر تاریخ علم، ترجمه غلامحسین صدری افشار، جلد دوم بخش اول (تهران، وزارت علوم، ۲۵۳۵ شاهنشاهی).
- - ، مقدمه بر تاریخ علم، ترجمه غلامحسین صدری افشار، جلد دوم بخش دوم (تهران، شورای پژوهشهای علمی كشور، ۲۵۳۷ شاهنشاهی).
- سلماسیزاده، جواد، تاریخ ترجمه قرآن در جهان، چ اول (تهران، امیركبیر، ۱۳۶۹).
- صفا، ذبیحاللَّه، تاریخ علوم عقلی در تمدن اسلامی، مجلد اول، چ پنجم (تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۷۴).
- قربانی، زین العابدین، تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی، چ دوم (تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۰).
- كرومبی، آ. سی، از آگوستین تا گالیله، ترجمه احمد آرام، چ اول (تهران، سمت، ۱۳۷۱).
- لوبون، گوستاو، تمدن اسلام و عرب، سید هاشم حسینی، چ سوم (تهران، كتابفروشی اسلامیه، ۱۳۵۸).
- لوگوف، ژاك، روشنفكران در قرون وسطی، ترجمه حسن افشار، چ اول (تهران، نشر مركز، ۱۳۷۶).
- لیندبرگ، دیویدسی، سرآغازهای علم در غرب، ترجمه فریدون بدرهای، چ اول (تهران، علمی و فرهنگی، ۱۳۷۷).
- محمدی، ذكراللَّه، نقش فرهنگ و تمدن اسلامی در بیداری مغرب زمین، چ اول (قزوین، دانشگاه بینالملی امام خمینی، ۱۳۷۳).
- موسوی، سید مجتبی، سیمای تمدن غرب، چ چهارم (قم، كتابخانهی صدر، ۱۳۵۴).
- میهلی، آلدو، علوم اسلامی و نقش آن در تحولات علمی جهان، ترجمه محمدرضا شجاع رضوی و اسداللَّه علوی (مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۷۱).
- نصر، سید حسین، علم و تمدن در اسلام، احمد آرام، چ اول (تهران، نشر اندیشه، ۱۳۵۰).
- نهرو، جواهر لعل، نگاهی به تاریخ جهان، ج اول، چ پنجم، ترجمه محمود تفضلی (تهران، امیركبیر، ۱۳۵۳).
- هلزی هال، ویلیام لویس، تاریخ و فلسفه علم، ترجمه عبدالحسین آذرنگ، چ سوم (تهران، سروش، ۱۳۷۶).
- هونكه، زیگرید، فرهنگ اسلام در اروپا، ترجمه مرتضی رهبانی، چ چهارم (تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلام، ۱۳۷۳).
منبع:فصلنامه تاریخ اسلام ، شماره ۱۹
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست